loading...
تفریحی
شادروز بازدید : 242 یکشنبه 19 بهمن 1393 نظرات (0)

جموعه: تست روانشناسی اخبار،سرگرمی,آشپزی,مد,روانشناسی,اینترنت

تست روانشناسی,ترتیب تولد,تستهای روانشناسی

 

اینکه شما اولین نوردیده خانواده باشید یا اینکه بعد از خواهر و برادران‌تان به دنیا بیایید تا حدودی می‌تواند سرنوشت عاطفی‌تان را هم تعیین کند.

 

از ژنی که به ارث می‌برید گرفته تا تحصیلات پدر و مادرتان، همه و همه می‌تواند روح و روان شما را زیر و رو کند و روی ازدواجی که چند دهه بعد از تولدتان اتفاق می‌افتد تاثیر بگذارد. اما گذشته از تمام چیزهایی که دست خودتان هست و نیست، ترتیب تولدتان هم می‌تواند نقش کلیدی را بازی کند. اینکه شما اولین نوردیده خانواده باشید یا اینکه بعد از خواهر و برادران‌تان به دنیا بیایید تا حدودی می‌تواند سرنوشت عاطفی‌تان را هم تعیین کند. گرچه سال‌هاست که برخی از روانشناسان بر اهمیت این موضوع تاکید می‌کنند اما قبل از خواندن این متن باید بدانید این قانون‌ها، همیشه و در مورد همه آدم‌ها صادق نیست. شاید با بررسی روانشناختی ترتیب تولد، بتوانیم به شکل‌گیری یک پیش‌فرض در ذهن شما کمک کنیم اما قبل از آن به شما هشدار می‌دهیم این قانون‌ها در همه آدم‌ها و با تمام جزئیات صادق نیست.

 

بچه‌های اول زورگو هستند؟

ذوق و انرژی بیشتر والدین کافی است تا فرزند اول، جور دیگری بار بیاید. برای تازه پدر و مادری که چیز زیادی از فرزندپروری نمی‌دانند، تنها راه مراقبت از این قدم نو رسیده، توجه بیشتر و رسیدگی مداوم است. پدر و مادرهایی که برای اولین‌بار این تجربه را پشت سر می‌گذارند، همیشه نگرانند که مبادا کوتاهی آنها در رسیدگی به فرزندشان دردسرساز شود و به همین دلیل یک توجه 24 ساعته را به او هدیه می‌کنند. این بچه‌ها بیشتر از خواهر و برادرهای بعدی‌شان از امکانات خانواده بهره‌مند می‌شوند و از آنجا که در زمان تولد رقیبی ندارند، همه چیز منحصرا متعلق به آنهاست.

 

از وسایل بازی گرفته تا محبت و توجه والدین، همه چیز تنها و تنها به آنها تعلق دارد و این موضوع سرنوشت روانی آنها را از خواهر و برادرهای بعدی‌شان متمایز می‌کند. شاید به همین دلایل تحقیقات نشان می‌دهد که در میان کسانی که برنده جایزه نوبل شده‌اند آمار بچه‌های اول بیشتر است. روانشناسان می‌گویند از آنجا که بار مسئولیت روی دوش بچه‌های اول سنگین‌تر است، وظایف بیشتری به آنها سپرده می‌شود و دیگران انتظارات بالاتری هم از آنها دارند و این فرزندان توانمندتر بار می‌آیند. رقابت‌جو بودن هم از دیگر خصوصیات آنهاست که البته بچه‌های دوم هم از آن بی‌بهره نیستند.

 

دلایلی که گفته شد کافی است تا بچه‌های اول، سلطه‌جو‌تر و جاه‌طلب‌تر بار بیایند و بخواهند حق رای و بهره‌مندی از امکاناتی که پیش از این داشته‌اند را تا پایان عمر و در همه جنبه‌های زندگی حفظ کنند. اما از طرف دیگر این بچه‌ها وظیفه‌شناس‌تر هم هستند و خوب می‌دانند که به محض ورود یک فرزند دیگر به خانه، وظیفه رسیدگی به او را داشته و در صورتی که تا پایان عمر تنها فرزند خانواده باقی بمانند، مسئولیت سنگینی در قبال والدین خود دارند.

 

بچه‌های اول باید با بچه‌های چندم ازدواج کنند؟

بهترین گزینه برای ازدواج: بچه‌های اول در کنار دومی‌ها آرامش بیشتری را تجربه خواهند کرد، چراکه فرزندان دوم آرام و زودجوش، به راحتی از خواسته‌های آنها تبعیت می‌کنند و از آنجا که به سلطه‌گری بچه‌های اول عادت دارند، وقتی با یک دستور بی‌چون و چرا از طرف آنها روبه‌رو می‌شوند، زیاد سخت نمی‌گیرند و نمی‌رنجند. از طرف دیگر، حمایت‌های همیشگی بچه‌های اول می‌تواند ترس از زورگویی‌شان را کمرنگ‌تر کرده و به همسرشان دلگرمی بیشتری بدهد.

 

بدترین گزینه برای ازدواج: ترکیب ازدواج 2 بچه اول با هم می‌تواند جنجال‌های زیادی را به پا کند. این زوج سلطه‌جو به سختی می‌توانند به‌خاطر دیگری از خواسته‌های خود بگذرند و حتی به طور موقت در بحث‌ها کوتاه بیایند. گرچه ممکن است آنها به‌دليل توانایی‌های‌شان از نظر مالی یا کاری پیشرفت زیادی داشته باشند اما جرقه‌های سلطه‌طلبی همیشه رابطه آنها را تهدید می‌کند.

 

خسیس‌های همیشه تنها

خصوصیات تک‌فرزندها و بچه‌های اول تاحدودی شبیه به هم است. جاه‌طلبی و سلطه‌جویی در شخصیت تک‌فرزندها هم راه دارد اما نمی‌توان یک تفاوت اساسی میان آن دو را نادیده گرفت. با آمدن بچه دوم، تک فرزند سابق باید توجه اطرافیان را با این قدم نو رسیده هم تقسیم کند و در بسیاری از چیزهایی که پیش از این منحصر به او بوده، با دیگری شریک شود. این اجبار در اشتراک، شکست بزرگی برای او به حساب می‌آید و خصلت حسادت را هم به دیگر خصوصیات او اضافه می‌کند. اما اعتماد به نفس بالاتر و جدیت بیشتر باعث می‌شود بچه‌های اول یک سر و گردن از دیگران جلوتر باشند. حالا اگر بخت با بچه اولی یار باشد و همیشه تک‌فرزند بماند، قطعا دیگر نیازی ندارد که همه زندگی‌اش را با دیگری تقسیم کند. به همین دلیل تک‌فرزندها انحصارطلب‌تر بار می‌آیند و کمتر از بچه‌های دیگر طاقت نه شنیدن را دارند.

 

بدترین گزینه برای ازدواج: قبلا هم گفتیم که ترکیب ازدواج 2 بچه اول با هم می‌تواند جنجال‌های زیادی را به پا کند. گرچه ممکن است آنها به‌دليل توانایی‌های‌شان از نظر مالی یا کاری پیشرفت زیادی داشته باشند و به دليل اینکه رقیب دیگری در خانواده ندارند، از والدینشان کمک‌های بیشتری دریافت کنند اما جرقه‌های سلطه‌طلبی همیشه رابطه آنها را تهدید می‌کند. از طرف دیگر، برای تک‌فرزندها آسان نیست که داشته‌هایشان را به اشتراک بگذارند و همین موضوع می‌تواند تهدیدی برای ارتباطات‌شان باشد.

 

اگر خواستگارتان بچه دوم است خیال‌تان راحت

بچه‌های دومی حرف گوش کن و آرام بار می‌آیند. آنها که همیشه زیر سلطه بچه‌های اول بوده‌اند، یاد گرفته‌اند که باید حرف دیگران را بپذیرند و تا آنجا که می‌توانند در زمان اختلاف‌نظر کوتاه بیایند. بچه‌های دوم گرچه از بچه‌های اول همیشه زور شنیده‌اند، اما از نعمت داشتن یک حامی بزرگ‌تر هم بهره‌مند بوده‌اند. آنها این امکان را داشته‌اند که با خواهر یا برادر بزرگ‌ترشان رقابت کنند و از او چیز یاد بگیرند. این بچه‌ها، مهارت‌های ارتباطی قوی‌تری هم دارند و از آنجا که باید رابطه‌شان را با بچه‌های اول تنظیم می‌کردند و در نقطه تعادل نگاه می‌داشتند، یاد گرفته‌اند چطور به دیگران نزدیک شوند و با آنها کنار بیایند. این ویژگی وقتی قدرتمند می‌شود که بچه دیگری به دنیا بیاید و فرزند دوم، نقش فرزند وسط را بر عهده بگیرد. در این شرایط او همیشه میانجی رابطه فرزند کوچک‌تر و بزرگ‌تر می‌شود و در تنش‌های خانواده، بیشتر از هر کسی برای برقرار شدن صلح و آرامش تلاش می‌کند.

 

بهترین گزینه برای ازدواج:بچه‌های دوم با هر کسی می‌توانند ازدواج کنند و خوشبخت شوند. خلق‌وخوی سازگار آنها باعث می‌شود که هم از پس حمایت بچه‌های آخر بر بیایند و هم با شنیدن زورگویی‌های بچه اولی‌ها زندگی را خیلی سخت نگیرند.



بچه‌های آخر نباید باهم ازدواج کنند

حرف گوش کردن در بچه‌های آخر از دومی‌ها هم بارزتر است. آنها که چند بزرگ‌تر بالای سر خود داشته‌اند، نه‌تنها بله قربان‌گو بار می‌آیند، بلکه بیشتر هم به دیگران متکی می‌شوند و به دنبال حمایت آنها می‌گردند. بچه‌های آخر از رسیدگی زیاد والدین به ویژه مادر بهره‌مند بوده‌اند.

 

بچه‌های آخر خلاق هستند و در جذب آنچه محیط به آنها عرضه می‌کند، تواناترند. آنها ذهنی باز و فعال دارند و از آنجا که عاشق خودنمایی و عرضه توانایی‌های‌شان هم هستند، با تمام وجود دستاوردهای‌شان را به دیگران نشان می‌دهند.

 

سلطه‌طلب بودن آنها باعث می‌شود که همیشه به دیگران متکی باشند و بیشتر از هر کس دیگری به حمایت دیگران نیاز داشته باشند و با دریافت کردن آن احساس آرامش و اطمینان می‌کنند.

 

بهترین گزینه برای ازدواج: ترکیب ازدواج یک بچه اول با بچه آخر ایده‌آل به نظر می‌رسد.

 

بچه‌های آخر به خدمت‌رسانی دیگران عادت دارند و از آنجا که بچه‌های اول هم عاشق راه انداختن کار دیگران هستند، زندگی با یک بچه اول برای آنها جالب و آرام به نظر می‌رسد.

 

از طرف دیگر، بچه‌های آخر عادت دارند که در مقابل خواسته‌های دیگران تمکین کنند و به همین دلیل یک فرزند اول زورگو نمی‌تواند از نظر آنها همسری نامهربان به نظر برسد.

 

بدترین گزینه برای ازدواج: گرچه نمی‌توان این قانون را در مورد همه صادق دانست اما ترکیب ازدواج 2 بچه آخر با هم کمی نگران‌کننده به نظر می‌رسد.

 

ازدواج 2 فرد سلطه‌طلب با هم می‌تواند آنها را با چالش‌هایی روبه‌رو کند. بچه‌های آخری که همیشه عادت داشته‌اند که دیگران مشکلات‌شان را برطرف کنند، ممکن است از پس حل مشکلات ریز و درشت زندگی مشترک برنیایند و زود دلسرد و ناامید شوند.

منبع:مجله سیب سبز

شادروز بازدید : 230 یکشنبه 19 بهمن 1393 نظرات (0)

اخبار،سرگرمی,آشپزی,مد,روانشناسی,اینترنت

تست سنجش عشق,زندگی مشترک, رابطه با همسر

اگر یک ماه یا حتی چند دهه از شروع زندگی مشترکتان گذشته است هر از چند گاهی باید میزان صمیمیت و مطلوب بودن رابطه با همسرتان را در بوته آزمایش قرار دهید تا خوشبختیتان را بیمه کنید.

آیا رابطه احساسی شما و همسرتان ایده آل است؟ با بررسی میزان همدلی، صمیمیت و تعهد شما به همسرتان و همچنین همسرتان به شما، می‌توانید برای داشتن زندگی عاشقانه‌تر و با کیفیت بیشتر برنامه ریزی کنید. اگر هم رابطه احساسی شما با همسرتان در حد مطلوبی باشد، باز هم دانستن نکاتی برای تقویت و حفظ آن ضروری به نظر می‌رسد.تست زیر به شما کمک خواهد کرد:
 
سوالات (با هیچ وقت، گاهی اوقات، همیشه جواب دهید)
1 به شدت به فکر راحتی همسرم هستم
2 با همسرم روابط بسیار گرمی دارم
3 در مواقع دشوار، می‌توانم روی همسرم حساب کنم
4 همسرم خیلی مرا از نظر عاطفی حمایت می‌کند
5 معتقدم که رابطه من با همسرم همیشه ثابت خواهد بود
6 هیچ اتفاقی نمی‌تواند در تعهد من نسبت به همسرم خلل وارد کند
7 همسرم من را خیلی خوب درک می‌کند
8 می‌توانم به همسرم افتخار کنم
9 برخی اسرار خودم را به همسرم می‌گویم
10 هیچ چیزی مرا به اندازه دیدن همسرم خوشحال نمی‌کند
11 رابطه من با همسرم خیلی رمانتیک است
12 همسرم می‌تواند در مواقع دشوار، روی من حساب کند
13 آماده‌ام هر چه دارم با همسرم قسمت کنم
14 همسرم را خیلی جذاب می‌دانم
15 به نظر من همسرم یک فرد ایده آل است
16 اصلاً نمی‌توانم فکر کنم که فرد دیگری مثل همسرم بتواند مرا این قدر خوشحال کند
17 هیچ چیزی در زندگی برایم، ارزش ناراحت کردن همسرم را ندارد
18 دیگران هم اعتراف می‌کنند که چقدر همسرم را دوست دارم
19 نمی‌توانم بدون همسرم زندگی کنم
20 وقتی رمان‌های عشقی می‌خوانم به یاد همسرم می‌افتم
21 درباره همسرم خیال‌پردازی می‌کنم
22 با همه وجودم قبول دارم که همسرم را دوست دارم
23 تلاش می‌کنم که رابطه‌ام را با همسرم حفظ کنم
24 به علت تعهدی که نسبت به همسرم دارم، اجازه نمی‌دهم فردی بین ما دخالت کند
25 با همسرم خیلی خوب ارتباط برقرار می‌کنم
26 در زندگی، خودم را به همسرم بدهکار می‌دانم
27 افکار خودم را خیلی به همسرم نزدیک احساس می‌کنم
28 با همسرم روابط بسیار خوشایندی دارم
29 همسرم را از نظر عاطفی خیلی حمایت می‌کنم
30 به نظر خودم، همسرم را خوب درک می‌کنم
31 عشق من به همسرم تا آخر عمرم باقی خواهد ماند
32 نسبت به همسرم احساس مسئولیت می‌کنم
33 نمی‌توانم تصور کنم که بین من و همسرم فاصله بیفتد
34 ازدواج خودم با همسرم را یک تصمیم گیری عاقلانه می‌دانم
35 حتی زمانی که همسرم رفتار نامناسبی با من دارد، سعی می‌کنم رابطه خود را با او حفظ کنم

نحوه محاسبه امتیاز آزمون
حال که به همه سوالات این آزمون پاسخ داده‌اید، نوبت آن است که امتیازتان را محاسبه کنید. برای محاسبه امتیازتان در سوالاتی که گزینه «هیچ وقت» را انتخاب کرده‌اید یک امتیاز، ««گاهی اوقات» 2 امتیاز و گزینه «همیشه» 3 امتیاز برای خودتان در نظر بگیرید. مجموع امتیاز همه سوالات، امتیاز نهایی شما خواهد بود که باید عددی بین 35 تا 105 باشد.

نمره عشقتان چند شد؟


امتیاز بین 35 تا 47:
شما در زندگیتان دچار فقدان عشق شده‌اید. به عبارت دیگر، در رابطه احساسی شما با همسرتان هیچ یک از عناصر تاثیرگذار عشق دیده نمی‌شود. اگر وضعیت احساسی با همسرتان از این نوع باشد، می‌توان گفت رابطه شما در معرض خطرهای زیادی قرار دارد.

امتیاز بین 48 تا 61:
رابطه احساسی شما با همسرتان یک عشق خالی است. این حالت در زندگی زوج‌هایی دیده می‌شود که شور و اشتیاق و تعهد آن‌ها به هم کم است، و صمیمیت آن‌ها در حد متوسطی قرار دارد.
 
امتیاز بین 62 تا 77:
رابطه شما و همسرتان یک عشق ساده لوحانه است. به عبارت دیگر، تعهد و صمیمیت بین شما و همسرتان در حد متوسطی است. به احتمال زیاد شما در زندگیتان، هم به یکدیگر علاقه دارید و هم گاهی احساس می‌کنید که آن قدر از دست هم عصبانی شده‌اید که به یکدیگر علاقه‌ای ندارید.
 
امتیاز بین 78 تا 93:
رابطه احساسی شما و همسرتان، عشقی رمانتیک است. در این حالت، صمیمیت و تعهد بین شما و همسرتان در حد قابل قبولی است، البته هنوز برای رسیدن به عشق آرمانی باید تجربه‌های بیشتری در زندگی مشترک کسب کنید.
 
امتیاز بیشتر از 94:
به شما تبریک می‌گوییم. شما و همسرتان در حال تجربه عشق آرمانی هستید. این عشق کامل 3 عنصر صمیمیت، شور و اشتیاق و تعهد را در بالا‌ترین حد خود دارد. با این حال، طراح سوال‌های این آزمون یعنی دکتر «استنبرگ» معتقد است که رسیدن به این مرحله خیلی آسان‌تر از نگه داشتن آن است.
 
برای عاشقانه‌تر شدن زندگیتان برنامه ریزی کنید
اگر امتیاز شما در این آزمون حاکی از داشتن عشق آرمانی نیست، نگران نباشید چراکه با توجه به راهکارهایی که ارائه می‌شود می‌توانید رابطه احساسی خود را با همسرتان تقویت کنید. فقط فراموش نکنید که تداوم بخشیدن به عشق سخت‌تر از رسیدن به آن است.برای آنکه نمره ی خود را در آزمون عشق و علاقه به همسرتان بالا ببرید ، همراه مقالات خانواده ی ایرانی باشید.
منبع: جام جم سرا

شادروز بازدید : 264 یکشنبه 19 بهمن 1393 نظرات (0)



شخصیت شناسی,شخصیت افراد,شخصیت مهرطلب

برای پی بردن به شخصیت افراد راه‌های مختلفی وجود دارد که یکی از آنها توجه به متن پیامک‌هاست. در واقع درمتن برخی از پیامک‌ها نشانه‌هایی وجود دارد که ما را به سمت شناخت شخصیت طرف مقابل هدایت می‌کند. با این وجود این موضوع کاملا قطعی نیست و نمی‌توان به‌طور دقیق در این باره قضاوت کرد. در مجموع می‌توان گفت بر اساس محتوا و شکل جملات و لحن گفتاری که در پیامک‌های افراد تکرار و برداشت می‌شود، می‌توان آنها را در تیپ‌های شخصیتی مختلفی قرار داد که به برخی از این موارد اشاره می‌کنیم. البته نمی‌توان گفت هر پیامکی اگر شبیه به موارد مذکور باشد، حتما شخص در آن تیپ قرار می‌گیرد. در اين مورد شناخت مناسب از طرف مقابل می‌تواند تعیین‌کننده‌تر باشد.

شخصیت مهرطلب
هرگاه متوجه شدید فردی در پیامک‌هایش از کلمات محبت‌آمیز زیاد استفاده می‌کند شاید بتوانید او را در دسته شخصیت‌های مهرطلب قرار دهید. این افراد عاشق دریافت مهر و محبت دیگران هستند. به شما محبت می‌کنند و انتظار دارند حتی در پیامک‌های‌تان چنین محبتی را نثارشان کنید و اگر غیر از این باشد، ناراحت و دلگیر می‌شوند. آنها می‌خواهند مورد نوازش دیگران قرار گیرند و از سوی اطرافیان تایید شوند. در مجموع باید گفت شخصیت‌های مهرطلب همواره به دنبال جلب حمایت و توجه سایرین هستند و البته این کار را به وفور خودشان هم انجام می‌دهند.

نمونه پیامک‌ها: خیلی دوستت دارم دائم به فکرتم. کی ببینمت؟ دوستم داری؟ چقدر کم تماس می‌گیری (انواع و اقسام جملات محبت‌آمیز و حامیانه در پیامک‌های این افراد دیده می‌شود).

شخصیت کنترل‌گر
پیامک‌هایی که با پرسش و بررسی شرایط طرف مقابل شروع می‌شود، از کنترل‌گر بودن شخصیت ارسال‌کننده پیامک خبر می‌دهد. برای این افراد مهم است که بر اوضاع و اطرافیان کنترل داشته باشند و اگر احساس کنند این کنترل به نوعی خدشه‌دار شده، عصبانی و ناراحت می‌شوند بنابراین در ادبیات پیامک این افراد می‌بینیم که پرسش‌هایی در مورد زمان و مکان وجود دارد و اگر پاسخ درستی دریافت نکنند، ممکن است پیامک‌های‌شان لحن تندی پیدا کرده و حتی جملات توهین‌آمیز هم در آنها دیده شود.

نمونه پیامک‌ها:کی بر می‌گردی؟ رسیدی حتما به من خبر بده، چرا نگفتی قراره بعد از کلاس جای دیگه هم بری؟ به خواهرت زنگ بزن بگو ما نمی‌آییم، برای خرید صدبار گفتم با من برو تا بهت بگم چی بخری و از کجا بخری و... .

شخصیت قدرت‌طلب
افرادی که شخصیت قدرت‌طلب دارند در پیامک‌های‌شان هم به شما دستور می‌دهند. مرتب تاکید می‌کنند امروز باید چه کار کنید و کجا بروید. در پیامک‌های این افراد جملات دستوری و تاکیدی به وفور دیده می‌شود. در واقع این افراد می‌خواهند این پیام را به شما منتقل کنند که قوی، قدرتمند و برتر هستند و از راه پیامک‌ها توانایی و قدرت‌شان را به رخ بکشند. شاید هم در پیامک‌های‌شان ببینید که به شما می‌گویند امروز به فردی تحکم کرده‌اند یا شخصی را سرجای خود نشانده‌اند و امثال آن.

نمونه پیامک‌ها: باید امروز به موقع بیای و گرنه خودت می‌دونی، من نمی‌دونم... باید بری خرید، چرا هرچی می‌گم گوش نمی‌دی؟ امروز حال یکی از همکارانم را حسابی گرفتم پررو شده بود و... .

شخصیت وسواسی
در پیامک‌های این افراد تاکید و یادآوری‌های فراوانی دیده می‌شود. از آنجا که در زندگی‌شان نظم و وسواس خاصی وجود دارد، در پیامک‌ها هم نسبت به مراقبت از نظم و پیشگیری از به هم ریختگی اوضاع تاکید دارند. گاهی چند پیامک را پشت سر هم می‌فرستند و پیامک‌های قبلی را تصحیح می‌کنند که این موضوع از وسواس آنها حکایت می‌کند. البته ممکن است خیلی هم دقیق و حساب شده پیامک‌ها را ارسال ‌کنند و هر پیامک را چند بار بخوانند.

نمونه پیامک‌ها: یادت نره چی بهت گفتم، چند بار بگم باید این کار رو درست انجام بدي، حتما نیم‌ساعت زودتر بیا که دیر نشه، همه‌چیز را مرتب کردم دست به چیزی نزن و... .

شخصیت استرسی
استرس و اضطراب در پیامک‌های این افراد موج می‌زند و نوشته‌های‌شان بیشتر حاوی دلواپسی و نشان دهنده به هم خوردن تعادل درونی است. خیلی وقت‌ها هم به دلیل اینکه همراه با استرس و نگرانی پیامک می‌فرستند، در نوشته‌های‌شان غلط‌های نوشتاری دیده می‌شود چون از شدت اضطراب به سرعت تایپ می‌کنند. اگر این رفتار‌ها در ارسال پیام فردی تکرار شود شاید بتوان گفت او در گروه شخصیت‌های استرسی قرار دارد.

نمونه پیامک‌ها: نمی‌تونم صبر کنم، زود زنگ بزن، چرا جواب نمی‌دی دارم دیوانه می‌شم.

شخصیت بدگمان
برای شخصیت‌های بدگمان مهم است که بدانند دیگران کجا هستند و چه کار می‌کنند. آنها براساس تیپ شخصیتی‌شان نسبت به اطرافیان سوء‌ظن دارند و می‌خواهند از این موضوع مطمئن شوند که خطری ارتباطات آنها را تهدید نمی‌کند. این بدگمانی‌ها فقط به جنس مخالف مربوط نمی‌شود، شخصیت‌های بدگمان حتی نسبت به افراد همجنس خودشان هم سوء‌ظن دارند و می‌ترسند که مبادا در غیاب آنها توطئه‌ای علیه‌شان شکل گیرد.

نمونه پیامک‌ها: وقتی من تماس گرفتم با کی صحبت می‌کردی؟ چرا دیر به پیامک‌ها جواب می‌دی؟ صدای کسی می‌آمد مگر نگفتی تنهایی و ... .

شخصیت توجه‌طلب
این افراد دل‌شان می‌خواهد مورد توجه دیگران قرار گیرند و برای اینکه توجه مورد نیازشان را به‌دست آورند، از جملات یا متن‌های طنزآمیز استفاده می‌کنند.

نمونه پیامک‌ها:تو حوضی که ماهی نباشه قورباغه سالاره! گربه دستش به گوشت نمی‌رسه می‌گه عیبی نداره به‌جاش سویا می‌خورم! می‌دونی فرق تو با ریش چیه؟ ریش اصلاح می‌شه ولی تو اصلاح نمی‌شی و... .

شخصیت شناسی,شخصیت افراد,شخصیت مهرطلب

شخصیت نگران
اشخاصی که مدام پیگیر سلامت و حال خوب شما هستند و بر سالم بودن‌تان تاکید می‌کنند در دسته شخصیت‌های نگران قرار می‌گیرند که در پیامک‌های‌شان آثاری از نگرانی دیده می‌شود. گاهی هم به‌طور بدبینانه فکر می‌کنند که شاید حال‌تان خوب نباشد و از این بابت بیشتر نگران می‌شوند. شخصیت‌های نگران انتظار دارند حال و احوال‌تان را به سرعت گزارش دهید و اگر کمی درنگ کنید به دلواپسی و نگرانی‌های‌شان دامن می‌زنید.

نمونه پیامک‌ها: داروهایت را به موقع خوردی؟ تصادف نکردی؟ سالم رسیدی؟ از آن مسیر نرو شلوغه تصادف می‌کنی و... .

شخصیت ضعیف و خجالتی
صحبت تلفنی برای برخی از افراد خجالتی دشوار است. به راحتی نمی‌توانند ارتباط کلامی برقرار کنند و با سایرین در تعامل باشند. از این رو ارسال پیامک برای آنها روش ارتباطی ساده‌تری است چون هنگام ارسال پیامک وقت و فرصت کافی دارند تا حرف‌های‌شان را راحت‌تر بزنند. شخصیت‌های خجالتی وقتی می‌خواهند ابراز احساسات کنند، دچار اضطراب می‌شوند و ترجیح می‌دهند در لفافه و پشت پرده صحبت کنند. افراد ضعیف هم عزت‌نفس پایینی دارند و قدرت ابراز وجود آنها پایین است. این افراد در پیامک‌ها هم خودشان را کوچک نشان می‌دهند و طرف مقابل را بزرگ می‌بینند.

نمونه پیامک‌ها:حرف شما درسته، من در حدی نیستم که بخوام نظر بدم، هرچی شما بگید و کلمه چشم هم زیاد در پیامک‌شان به چشم می‌خورد و... .

شخصیت بی‌توجه
برخی افراد به پیامک‌های ارسالی دیر پاسخ می‌دهند که اگر به دلیل مشغله زیادشان نباشد، می‌توان آنها را در گروه شخصیت‌های بی توجه جای داد. این اشخاص مسئولیت‌پذیر نبوده و برای دیگران ارزشی قائل نیستند. البته این احتمال وجود دارد که شخصیت‌های مغرور هم مانند شخصیت‌های بی‌توجه به پیامک‌ها دیر پاسخ دهند چون با این کار می‌خواهند این پیغام را منتقل کنند که ما مهم هستیم.

تاثیر زبان گفتاری در پیامک‌ها
با وجود مکتوب بودن، پیامک‌ها اصولا بازتاب سبک گفتاری افراد هستند. اگر هر فرد را مجموعه‌ای از مشخصه‌های اجتماعی از جمله میزان تحصیلات، طبقه اقتصادی و شغل و ویژگی‌های فردی مثل سن و جنس بدانیم پیامک‌های او متاثر از این عوامل خواهد بود.

ارتباط پيامک با شخصيت افراد
اگرچه پیامک، فرم نوشتاری دارد اما واجد ویژگی‌های زبان گفتاری است. از جمله اینکه غیررسمی و شخصی است. از این رو با تحلیل سبک پیامک‌ها می‌توان به اطلاعات زیادی درباره فرستنده‌های آنها دست یافت. به عنوان مثال طبق تحقیقات اخیر اگر در شرایط مساوی از جمله هزینه و زمان و فوریت موضوع، فردی بین فرستادن پیامک و تماس تلفنی، فرستادن پیامک را ترجیح دهد از لحاظ شخصیتی درون‌گرا و خجالتی قلمداد می‌شود یا افرادی که در فرستادن پیام‌ها اصول رسمی بودن را رعایت می‌کنند مایلند فاصله اجتماعی خود را با مخاطب حفظ کنند.

تفاوت پیامک‌های زنان و مردان
تاثیر جنسیت در کاربرد زبان همواره یکی از جذاب‌ترین موضوع‌های مورد بحث برای زبان‌شناسان بوده است. مطالعات زبان‌شناسی نشان می‌دهد از این لحاظ تفاوت‌های معناداری بین زنان و مردان دیده می‌شود. در زمینه کاربرد پیامک‌ها هم یافته‌های جالبی وجود دارد. به عنوان مثال می‌توان به این نکته اشاره کرد که اگرچه مردان زودتر از زنان به تلفن همراه دسترسی داشته‌اند اما فرهنگ محتوایی پیامک، بسیار وامدار کاربران زن این تکنولوژی بوده است؛ تا جایی که در بسیاری از جوامع، پیامک بیشتر ابزار ارتباطی زنانه‌تلقی می‌شود. از نظر فرمی می‌توان گفت پیام‌های مردان به مراتب کوتاه‌تر از پیام‌های زنان است یا اینکه زنان به مراتب بیشتر از مردان به درج علائم سجاوندی مثل کاما و نقطه توجه دارند یا از سلام و خداحافظ و عبارت‌هایی برای این کار بیشتر بهره می‌گیرند. از نظر محتوا نیز زنان با مردان تفاوت‌هایی دارند. آقایان بیشتر درمورد موضوعات ملموس و غیرشخصی پیام ارسال می‌کنند اما پیام‌های خانم‌ها بیشتر ماهیتی احساسی و اجتماعی دارد. به جز اینها خانم‌ها خود را مقید می‌دانند پس از دریافت پیامک در اسرع‌وقت به آن پاسخ دهند اما بعضی از آقایان به هیچ‌وجه در این رابطه الزامی را احساس نمی‌کنند .

منبع:مجله زندگی ایده آل

شادروز بازدید : 179 یکشنبه 19 بهمن 1393 نظرات (0)

مردان وفادار چه ویژگی‌هایی دارند؟

اخبار،سرگرمی,آشپزی,مد,روانشناسی,اینترنت

همان‌طور كه می‌دانید یكی از دلایل اینكه وفاداری سخت می‌شود كم شدن علاقه و عشق بین همسران است. حال برای اینكه وفاداری در زندگی مشترك را بیشتر كنیم به توصیه‌های زیر توجه کنید:

خاطرات گذشته را فراموش كنید
امروزه به دلیل اهمیت بیشتر به جوان‌ها و دادن حق انتخاب برای انتخاب همسر به دختران و پسران ممكن است كه هر كدام از زن و شوهرها قبل از ازدواج، گزینه‌های دیگری برای این امر داشته‌ باشند كه به هر دلیلی به ازدواج ختم نشده است. خاطرات گذشته جزء جدانشدنی در حافظه هر انسانی است اما گاهی این خاطرات ممكن است انسان را آزار دهد یا ذهنش را از مسیر اصلی زندگی منحرف كند. رابطه این خاطرات با وفاداری به این شرح است كه وقتی شما به هر دلیلی از زندگی مشترك‌تان دلتنگ یا عصبی می‌شوید، ناخودآگاه به مرور گذشته می‌پردازید و ممكن است زندگی فعلی‌تان را با زندگی در كنار افرادی كه در گذشته شما بوده‌اند، مقایسه كنید و همین مقایسه رفته‌رفته امكان دارد برای شما مشكل‌ساز شود. یادتان باشد زندگی مشترك در كنار بهترین زن یا بهترین مرد هم مشكلاتی به همراه دارد كه غیرقابل پیش‌بینی‌ است، پس مشكلات جزء لاینفك زندگی‌ بوده و شما نمی‌توانید خود را گول بزنید كه اگر در كنار دیگری بودید، مشكلی براي شما وجود نداشت. در ضمن وفاداری صرفا یك پدیده بیرونی نیست بلكه همسران باید در ذهن و فكر نیز به هم وفادار باشند.

مردان وفادار, انتخاب همسر,قبل از ازدواج

برای اینكه بتوانید در ذهن و فكر خود نیز به همسرتان وفادار باشید در همان ابتدای زندگی (وقتی وارد مرحله جدیدی از زندگی كه زندگی زناشویی است، شدید) دیگر به پشت سر خود نگاه نكنید. شما انتخاب خود را كرده‌اید و تصمیم به ازدواج گرفته‌اید، پس دلیلی ندارد دوباره به گذشته بازگردید. با خود قرار بگذارید كه هیچ‌گاه به هیچ‌كس جز همسرتان فكر نكنید چراكه با این كار خود را بیشتر آزار می‌دهید. سعی كنید هر روز زندگی مشترك برای‌تان سرشار از خاطرات زیبا و به‌یادماندنی شود، طوری كه خاطرات گذشته در میان این همه روزهای زیبای زندگی شما گم شده و خود به خود فراموش شود.

 

وفاداری همیشگی
وقتی همه‌چیز خوب و طبیعی است و شما نیز خوب باشید، كار سختی انجام نداده‌اید. هنر زندگی كردن و پایبند بودن به زندگی، زمانی است كه مشكل یا سختی پیش می‌آید. معمولا زمان‌هایی كه وفاداری زوجین نسبت به هم به خطر می‌افتد، مواقعی است كه مشكلی پیش می‌آید. البته این نباید توجیهی باشد برای اینكه وفاداری همسران به هم زیر سؤال برود. یادتان باشد وفاداری یكی از خصوصیات لازم و ضروری همسران است كه تخطی از آن جای هیچ توجیهی را نمی‌گذارد.

وفاداری هنگام عصبانیت:
هیچ دو انسانی وجود ندارند كه در كنار هم بدون اصطكاك و اختلاف نظر زندگی كنند، پس لحظاتی اتفاق می‌افتد كه شما از دست همسرتان عصبانی هستید اما این دلیل نمی‌شود كه بخواهید وفاداری‌تان را نسبت به او نادیده بگیرید. در این مواقع سعی كنید به وسیله كاری كه شما را آرام می‌كند، عصبانیت‌تان را كنترل كنید و هیچ‌گاه هنگام عصبانیت تصمیم نگیرید.

 وفاداری در عدم حضور همسر:
 وفاداری به همسر یكی از خصوصیاتی است كه از زمانی كه ازدواج می‌كنید یك لحظه نیز نباید از شما جدا شود و این وفاداری به هیچ‌وجه نباید مشروط به حضور همسرتان یا هر چیز دیگری باشد و اگر همسرتان نبود و وفادار ماندید، كار بزرگی انجام نداده‌ايد و فقط به وظیفه خود عمل كرده‌ايد.

 وفاداری در مواقعی كه همسرتان مرتكب خطایی شده است:
هر انسانی ممكن است در زندگی عملی اشتباه انجام دهد اما مجازات آن خیانت به او نیست. شما باید سعی در رفع خطاهای همسرتان و خودتان داشته باشید نه اینكه هر خطایی را با خطایی چه‌بسا بزرگ‌تر جبران كنید و زندگی‌تان را تحت‌الشعاع این اشتباهات قرار دهید. وفاداری شما به همسرتان باید همیشگی باشد و هیچ شرط و تبصره‌ای نیز نباید در این رابطه قائل باشید.

مردان وفادار, انتخاب همسر,قبل از ازدواج

جلب وفاداری همسر
همان‌طور كه باید در زندگی زناشویی وفادار باشیم، جلب وفاداری همسرمان هم یكی از وظایف ماست. شاید خیلی از كسانی كه از مسیر وفاداری منحرف می‌شوند، برای خود و دیگران، رفتارهای همسرشان را بهانه می‌كنند، با اینكه این توجیهات قابل قبول نیست ولی می‌توان با رعایت بعضی نكات و دقت به آنها در وفادار بودن به خود و همسرمان كمك كنیم.

وفادار بودن:  وقتی شما وفادار باشید، به همسرتان این اجازه را نمی‌دهید كه وفاداری را در زندگی مشترك از یاد ببرد.

صداقت:  یكی از مظاهر وفاداری، صداقت است و تا وقتی كه شما با همسرتان صادق نباشید، نمی‌توانید وفادار بمانید.

حل مشكلات:  هرگاه مشكلی بین شما و همسرتان پیش می‌آید، آن را حل كنید. فراموش كردن مشكلات چیزی را حل نمی‌كند اما با حل و فصل آنها می‌توانید زندگی‌تان را بهبود ببخشید.

گذشت بجا:  زندگی بدون گذشت، زندگی بی‌ارزشی است. شما و همسرتان باید در مقابل هم گذشت داشته باشید تا بتوانید از اشتباهات هم بگذرید اما این گذشت باید به اندازه و بجا باشد. اگر شما بخواهید از همه مشكلات بگذرید، تمام آنها بدون اینكه حل شوند، باقی می‌مانند و چه‌بسا به مشكلاتی بزرگ‌تر تبدیل شوند. در مقابل اگر بخواهید از هیچ‌چیزي نیز نگذرید و با بغض، كینه و عصبانیت با همه مشكلات روبه‌رو شوید، نمی‌توانید زندگی موفقی داشته باشید.

رفع یكنواختی و ایجاد هیجان:  زندگی و عشق را هیجان و شادی شیرین می‌كند و شما و همسرتان همواره به شادی و هیجان نیازمندید، پس گاهی روند یكنواخت زندگی را بر هم بزنید و نگذارید دچار روزمرگی شوید. انسان همواره در میان یكنواختی‌های زندگی به دنبال هیجان می‌گردد، پس بگذارید هیجان را با همسرتان تجربه كنید و او نیز در كنار شما از این یكنواختی زندگی ماشینی بیرون بیاید.

تمركز روی عشق:  یادتان نرود یكی از دلایل مهمی كه با همسرتان ازدواج كردید، این بود كه عاشق هم بودید. شما همیشه عاشق بودن را در زندگی زناشویی باید اولین امر و لازمه زندگی بدانید. فكر نكنید روند طبیعی زندگی این است كه با گذشت زمان، عشق خودبه‌خود از بین می‌رود و تبدیل به عادت می‌شود، بلكه عشق مثل گلدانی است كه احتیاج به رسیدگی دارد و اگر شما آن را فراموش كنید و تمركز خود را روی مسائل پیش‌پاافتاده و گذرای زندگی قرار دهید، طبیعی است كه از بین برود اما اگر روی آن تمركز كرده و در تمام مراحل زندگی، عشق را دخیل كنید و آن را پرورش دهید و با همسرتان همواره در تلاش باشید كه این عشق را بیشتر و پایدارتر كنید، مطمئن باشید كه همیشه عاشقانه زندگی خواهید كرد و این عشق هیچ‌گاه دچار عادت، روزمرگی و یكنواختی نخواهد شد.

رفاقت:  گاهی همسران در زندگی مشترك فقط برای هم یك همخانه محسوب می‌شوند كه به وظایف اولیه خود عمل می‌كنند اما باید دانست همسرانی موفقند كه با هم رفیق و دوستند و همدیگر را درك می‌كنند و با هم صمیمی‌اند و می‌توانند به‌راحتی با هم به گفت‌وگو و تعامل بپردازند.

حفظ اعتماد به نفس و رسیدگی به خود:  گاهی بعضی همسران در مسائل روزمره و عادی زندگی غرق می‌شوند و خودشان را فراموش می‌كنند. این افراد را هرگاه ببینی یا در حال كار كردن هستند یا بی‌حوصله و خسته از كار زیادند و معمولا به خود نمی‌رسند و همیشه ظاهری به‌هم‌ریخته و روحی افسرده دارند. شما باید به جسم و روح خود اهمیت بدهید و آنها را سالم و زیبا نگه دارید تا همسر شما از وجود شما لذت ببرد. شما باید اعتماد به نفس و عزت نفس خود را همواره حفظ كنید تا جاذبه واقعی را برای همسر خود داشته باشید.

جلب رضایت همسر:  شما همواره باید بدانید كه همسرتان از شما و زندگی با شما راضی است یا خیر؟ گاهی شما فكر می‌كنید كه به همه وظایف‌تان عمل كرده‌اید و تمام تلاش‌تان را كرده‌اید اما وقتی با همسرتان به گفت‌وگو می‌نشینید و مسائلی كه او مهم می‌داند را می‌فهمید، شاید ببینید به اكثر آنها اهمیت نمی‌دادید، پس همسرتان را خوب بشناسید و بفهمید با چه چیزی خوشحال و راضی و با چه چیزی ناراحت می‌شود. حساسیت‌‌های همسرتان را پیدا كنید و آنها را در رفتار و گفتار خود در نظر بگیرید. با گفت‌وگو و دقت می‌توانید بفهمید چگونه می‌توانید همسرتان را راضی نگه دارید.

مردان وفادار, انتخاب همسر,قبل از ازدواج

حالا برای اینکه بدانید همسرتان چقدر به شما وفادار است به تست زیر پاسخ دهید:

1. عکس‌العمل شوهرتان در جشن تولدتان:
الف. اول صبح به شما تبریک می‌گوید و هدیه‌تان را می‌دهد.
ب. حول وحوش عصر از سرکارش زنگ می‌زند و به شما تبریک می‌گوید.
ج. به کلی فراموش می‌کند.

2. عکس‌العمل همسرتان برای زمانی که بيمار می‌شوید:
الف. آن روز سرکار نمی‌رود و از شما پرستاری می‌کند.
ب. به مادرتان تلفن می‌کند و می‌گوید برای پرستاری دخترش بیاید.
ج. بدون توجه به سرکارش می‌رود و شب از شما غذای خوب می‌خواهد.

3. برنامه‌ریزی همسرتان برای تعطیلات:
الف. ترجیح می‌دهد با مشورت شما به سفری خوب بروید.
ب. پس از اصرار شما به‌زور شما را به پارک می‌برد.
ج. به‌تنهایی و با دوستان به خوشگذرانی خودش می‌پردازد.

4. برنامه‌ریزی همسرتان برای اوقات فراغتش:
الف. دوست دارد در کنار شما پس از صرف یک غذای دونفره خستگی در کند.
ب. معمولا در اتاق کارش است و وقتی گرسنه مي‌شود به بیرون می‌آید.
ج. دوست دارد از خانه بیرون برود و با دوستانش باشد.

5. عکس‌العمل همسرتان هنگام خوردن دستپخت شما:
الف. در هر شرایطی از زحمتی که کشیده‌اید قدردانی می‌کند.
ب. غذا می‌خورد و بدون تشکر دنبال کارش می‌رود.
ج. معمولا بیرون غذا می‌خورد یا اصلا تشکر نمی‌کند.

6. عقیده او نسبت به شما:
الف. دائم به شما اعتماد به نفس می‌دهد.
ب. نسبت به سرو وضع‌تان بی‌تفاوت است.
ج. دائم ایراد می‌گیرد و اعتماد به نفس‌تان را از بین می‌برد.

7. هنگامی که جایی می‌روید:
الف. با اصرار خودش، شما را به مقصد می‌رساند.
ب. پس از اصرار شما، با کلی غرغر بالاخره شما را می‌رساند.
ج. اصلا از کارهای روزانه شما خبر ندارد.

8. درمورد مسائل مالی:
الف. از درآمد و مبلغی که در حساب بانکی دارد کاملا خبر دارید.
ب. تا حدودی می‌دانید و به زور از زیر زبانش می‌کشید.
ج. اصلا اجازه دخالت به شما نمی‌دهد و شما کاملا بی‌خبرید.

9. در مورد فشار کاری زندگی:
الف.خرید خانه و بخشی از امور نظافت خانه را با کمال میل انجام می‌دهد.
ب. پس از شکایت شما، بخشی را انجام می‌دهد.
ج. هیچ‌گونه بار مسئولیتی را از دوش شما برنمی‌دارد.

10. در مورد روابط خانوادگی:
الف. با مادر و خانواده‌تان مهربان است.
ب. با منت و اخم در مهمانی‌ها شرکت می‌کند.
ج. به هیچ‌وجه حاضر نیست که با آنان رفت‌وآمد کند.

کلید تست:
الف.۳ امتیاز ب.۲ امتیاز ج. ۱ امتیاز

عددهای به‌دست آمده را با هم جمع کنید و نتیجه به‌دست آمده را بخوانید:
نمره{۱۰ تا ۱۵} باید جهت تغییر زندگی‌تان فکری کنید زیرا در غیر این صورت زندگی شما دوامی نخواهد داشت و از هم می‌پاشد.

نمره{۱۵ تا۲۵} می‌توانید امیدوار باشید تا با کمی سیاست و مهر و محبت اخلاق همسرتان را بهتر کنید. پس جای تردید نیست و دست از تلاش نکشید.

نمره{۲۵ تا ۳۰} به شما تبریک می‌گوییم زیرا همسر شما بهترین همسر دنیاست پس با عشق و علاقه برای بیشتر شدن این عشق تلاش کنید.

منبع:مجله زندگی ایده آل

 

شادروز بازدید : 192 یکشنبه 19 بهمن 1393 نظرات (0)

جموعه: تست روانشناسی اخبار،سرگرمی,آشپزی,مد,روانشناسی,اینترنت

شخصیت‌شناسی از روی نقاشی بچه‌ها

پرورش قدرت بیان نقاشی فقط وابسته به تکامل جسمی کودک نیست بلکه با درک و شعور نیز در ارتباط است. این ادراک در بدو تولد بسیار جزئی است ولی با پیشرفت سن بهتر می‌شود. در حقیقت می‌توان گفت کودک در ابتدا مهارت کافی ندارد. بنابراین نمی‌تواند خوب نقاشی کند. به همین دلیل حتی اگر از یک فرد بالغ بخواهیم با پا‌هایش خانه‌ای رسم کند حتما اثری درهم و برهم خواهد شد، اما باز هم این خانه بسیار کامل‌تر از نقاشی یک کودک است. با وجود این کودک از آغاز خط نگاری‌های خود، سه وجه چشم، مغز و دست را به کار می‌اندازد تا به لذت برسد.

نقاشی بچه‌ها,شخصیت‌شناسی

 

در این نقاشی هم تصویر خورشید و آسمان مشاهده می‌شود که همان‌طور که در بالا گفته شد، به ترتیب از امنیت، گرمی و پاکی که بر زندگی کودک حاکم است، حکایت می‌کند. البته از آنجا که کودک خورشیدش را در بالا‌ترین قسمت نقاشی‌اش تصویر کرده می‌توانیم به این نکته برسیم که او می‌خواهد اهداف و مقاصد آینده خود را نشان دهد. خطوط سرازیری که به نوعی انگشت آدمک‌هاست می‌تواند خستگی کودک را نشان دهد و باز در اینجا تعارض دیگری مشاهده می‌شود. پاهای یک آدمک باز و پاهای آدمک دیگر بسته است. پاهای باز و با فاصله نماد اعتماد به نفس کودک است و پاهای بسته و کم فاصله از کمبود اعتماد به نفس خبر می‌دهد. خطوط شکسته و زاویه‌داری که در تصویر به چشم می‌خورد چالاکی صاحب نقاشی را نشان می‌دهد. چشم‌های بزرگ آدمک‌ها نشانه برون‌گرایی و کنجکاوی اوست. مورد دیگری که در این نقاشی برای ما اهمیت دارد خطوط منحنی لبهاست که به ملایمت این کودک اشاره دارد.

نقاشی بچه‌ها,شخصیت‌شناسی

به طور کلی خورشید در نقاشی‌های کودکان نشان‌دهنده امنیت و خوشحالی کودک است و از گرمی و رابطه مطلوبی که میان پدر و فرزند برقرار است، حکایت می‌کند. در واقع به نظر می‌رسد این کودک رابطه خوب و راضی‌کننده‌ای با پدرش دارد. از سوی دیگر آسمان نیز که در این نقاشی به وضوح دیده می‌شود، نماد الهام و پاکی دنیای اوست. در طرف راست نقاشی، تصویر درخت را می‌بینیم که تنه باریکی دارد. این‌که کودک درخت را در سمت راست ترسیم کرده، به نوعی نشان‌دهنده فرار او از گذشته‌اش است اما در عین حال نقش درخت به حمایت مقتدرانه پدر و همانندسازی کودک با شخصیت پدرش، اشاره می‌کند. تنه باریک درخت سازگاری مشروط صاحب نقاشی را نشان می‌دهد و چون شاخه‌ها تا اندازه‌ای نوک تیز، ترسیم شده‌اند، می‌توان حدس زد که کودک تا اندازه‌ای پرخاشگر است.

 

خانه‌ای که این کودک کشیده نسبت به سایر اجزای نقاشی، چندان بزرگ و با ثبات نیست که می‌تواند حاکی از طرد زندگی در خانه‌ای باشد که او در آن زندگی می‌کند. با این حال او دودکش خانه را نیز نقاشی کرده است و با این دودکش به میل خود برای افزایش گرمای روان‌شناختی محل زندگی‌اش اشاره می‌کند. در واقع دودکش در نقاشی همه بچه‌ها یک نماد مثبت است. در خانه نیز نشان می‌دهد صاحب نقاشی می‌خواهد با دیگر ارتباط برقرار کند و تعامل اجتماعی داشته باشد و در انتها می‌توان به مثلثی که کودک به عنوان سقف خانه نقاشی روی کاغذ آورده اشاره کرد و گفت این بام نشانگر این است که کودک فضای تخیلی برای خود دارد.

منبع:مجله شهرزاد/برترین ها

شادروز بازدید : 205 یکشنبه 19 بهمن 1393 نظرات (0)

جموعه: والدین موفق اخبار،سرگرمی,آشپزی,مد,روانشناسی,اینترنت

بلوغ دختران,پدر و دختر,دوران نوجوانی

دوران نوجوانی و بلوغ (18-12 سالگی) دوران ظهور نیازهای متنوع روانی- اجتماعی است؛ نیازهایی كه موجب پیچیده‌تر شدن روابط نوجوان با خود و سایرین می‌شود.

در میان نیازهای متنوع این دوره نیاز به محبت و توجه جنس مقابل جایگاه ویژه و منحصر به فردی دارد. این نیاز به طور كلی مقارن با بیداری غرایز جنسی و بیداری صفات ثانویه و رشد سریع ابعاد بدنی (16-14 سالگی) آغاز می‌شود و ابتدا به صورت كشش‌های عاطفی (به خصوص در دختران) و سپس به صورت یك نیاز عاطفی – جنسی در برابر جنس مقابل خودنمایی می‌كند. پدید آمدن تمایل به جنس مقابل تابع قوانین رشد و تكامل بشری بوده، اساس انگیزه تشكیل خانواده و تكامل و بقای نوع انسان نیز مرهون درك چنین نیازی از جانب انسان‌هاست.

مواجهه صحیح والدین و نوجوانان و جوانان با این نیاز نیرومند در فاصله زمانی بین بلوغ و ازدواج نقش بسزایی در نهادینه كردن بهداشت روانی– اخلاقی در افراد، خانواده‌ها و نهایتاً جامعه دارد و به عكس بی‌توجهی، سوء تدابیر تربیتی و گاهی نیز موضع‌گیری‌های به اصطلاح روشنفكرانه گروهی از والدین موجب می‌شود كه عده‌ای از دختران و پسران در تأمین چنین نیازی به بیراهه رفته، تسلیم هیجانات عاطفی خود شوند. این گروه دختران و پسران با ایجاد ارتباط پنهان و آشكار با یكدیگر به استقبال سرنوشت شومی می‌روند كه گاهی حتی سرتاسر فضای زندگی آینده آنها را تحت تأثیرات شوم خود قرار می‌دهد. لغزش دختران از معیارهای اخلاقی معمول عوامل بی‌شماری است كه یكی از مهمترین این عوامل ناآگاهی بعضی از پدران از لطایف و وظایف مربوط به شناخت و تأمین نیازهای عاطفی – عقلانی دختران می‌باشد.

نتایج برخی از تحقیقات در این زمینه حاكی از آن است كه بسیاری از دختران معصومی كه در دام روابط غیراخلاقی گرفتار آمده‌اند، همواره روابط سرد و معیوبی با پدران خود داشته و نه تنها توجه محبتی از جانب آنان دریافت نكرده‌اند كه به اشكال مختلف مورد تحقیر و سرزنش، تنبیه و سخت‌گیری‌های افراطی یا تبعیض و بی‌تفاوتی‌ آنها واقع شده‌اند. برای درمان یا پیشگیری از بروز پیامدهای ناگوار در زندگی دختران و خانواده‌ها توصیه‌هایی هر چند اجمالی در ذیل ارائه می‌شود كه امید است والدین به خصوص پدران زحمتكش با توجه و عمل به آنها گام‌های مۆثری در تربیت صحیح دختران كه مادران و آینده‌سازان جامعه‌اند، بردارند.

بیشتر به حرف‌های او گوش دهید نه اینکه برایش سخنرانی کنید و مطمئن باشید خود این گوش کردن بهتر از هر روش دیگری او را به تفکر وادار کرده، نظرات او را اصلاح کرده و او را با واقعیت‌های زندگی آشنا می‌سازد

بلوغ دختران,پدر و دختر,دوران نوجوانی

اما پدران برای اینکه بخواهند رابطه‌ خوب و موثری با دخترانشان داشته باشند، باید به چه نکاتی توجه کنند؟


رابطه‌ای هدفمند و در چارچوب
در دوره‌ بلوغ به دخترتان توضیح دهید که ممکن است در این سن، در اجتماع کم‌کم، توجه‌هایی را از جنس مخالف دریافت کند اما این توجه‌ها لزوماً نشان‌دهنده علاقه فرد مقابل به او نیست. پس بهتر است که خیلی روی این موارد حساب باز نکند. در عین حال این توجه‌ها گاهی به مزاحمت‌هایی منجر می‌شوند که هر دختری باید راه‌های مقابله با آن را فرا بگیرد. در درجه‌ اول راه‌های پیشگیری از این موارد را به او یاد دهید. مواردی چون مشخص ساختن حد رابطه خود با پسرها از همان اولین برخورد.

در مرحله بعدی راه‌هایی را معرفی کنید که اگر مزاحمتی برایش ایجاد شد چگونه از خودش دفاع کند و یا مزاحمت را به حداقل برساند و این اطمینان را در او ایجاد کنید که اگر هر مشکلی برایش پیش آمد شما و مادرش پشتیبان او خواهید بود. اهمیت این نکته زمانی مشخص می‌شود که دخترها مشکلات کوچک را از ترس برخوردهای خشن، از خانواده مخفی می‌کنند و خود این پنهان‌کاری، باعث سوء‌استفاده از جانب دیگران و بروز مشکلات شدیدتر می‌گردد. با توجه به پایین آمدن سن بلوغ روانی در طی سال‌های اخیر بهتر است این مسایل را در شروع دوره راهنمایی با دخترتان در میان بگذارید یعنی قبل از اینکه تجارب ناخوشایندی برایش روی داده باشد.

نیازهای دخترونه
با توجه به رشد دخترتان درباره مسایل مربوط به دوستی بین دختر و پسر در این سن و مشکلات و خطرات دوستی‌های ناسالم و به دور از اطلاع خانواده برایش توضیح دهید اما توجه داشته باشید که نباید میل به جنس مخالف را آن‌قدر طبیعی جلوه دهید که دختر شما اگر هم تا به امروز توجه زیادی را صرف این موضوع نمی‌کرده از فردا درگیری ذهنی زیادی پیدا کند. در مورد عقیده خودتان و همسرتان با او، در این رابطه صحبت کنید.

از عبارت‌های باید و نباید استفاده نکنید چرا که در این مرحله هدف، آگاه کردن او از عقاید شماست.

این توضیحات باعث می‌شود دخترتان متوجه شود که شما در مورد او و تغییراتی که برایش رخ داده، بی‌اطلاع نیستید.

این بر اعتبار شما نزد دخترتان افزوده و به او این امکان را می‌دهد که در زمان لازم با شما یا همسرتان صحبت کند.در سال‌های پایانی دبیرستان و یا دوران دانشجویی توضیح دهید هدف از رابطه با جنس مخالف پیدا کردن همسری مناسب است و نه خوش‌گذرانی‌های موقت. در این دوره کم‌کم با او وارد صحبت درباره ملاک‌های انتخاب همسر شوید و نظر او را جویا شوید. بیشتر به حرف‌های او گوش دهید نه اینکه برایش سخنرانی کنید و مطمئن باشید خود این گوش کردن بهتر از هر روش دیگری او را به تفکر وادار کرده، نظرات او را اصلاح کرده و او را با واقعیت‌های زندگی آشنا می‌سازد.

دخترها مشکلات کوچک را از ترس برخوردهای خشن، از خانواده مخفی می‌کنند و خود این پنهان‌کاری، باعث سوء‌استفاده از جانب دیگران و بروز مشکلات شدیدتر می‌گردد.
 
مشخص کردن ضوابط خانه
در مورد تمایل دخترتان به خودآرایی بهتر است قبل از اینکه اختلاف و یا مشکلی پیش بیاید، محدودیت‌های خانواده را برایش توضیح دهید. محدودیت‌هایی که شما و همسرتان از او انتظار دارید رعایت کند. البته پیشنهاد می‌کنم هر چه قدر هم می‌خواهید دخترتان را در محیطی آزاد بار بیاورید باز محدودیت‌هایی را برایش در نظر بگیرید چرا که این موضوع به ویژه در سنین پایین، در درجه اول باعث حفظ ایمنی او می‌گردد.

زمانی برای تقویت رابطه
هر چند وقت یک بار وقتی را برای دخترتان در نظر بگیرید. مثلاً یک ساعت در ماه و در این زمان با او به صورت دو نفری به پارک بروید و در طی پیاده‌روی از حال و روزش خبردار شوید. البته توجه داشته باشید که افزایش این زمان به شکلی کنترل نشده خود می‌تواند شما را زمانی که او می‌خواهد ازدواج کند با مشکل روبه‌رو سازد و به نوعی باعث عدم تمایل به ازدواج در او گردد. داشتن رابطه‌ عاطفی مناسب با شما باعث کاهش توجه زودرس دخترتان به جنس مخالف شده و می‌تواند این میل را تا زمانی که معقولانه‌تر با موضوع برخورد کند، به تعویق بیندازد.

والدین می‌بایست نوجوان خود را تشویق كنند كه در جریان زندگی روزمره با جنس مقابل خود مواجه شده برای انجام امور جاری خود با آنها گفت‌وگو كنند. به خصوص گفت‌وگوی دختران و پسران در جمع خانواده‌ها دربارة مسائلی چون مسائل خانوادگی، تحصیلی، شغلی و ... .

از جمله اقداماتی كه می‌توانند در رشد متعادل عقلانی – عاطفی دختران مۆثر باشند به طور خلاصه عبارتند از:
1. تشویق دختران به عضویت در گروه‌های موجه و رسمی علمی، مذهبی، سیاسی، ورزشی، تحصیلی و ...

2. ترغیب دختران به پذیرش مسۆولیت در خانواده و پیروی از اصول و روش‌های عقلانی در جریان زندگی و انجام این مسۆولیت‌ها

3. شركت‌ دادن آنها در تصمیم‌گیری‌های خانوادگی و مشورت با آنها

4. ارائه استقلال و آزادی‌های مشروع در تصمیم‌گیری‌های مربوط به خود

5. پرهیز از تحقیر و سرزنش و انتقادهای غیرسازنده
 
به تقویت همه جانبه عواطف دختران بپردازیم
دوران بلوغ و نوجوانی دوران شكفتگی عواطف و احساسات است و به غیر از تمایل به جنس مخالف تمایلات عاطفی دیگری نیز وجود دارند كه می‌توانند حوزه اندیشه و رفتار دختران را سخت تحت تأثیر خود قرار دهند. تمایلاتی همچون نوع دوستی، ایثار و فداكاری، تمایلات و گرایش‌های هنری در زمینه‌های مختلف، گرایش‌های مذهبی و نیاز به نجوا و نیایش، علاقه‌مندی به شهر و محیط زندگی و ...
 
دختران خود را به شركت در گفت‌وگوهای عادی و روزمره تشویق كنیم
گاهی مشاهده می‌شود كه برخی از دختران و پسران در جریان گفت‌وگوهای معمولی و روزمره با جنس مخالف، دچار اضطراب شده، علایمی همچون تپش قلب، لرزش دست‌ها، خشكی لب‌ها و دهان و تغییر رنگ چهره از خود نشان می‌دهند. در این دوره والدین می‌بایست نوجوان خود را تشویق كنند كه در جریان زندگی روزمره با جنس مقابل خود مواجه شده برای انجام امور جاری خود با آنها گفت‌وگو كنند. به خصوص گفت‌وگوی دختران و پسران در جمع خانواده‌ها دربارة مسائلی چون مسائل خانوادگی، تحصیلی، شغلی و ... . نوجوانان اینگونه درمی‌یابند كه جنس مقابل آنها یك موجود عادی است.

شادروز بازدید : 402 یکشنبه 19 بهمن 1393 نظرات (0)

تازه های روانشناسی - مطالبی پیرامون روانشناسی عمومی.

 
مراقب باشید،محبوب بمانید!
یک مشکل پیر شدن این است که کیفیت روابطمان با افراد دیگر ممکن است دچار افت و تیرگی شود. این تغییر بسیار خطرناک است، زیرا کمتر متوجه بروز آن می شویم. اما ابتدا باید از خود بپرسیم که آیا این تغییر در ما روی می دهد یا جهانی که در آن زندگی می کنیم دچار تغییر می شود. فرض کنیم که در گذشته ، شما سخنران بزرگی بوده اید ، اما اکنون به راحتی نمی توانید به چیزی فکر کنید که می خواهید بگویید. اگر افرادی که با آن ها صحبت می کنید دیگر علاقه ای به صحبت های شما ندارند، شاید تغییری در آن ها صورت گرفته باشد. شاید موضوعات مورد علاقه شما نیز محدود تر شده باشند، چون دنیایتان کوچک تر شده است. در ضمن، شما الان سریع تر فراموش می کنید.

همدم خوبی باشید

شاید با ایجاد یک تغییر در روش زندگی تان بتوانید میزان خوش مشربی خود را بیازمایید. برای مثال یکی از ناراحتی های ناشی از پیری این است که دیگر نمی توانید رانندگی کنید. حالا دیگران شما را به مقصد می رسانند. اما باید یاد بگیرید که مسافر خوبی باشید ، همه از توصیه های بی مورد سرنشینان خودروشان هنگام رانندگی می نالند. شاید احساس کنید که اگر بگویید ترافیک در مسیر دیگری کمتر است ، یا این که آن یکی مسیرکوتاه تر است، کمک خوبی می کنید. اما راننده از این امرونهی تشکر نمی کند. در گذشته وقتی رانندگی می کردید ، به دلیلی کاملا منطقی چشم به جاده می دوختید. اما چیزی که در آن زمان ضروری بود حالا بیجاست، الان به دلیل کاملا منطقی دیگری باید چشم از جاده بردارید. سعی کنید اطراف را نگاه کنید.به آثار تغییر فصل ، معماری ساختمان ها، طرز لباس پوشیدن مردم و کارهایی را که انجام می دهند را نگاه کنید.
 
از دردسر دوری کنید

اگرشنوایی یا بینایی شما ضعیف باشد، روابط اجتماعی تان آسیب می بیند. شاید هنگام پیاده روی در خیابانی شلوغ ، آشنایان را به موقع تشخیص ندهید تا به آن ها سلام کنید. از آن جا که ندیدن قابل بخشش تر از بی اعتنایی است، شاید بهتر باشد به چهره کسانی که از کنارشان رد می شوید نگاه نکنید. هنگام ملاقات با دوستان، حواستان باشد که اگر آن ها برای دست دادن با شما پیشقدم شدند، به موقع دستشان را بفشارید. زمانی که با گروهی از مردم در محیطی نیمه تاریک گفتگو می کنید ، شاید نتوانید گوینده را ببینید و گاهی شاید متوجه نشوید که کسی شما را مخاطب قرار داده است. اگر از این نوع اشتباه های اجتماعی خود رنج می برید، باید گفتگوها را از فاصله نزدیک تری دنبال کنید.

اگر از بعضی کارهای گروهی ، دیگر لذت نمی برید آن را کنار بگذارید و از تفریحی که در گذشته داشتید صرف نظر کنید. وقتی به جایی دعوت می شوید ، به عواقب احتمالی آن بیندیشید. بیشتر به چیزهایی بپردازید که در وضعیت فعلی برایتان لذت بخش اند.

اگر دوستان کمتری را می بینید ، خواه به دلیل معدود بودن آن ها یا به علت دشواری دیدار ، ممکن است تماس با دوستان قدیمی را باارزش بیابید. شاید دوستانی باشند که سال هاست از آن ها بی خبرید. آن ها از تماس شما شاد می شوند
روابط دوستانه را بیشتر کنید

اگر دوستان کمتری را می بینید ، خواه به دلیل معدود بودن آن ها یا به علت دشواری دیدار ، ممکن است تماس با دوستان قدیمی را باارزش بیابید. شاید دوستانی باشند که سال هاست از آن ها بی خبرید. آن ها از تماس شما شاد می شوند.

بعضی زن و شوهر ها ممکن است سخت با یکدیگر کنار بیایند. گاهی بازنشستگی باعث چنین مشکلی میان زن و شوهر ها می شود. زیرا بعد از بازنشستگی ، ساعت هایی که آن ها در کنار یکدیگر سپری می کنند به شدت افزایش می یابد، اما این را غنیمت بدانید چرا که از تنهایی بهتر است. البته زندگی آسوده با دیگری بهتر از تنها بودن است و هر کاری که برای عملی کردن این نوع زندگی انجام شود ، ارزشمند است. اگر تنها زندگی می کنید ، تلاش برای شروع زندگی با دیگری قدری جرأت می خواهد ، اما به زحمتش می ارزد. معیارها تغییر کرده اند و ازدواج یک پیرمرد و پیرزن با یکدیگر، عملی ناپسند محسوب نمی شود.

 
برای معاشرت با جوان ترها توجه کنید که:

* آن چه را مطرح می کنید دیگر تازه نیست. شاید حرف هایی که می زنید از رده خارج شده اند.

* شما نمی توانید با انتقاد کردن ، جوانان را عوض کنید و به طور قطع ، با این کار همراه خوبی برای آن ها نخواهید بود.

 
کنار آمدن با بچه ها

مراقبت ازنوه ها می تواند یکی از کاربردهای پدربزرگ ها ومادربزرگ ها باشد. همین طور می تواند این مراقبت کاری نیمه وقت برای سالخوردگانی باشد که به پول یا کاری برای وقت گذرانی نیاز دارند. شما می توانید با بچه ها همراه شوید. می توانید از لطیفه ، شعر و معما به عنوان چاشنی گفتگوهایتان با بچه ها استفاده کنید. بازی های معمایی نیز سودمندند. اغلب بچه ها به اندازه کافی داستان نشنیده اند. شعرها یا سرودهای ساده را به کودکان بیاموزید. از همه مهمتر، انرژی خود را هدر ندهید، وقتی بچه ها مشغول بازی با یکدیگرند ، آن ها را به حال خود بگذارید.( جهان تغییر می کند. برای دیدن کارهای عجیبی که این روزها از بچه ها سر می زند، آماده باشید.)

 

+ نوشته شده در  دوشنبه نوزدهم آبان 1393ساعت 0:54  توسط jshahsanaey |  نظر بدهید
 
آنقدر دوستت دارم که نمی خواهم ...
مادر و پدر در مقام مدیرخانه و خانواده نسبت به تربیت فرزندانشان مسوولیت جدی دارند. با تولد هر فرزند عضو جدیدی به کانون خانواده اضافه می گردد و در حقیقت دنیای جدیدی، فرا روی خانواده گشوده می شود. مرد و زن با فرزند دار شدن، مسوولیت سعادت بخشی یک انسان را پذیرفته اند و ناگفته نماند که عمده این مسوولیت، برعهده مادر است.

فرزندان بخصوص در سنین پایین مبانی فکری و شاکله رفتاری را از مادر می آموزند. اما در سنین بالاتر به ویژه پسرها در نوع رفتارهای اجتماعی، از پدر الگو می پذیرند. فرزندان، بسیاری از آداب تربیتی و رفتارهای اولیه اجتماعی، مثل حسن خلق و رفتار و ...را از مادر می آموزند.

نا گفته نماند، تربیت دینی روندی روشن و واضح دارد. والدین از آن جا که در تربیت فرزندان مسوولند باید از این روش تربیت دینی و از این مسیر مستقیم تبعیت نمایند. در این صورت هرچه فرزندان در راه الهی گام نهند، والدین هم در اعمال ایشان سهیم خواهند بود. اما اگر زمینه رشد و تعالی دینی را برای فرزندان فراهم کردند و آنها باز هم به سمت گناه و باطل رفتند ، والدین مسوول گناه آنها نیستند و به خاطر فرزندان عقاب نخواهند شد، مگر این که پدر و مادر زمینه گناه را برای آنان فراهم کرده باشند که در این صورت هرچه آن فرزند مرتکب گناه شود، والدین نیز بدان عقاب خواهند شد.

 
تربیت دینی به چه معناست؟

تربیت عبارت است از: «فراهم آوردن زمینه ها و عوامل به فعلیت رساندن یا شکوفا ساختن استعدادهای شخص در جهت رشد و تکامل اختیاری او به سوی هدف های مطلوب« و دین به «مجموعه عقاید، اخلاق،قوانین و مقرراتی که برای اداره امور جامعه انسانی و پرورش آنها به کار گرفته میشود.» گفته می شود.

بنابراین می توان گفت،تربیت دینی فرایندی است دو سویه، میان مربی و متربی که ضمن آن مربی با بهره گیری از مجموعه عقاید،قوانین و مقررات دینی تلاش میکند تا شرایطی فراهم آورد که متربی آزادانه در جهت رشد و شکوفایی استعدادهای خود گام برداشته، به سوی  هدف های مطلوب رهنمون گردد.

هدف از تربیت دینی آن است که مربی چه در مقام معلم و چه در مقام والدین شور و شوق فطری کودک را، نسبت به جلال و جمال الهی پرورش دهد و از رهگذر آن فضایل اخلاقی را به ملکات اخلاقی مبدل سازد.

برای تربیت دینی لازم است از زبان دل کمک گرفت و با محبت که زمینه ساز دین است، وارد میدان شد، در دعوت فرزندان به کار خیر، به آن‌ها بفهمانید که من عاشق و دوستدار شما هستم، نمی‌خواهم و نمی‌توانم ضرری را (چه دنیوی و چه اخروی) در مورد شما عزیزانم تصور کنم.

در تربیت دینی و اسلامی، پرهیزکاری رأس هر امر، افضل اعمال و مورد محبت خداست. مهم این است که مادر در مسیر تقوای الهی باشد و تربیتش را بر اساس پرهیز از گناه و عبادت خداوند متعال قرار دهد. بنابراین اخلاق و تقوای مادر در تربیت دینی فرزند، بسیار تأثیر گذار می باشد
شروع تربیت دینی از ...؟

تحقیقات نشان می دهد ، بسیاری از افرادی که در بزرگسالی نسبت به عبادات و معنویت گرایش کمتری دارند ،ذاتاً بی اعتقاد به دین و تکالیف دینی نیستند.بلکه عواملی چون بی توجهی و عدم تقیّد والدین نسبت به انجام به موقع تکالیف عبادی در فقدان تمایلات معنوی فرزندان، نقش بسزایی دارند.

اگر چه پدر و مادر هرکدام به نوبه خود تأثیر خاصی در تربیت صحیح فرزند دارند اما در این میان نقش مادر، پررنگ تر است، چرا که بیش از پدر مرتبط با فرزند می باشد. آنچه که باید بیش از پیش مد نظر قرار گیرد، اخلاق و رفتار مادر است، چرا که کودک در رفتار، او را شاهد و نمونه قرار داده و مفاهیم مذهبی و اخلاقی را از او می گیرد.

در تربیت دینی و اسلامی، پرهیزکاری رأس هر امر، افضل اعمال و مورد محبت خداست. مهم این است که مادر در مسیر تقوای الهی باشد و تربیتش را بر اساس پرهیز از گناه و عبادت خداوند متعال قرار دهد. بنابراین اخلاق و تقوای مادر در تربیت دینی فرزند، بسیار تأثیر گذار می باشد.

توجه به مسائلی از قبیل دوران بارداری و شیردهی مادر و همچنین تغذیه حلال و مناسب مادر و فرزندش مهم بوده و باید مادران بدانند که آغاز تربیت فرزند، از قبل از به دنیا آمدن بچه، و سپس همان دوران کودکی و طفولیت می باشد.

بنابراین میزان تأثیر مادر در تربیت صحیح دینی و معنوی فرزند و راهکار های تربیت معنوی، از قبیل احترام گذاشتن به شخصیت آنان، نحوه آموزش عبادات(نماز، روزه و تلاوت قرآن کریم)، تأکید بر همنشینی با نیکان ، حضور کودکان در محافل دینی و مذهبی و نحوه تشویق و تنبیه و پند آنان، مهم می باشد.

 
تربیت دینی کودکان از دیدگاه قرآن

قرآن کریم مسیر تربیت دینی را از زبان لقمان حکیم بازگو می کند. لقمان که حکمت الهی به او ارزانی شده است در تعلیم فرزندش ده محور تربیت دینی را مدنظر قرار می دهد. این ده محور عبارت است از:
نماز

1ـ حسن ارتباط با خدای رحمان: « لاتُشرِک بِاللهِ»

2ـ احترام به والدین : « وَوَصَّینَا الاِنسانَ بِوالِدَیهِ»

3ـ معاد: « إِن تَکُ مّثقاَ حَبَّهِ مِن خَردَلٍ فَتَکُن فی صَخرَهِ أو فِی السَّمواتِ أو فِی الأرضِ یأت بِهَا الله»

4ـ نماز: «أقِم الصَّلاه»

5ـ امر به معروف و نهی از منکر: «وَ أمر بِالمَعروُفِ وَ انهَ عَنِ المُنکَرِ»

6 -صبر و پایداری: « وَ اصبِر عَلَی ما أصابَک»

7ـ مردم داری: «وَلاتُصَغَّر خَدَّکَ لِلناسِ»

8ـ تواضع و فروتنی: «وَلاتَمشِ فِی الاَرضِ مَرَحاً»

9 ـ میانه روی: «وَاقصِد فی مَشیکَ»

10 ـ آهسته و آرام سخن گفتن: « وَاغضُض مِن صَوتِکَ»

موارد فوق ده منشور تربیتی است که می توان آن را «سیاست دینی » نامید. در این مجموعه که قرآن کریم از زبان یک حکیم الهی بازگو می کند، سیر تربیتی دینی برای فرزندان روشن می گردد.

پر واضح است که تربیت دینی، از آشنایی با خدای رحمان و توجه به او و ترک معصیت در پیشگاه او آغاز می گردد و سپس موارد بعدی یک به یک مورد توجه قرار می گیرد، در مرحله اجرایی، اولین آموزش در نماز است و در ارتباط با مردم، فروتنی و تواضع ، پایه رفتار دینی است.
+ نوشته شده در  چهارشنبه هفتم آبان 1393ساعت 1:43  توسط jshahsanaey |  نظر بدهید
 
رویای واقعی یک فرزند خوب
همه والدین دوست دارند که فرزندشان به حرف آنها گوش دهد و عموماً سوال می کنند که چه عاملی سبب می شود کودک نظم و انضباطش بیشتر شود؟ حرف های خوب بزند، پیش سلام باشد، به بزرگسالان احترام بگذارد و...

چه کار کنیم تا رفتارهای مورد پسند در فرزندمان شکل بگیرد؟ مثلاً چه چیزی باعث می شود کودک در کارهای منزل کمک کند؟ یا اگر کمک می کرده مشارکتش بیشتر شود. در جواب باید گفت عوامل متعددی می تواند در این زمینه ها دخیل باشند ولی از جمله مهم ترین آن ها تشویق است.

 تحقیقات بسیاری نشان داده که دادن پاداش، در استحکام بخشی به رفتارها، تاثیر مثبتی دارد.تشویق علاوه بر اینکه می تواند احساس اعتماد به نفس، مفید بودن، موثر بودن و احساس لیاقت و شایستگی را در کودک ایجاد کند می تواند باعث ایجاد رفتارهای مورد نظر والدین شود. تشویق یکی از ابزارهای ساده تربیتی است که پدر و مادرها به راحتی می توانند از آن بهره برداری کنند، به شرطی که نکات ریز آن توجه شود اثرات اش قابل توجه و شگفت انگیز است.

1-تشویق بلافاصله پس از انجام رفتار باشد: از قدیم گفته اند رخت بعد عید برای گِل ِ منار خوبه، تشویق نمودن کودک در صورتی موثرتر است که بلافاصله پس از بروز رفتار انجام شود زیرا ممکن است ایجاد فاصله حتی باعث شود کودک نداند به خاطر کدام رفتارش تشویق شده است. مثلاً اگر کودک در شستن ظروف به مادر کمک می کند بهتر است بلافاصله از طریق مادر مورد توجه قرار گرفته و مثلاً با ابزار محبت زبانی یا دادن یک شی خاصی (مثلاً شکلات) مورد تشویق قرار بگیرد.

2-تشویق ارائه شده باید مورد توجه و نیاز کودک باشد: در مورد نوع تشویق باید توجه داشت که بین کودکان تفاوت هایی وجود دارد. مثلاً ممکن است برای یک کودک اسباب بازی ارزش بیشتری داشته باشد، برای دیگری خوراکی ها، و برای فرزند دیگر رفتن به پارک. لذا والدین به هنگام تشویق لازم است به این نکته توجه نمایند که فرزندشان به چه چیزی علاقه بیشتری دارد و سعی کنند پس از انجام رفتار مطلوب آن نوع تشویق را ارائه کنند.

3- تشویق باید متناسب باشد: مناسب بودن تشویق از دو جهت قابل بررسی است یکی اینکه با شرایط سنی کودک سازگار باشد و دوم این که با عملی که بچه انجام داده هماهنگ باشد. از این طریق او متوجه می شود انجام چه کارهایی برای ما مهم تر و در اولویت بیشتری قرار دارد. مثلاً اگر چه که یکبار آب دادن به گلدان هم ارزشمند است ولی در خور خرید دوچرخه نیست ولی ممکن است خرید دوچرخه برای رعایت نظم و انضباط همه روزه در منزل به جا و شایسته باشد.

توجه: عدم دقت روی این اصل ممکن است باعث پرتوقعی کودک در تشویق شدن و بی اثر شدن تشویق روی او شود.
هر چند بهتر است رفتار کودک خود جوش باشد نه در اثر قولی که شما به او داده اید رفتار خاصی را انجام دهد، اما اگر به او قول دادید ، لازم است به وعده خود عمل نموده و به تعهد خود پایبند باشید

4- تازگی و تنوع تشویق: از آنجا که یکی از ویژگی های انسان تنوع طلبی و نوجویی است و به سرعت از امور تکراری خسته می شود، بچه ها نیز در اثر تکرار یک نوع تشویق دلزده شده و ممکن است تأثیر چندانی بر آن ها نداشته باشد. لذا لازم است هر بار از یک تشویق خاص استفاده نموده تا تشویق ها بتوانند تازگی خود را حفظ نموده و اثر بخش باشد. به عنوان نمونه استفاده پیوسته از یک شکلات خاص به عنوان تشویق باعث می شود کودک از آن خسته شده و دیگر تمایل چندانی برای به دست آوردن آن نداشته باشد. در این جا لازم است از سایر خوراکی های مورد تمایل کودک (مثلاً بیسکویت) نیز جهت تشویق او استفاده نمود.

5- کار یا رفتار کودک مورد تشویق قرار گیرد نه شخصیت او: وقتی ما مثلاً می گوییم چه پسر خوبی معنایش این است که هدف، عبارت است از خوب بودن در تمام اوقات، که انتظاری غیرممکن است لذا به جای آن رفتارهای خاص مورد حمایت قرار گیرد مثلاً «از اینکه سطل زباله را امشب بیرون گذاشتی خیلی خوشحالم» یا «از اینکه امشب به همه سلام کردی از تو تشکر می کنم». در واقع در مورد اخیر سلام کردن کودک مورد تشویق قرار گرفته نه کل شخصیت او.

6- تشویق در حضور جمع اثر بیشتری دارد: از آنجا که نظرات دیگران و نگاه آن ها برای کودک بسیار ارزشمند و قابل توجه است، وقتی در حضور دیگران (مثلاً همسالان) مورد تشویق قرار می گیرند اعتماد به نفس آنها را دو چندان نموده و اثر بخشی آنها بیشتر می شود.

7- به قولتان عمل کنید: هر چند بهتر است رفتار کودک خود جوش باشد نه در اثر قولی که شما به او داده اید رفتار خاصی را انجام دهد، اما اگر به او قول دادید ، لازم است به وعده خود عمل نموده و به تعهد خود پایبند باشید.

از امام کاظم (علیه السلام) نقل شده که «وقتی به بچه ها وعده دادید به آن وفا کنید زیرا آنها شما را رازق خود می دانند».

8- در ارائه تشویق زیاده روی نکنید: تشویق مداوم کودک ممکن است از او یک بی انگیزه بسازد و باعث شود که او فقط به دریافت جایزه فکر کند تا اینکه وظایفش را درست انجام دهد و یا این که برای هر کار کوچکی از شما جایزه بخواهد و توقع داشته باشد، لذا اجازه بدهید فرزندتان با درست انجام دادن کاری به لذت واقعی دست پیدا کند. این موضوع می تواند به درونی نمودن رفتارها نیز کمک کند.

9- همیشه مادی نباشید: اگر می خواهید هزینه و وقت زیادی برای تشویق فرزندتان نگذارید و از طرفی او هم مادی نشود، بعضی وقت ها تشویق او مادی نباشد، همیشه شکلات، پارک، اسباب بازی و ...مثلا جایزه او بازی شما با او باشد، گفتن قصه جدیدی باشد، آشپزی در کنارتان، بردنش به مسجد و یا خرید باشد، رفتن به نانوایی، نصب عکس او به دیوار ، معرفی کارش در حضور اعضای دیگر خانواده ،بوسه و آغوش شما و هزاران فکر و ایده خلاقانه دیگر

در پایان ذکر این نکته ضروری است که حتما علت تشویق را برای کودکتان شرح دهید و سعی کنید کسب رضایت خدا و سپس شما برایش بالاترین تشویق باشد.
برچسب‌ها: فرزند خوب
+ نوشته شده در  پنجشنبه سیزدهم شهریور 1393ساعت 3:23  توسط jshahsanaey |  یک نظر
 
دست در دست دنیایی خیالی
 داستانی معروف در مورد یک کشف علمی که در قرن نوزدهم اتفاق افتاده است، قدرت تجسم ذهنی انسان را به خوبی توضیح می دهد. ککوله شیمی دان معروف آلمانی ماه های زیادی را صرف حل مسأله دشوار و پیچیده ی ساختمان شیمیایی بنزن کرد. در غروب یک روز تابستانی او در ذهن خویش اتم های در حال رقص را تجسم کرد. او به دقت طرح کلی آن تصویرهای ذهنی را کشید. بعد از آن، وقتی او در کنار بخاری خوابیده بود، یک بار دیگر اتم ها در حال رقص، مقابل چشمانش ظاهر شدند. چگونگی قرار گرفتن اتم ها در کنار یکدیگر مانند مارهای چمباتمه زده ای بود که هر مار دُم مار دیگر را در دهان گرفته باشد.

ناگهان او به این نتیجه رسید که ساختمان اصلی بنزن هم باید حلقه ای شکل باشد. استفاده از تصویرهای ذهنی در تفکر، می تواند وسیله ی کمکی بسیار مهمی برای همه ی جنبه های برنامه های آموزشی مدرسه باشد. به طور مثال در یادگیری زبان به عنوان محرکی برای تخیلات، در ریاضی برای تقویت درک مفاهیم هندسی و فضایی، در طراحی و تکنولوژی به عنوان مدل های تجسمی، در علوم به عنوان استعاره هایی برای فرآیندهای پیچیده و در هنر به عنوان نمایش درونی تجربه ی خلاقانه به کار گرفته شود.

امکان خلق یک «خاطره» برای کودکان وجود دارد؛ به عنوان مثال خاطره ی گذراندن روزی در ساحل دریا را می توان از طریق هم گامی با آن ها در طی این تجربه ایجاد کرد. اگر شما قصد کنید که تصویر یک روز تابستانی گرم را در ذهن آن ها ایجاد کنید، ازآن ها بپرسید آیا می توانند تابش اشعه سوزان آفتاب را بر روی بدن هایشان احساس کنند؟ آیا می توانند شناگران دریا، آسمان بدون ابر، شن های مرطوب و لغزنده را بین انگشتان پای خود و رایحه ی هوای نمناک ساحل دریا را احساس می کنند؟ آیا می توانند صدای برخورد امواج را با ساحل دریا بشنوند؟ چنین تجسمی می تواند محرکی قوی برای نوشتن خلاق یا کارهای هنری خلاقانه باشد.

همین که کودکان یاد بگیرند که تصورهای ذهنی می تواند در درک و به یاد سپردن حادثه ها به آن ها کمک کند، شروع به آفرینش تصورهای ذهنی مستقلی می کنند و با استفاده از این تکنیک فراگیرنده هایی کارآمدتر می شوند

فعالیت های گوناگون می توانند تفکر ذهنی را به کودک بیاموزد و زمانی که داستانی را برای کودکان می خوانید، گاه گاهی متوقف شوید و از کودکان بخواهید تا صحنه داستان را در ذهن خود تجسم کنند. گاهی بستن چشم ها می تواند به آن ها کمک کند تا ذهن خود را روی «چشم درونی» متمرکز کنند. آن ها ممکن است صحنه هایی را که می توانند ببینند توصیف کنند یا برای پیش بینی بخش های بعدی داستان در ذهن خویش تلاش کنند.

رویکرد بعدی این است که از کودکان بخواهیم تا حدود بیست ثانیه به یک شیء پیچیده توجه کنند، سپس چشم های خود را ببندند و بکوشند آن را در قالب یک تصویر ذهنی واضح بازآفرینی کنند. به محض این که تصویر واضح و ثابت شد، بررسی کنید که آیا کودک می تواند آن تصویر را در چشم ذهن خود مانند یک تصویر کامپیوتری یا هولوگرام (تصویر سه بُعدی که به روش لیزری گرفته می شود) حرکت دهد و آن را از زوایای مختلف مشاهده کند.

در مرحله بعد از کودک بخواهید چیزی را تجسم کند که هرگز آن را واقعاً مشاهده نکرده است. به طور مثال مراحل رشد، گل دادن و پژمرده شدن گل مورد علاقه اش را در ذهن تجسم کند. سپس مسافتی را در ذهن خود بپیماید (عازم خرید شود، در جنگلی قدم بزند یا به یک سفر هوایی برود). همین که کودکان یاد بگیرند که تصورهای ذهنی می تواند در درک و به یاد سپردن حادثه ها به آن ها کمک کند، شروع به آفرینش تصورهای ذهنی مستقلی می کنند و با استفاده از این تکنیک فراگیرنده هایی کارآمدتر می شوند.
برچسب‌ها: دنیایی خیالی
+ نوشته شده در  پنجشنبه سیزدهم شهریور 1393ساعت 3:21  توسط jshahsanaey |  نظر بدهید
 
بزرگترین اشتباهات دختران در اولین ملاقات با پسران
همان طور که خانم ها اصولا از مردهایی که مدام از زنان دیگر صحبت می کنند یا زنان زیادی با آنها تماس برقرار می کنند، خوششان نمی آید، مسایلی هم هست که مردها دوست ندارند و به خاطر آنها حاضرند قید ازدواج با شما را بزنند.

برای اینکه بزرگ ترین اشتباهات آداب معاشرت را بشناسید و بدانید چه مسایلی باعث ناراحتی و بی حوصله شدن مردان در طول قرارهای ملاقات می شود، مطلب زیر را مطالعه کنید.

چه چیزی می تواند یک آشنایی بالقوه بسیار خوب را خراب کند؟ فراموش کردن اصول اخلاقی مهم در قرار ملاقات های ابتدایی! همان طور که خانم ها اصولا از مردهایی که مدام از زنان دیگر صحبت می کنند یا زنان زیادی با آنها تماس برقرار می کنند، خوششان نمی آید، مسایلی هم هست که مردها دوست ندارند و به خاطر آنها حاضرند قید ازدواج با شما را بزنند. به طور مثال، پرسیدن سوالات خیلی شخصی وقتی هنوز در اولین جلسات آشنایی هستید.
 
تشکر نمی کنید
درست است که تنظیم دیدارها و ترتیب دادن مقدمات آن به عهده داماد و خانواده او است اما قرار نیست شما هم نقش یک شاهزاده را ایفا کنید. اگر قبل یا بعد از جلسه خواستگاری، دیداری در خارج از خانه دارید، یادتان باشد از این که وقت و هزینه ای برای این دیدار متقبل شده تشکر کنید. شاید اضطراب و هیجان و شرم مانع از این شود که آداب معاشرت را به درستی به جا بیاورید. اما باید بدانید که تشکر نکردن یکی از بزرگترین اشتباهات ممکن برای از چشم دیگری افتادن است.  همسر آینده شما انتظار ندارد صورت حساب را پرداخت کنید، اما انتظار دارد هنگام خداحافظی حداقل یک تشکر ساده بکنید. یا حتی فردای آن روز از طریق پیامک تشکر کنید.
 
شروع یک مکالمه بحث‌برانگیز
در هنگام مکالمات، به تمایل طرف مقابل برای گفتگو توجه کنید. او را با زیاد سخنرانی کردن و تعربف کردن از خود در موضع ضعف قرار ندهید. همیشه موضوع های آرام و دوطرفه برای صحبت های خود انتخاب و از بحث و منفی بافی دوری کنید. بگذارید بحث بین هر دو شما در جریان باشد. متکلم وحده بودن و مسلسل وار از خود و خانواده تان گفتن، فقط داماد آینده را کلافه می کند.
 
صحبت در مورد نامزد سابق
به هیچ عنوان کار درست و عاقلانه ای نیست که در مورد نامزد سابق خود با مردی صحبت کنید که برای نخستین بار او را ملاقات می کنید و قرار است دوستی طولانی مدتی با هم داشته باشید. این کار ممکن است باعث ناراحتی و انزجار طرف مقابل بشود و دیگر هرگز با شما تماس نگیرد زیرا تصور می کند اگر یک روز از او جدا شوید، در مقابل مرد دیگری خواهید نشست و او را مسخره خواهید کرد. اگر حرفی برای گفتن ندارید، بهتر است اصلا حرفی نزنید.

مدام چک کردن موبایل
اگر فکر می کنید که تلفن همراه شما قرار است مدام زنگ بخورد یا پیامک برسد و شما مجبور به پاسخ هستید، بهتر است آن را خاموش یا سایلنت کنید. مردها اصولا از زن هایی که مدام تلفنی با دوستان خود صحبت می کنند و برای روزهای آینده برنامه ریزی می کنند، خوششان نمی آید. اگر تلفن کاری مهمی دارید که در طول قرار باید پاسخ بدهید، بهتر است از قبل آن را به طرف مقابل بگویید و پیشاپیش از هر گونه وقفه ای عذرخواهی کنید.
 
بیشتر از حد لازم ماندن
در قرارهای اول و ملاقات های آشنایی معمولا ساعت ها همچون چند دقیقه کوتاه می گذرند. اما باید حواستان به ساعت باشد. اگر مردی مدام به ساعت خود نگاه کرد، خمیازه کشید یا در مورد مشغله ای که فردا صبح دارد صحبت کرد، زمان رفتن فرا رسیده است و باید مودبانه خداحافظی کنید و بروید تا یک قرار مهم به یک کابوس ناراحت کننده تبدیل نشود.

 


برچسب‌ها: اشتباهات دختران
+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و هفتم آبان 1392ساعت 3:51  توسط jshahsanaey |  13 نظر
 
کمک به نوجوان و جوانان در روزهای شکست
شکست موجب ناراحتی و ناکامی می شود. اما می توانیم از آن به عنوان پلی برای موفقیت استفاده کنیم. مهارتهای حل مسئله را در نوجوان افزایش دهیم، اعتماد و اطمینان به  شایستگی و توانمندیهایش را افزایش دهیم.

در زندگی هر کسی شکست و ناکامی وجود دارد و موجب ناراحتی، ناکامی و دل آزردگی فرد می شود. شکست و ناکامی در تمام مراحل زندگی فرد وجود دارد اما در هر مرحله از رشد نوعی از ناکامی و شکست دارای اهمیت است.

بعنوان مثال، شکست در مسائل مالی در دوران بزرگسالی مهم است اما شکست در دوست یابی، تحصیل در دوران نوجوانی اهمیت بیشتری پیدا می کند.

نوجوانان در مرحله میانی کودکی و بزرگسالی قرار دارند و هنوز از پختگی لازم فکری و ذهنی برخوردار نیستند. البته خودشان فکر می کنند که از لحاظ فکری، ذهنی و تجربی توانایی های لازم را بدست آورده اند. بنابراین بیشتر در معرض خطا و آسیب قرار می گیرند.

نوجوانان به شکست و پیروزی بیش از بزرگسالان حساس هستند. یعنی گاهی از کاه، کوه می سازند و گاهی با مسایل برخورد متعادلی ندارند و از دریچه واقعیات زندگی را نمی بینند و ایده الی فکر می کنند و شکست و موفقیتهای خود را بزرگ جلوه می هند. بعنوان مثل اگر در درس شکست بخورد یا ارتباطش با دوستش بهم بخورد، مثل اینکه در زندگی شکست خورده است و زندگی برایشان تیره و تار می شود. البته زمانیکه چتر حمایتی خانواده و دوستان برای نوجوان وجود داشته باشد، تاثیر شکست بر نوجوان کمتر است.

از طرف دیگری، اگر برخورد والدین با مشکلات و شکستهای نوجوان درست نباشد. حالتی از مقاومت در او ایجاد می شود. در انتقاد از او و مشخص کردن مشکل رفتاری او، درست رفتار نکنیم. گاهی ممکن است احساس ناامیدی در او بوجود آید و از بدست آوردن موفقیت قطع امید می کند. بنابراین لازم است، در برخورد با شکست نوجوان ارتباط دوستانه و صمیمی خودتان را حفظ کنید.

در برطرف کردن شکست و استفاده از تجربه با نوجوانتان فعالیتهای زیر را انجام دهید:
الگوی مناسب برای او باشید: در زمینه چگونگی برخورد با شکست و اندیشیدن درباره آن و پیدا کردن راه حلهای مناسب، خودتان می توانید بهترین الگو برای فرزند تان باشید اگر شما نگرش مثبت به مسئله و چالشهای زندگی داشته باشید او نیز مانند شما رفتار می کند.

همدردی کنید: گاهی لازم است با نوجوان همدردی کنید تا احساس پذیرش و تعلق نسبت به شما در او بوجود آید تا بتواند در مرحله بعدی ارزیابی مشکلات و شکستهای خود دیدگاه پذیراتری داشته باشد و بتواند مسائل خود را کنکاش کند تا مرتکب اشتباه نشود.

علت شکست را ارزیابی کنید:  یکی از ویژگی افراد موفق این است که سعی می کنند از شکستها و تجارب خود برداشت درستی داشته باشند و دوباره مرتکب چنین اشتباهی نشوند، بنابراین ارزیابی آن و مشخص کردن علتهای منفی و مثبت به نوجوانتان کمک می کند تا اشتباه مشابه آنرا نداشته باشد.

 

راه کار مناسبی را انتخاب کنید: با صحبت و مشورت کردن با نوجوانتان و ارزیابی مناسب از مشکل و شکست به او کمک کنید تا راه کار مناسبی پیدا کند تا مهارتهای حل مسئله در نوجوانتان افزایش پیدا کند. داشتن نگرش مسئله گشایی به نوجوانتان کمک می کند تا مسئولیت شکستهای خود را بپذیرد و سعی در افزایش مهارتهای خود داشته باشد. همچنین به جای نگرانی بیش از حد درباره شکست بیشتر به موفقیت فکر کند.

استفاده از توانمندیها و شایستگی های نوجوان: به جای اینکه علت شکست را به بی کفایتی نوجوانتان نسبت دهید و او را سرزنش کنید می توانید با استفاده توانمندیها و شایستگی های او و آسان گرفتن مسایل، عزت نفس نوجوانتان  را حفظ کنید.



 


برچسب‌ها: کمک به نوجوان و جوانان
+ نوشته شده در  پنجشنبه نهم آبان 1392ساعت 23:15  توسط jshahsanaey |  4 نظر
 
خواستگار مسئولیت پذیر چه شکلی است؟

مسئولیت‌پذیر بودن باعث انجام بهتر و صحیح‌تر کارها و مسائل می‌شود. اشخاص مسئولیت‌پذیر به علت پاسخگو بودن قابل اعتمادترند و جلب اعتماد دیگران یکی از زمینه‌های مهم پیشرفت و بهتر و آرام‌تر شدن زندگی است.

مسئولیت‌پذیری همراه با قبول مسئولیت‌های بزرگ‌تر(به شرطی که فرد شرایط لازم و کافی امور مربوطه را داشته باشد) عاملی مهم برای تسریع روند پیشرفت‌های فردی و اجتماعی است. این ویژگی در هر حرفه یا شغلی بر میزان اعتبار اجتماعی شخص می‌افزاید. احساس ارزشمند بودن و عزت‌نفس از نتایج دیگر آن است. اینان به دلیل اعتباری که در جامعه کسب می‌کنند برجسته‌تر هستند و بدین ترتیب ترقی و پیشرفت را نصیب خود و جامعه می‌کنند.

در روند افزايش مسئوليت پذيری خود يا تقويت آن در ديگران، باثبات بودن و متعهد بودن 2 شرط مهم و اساسی است. هر قدر در انجام کار جدی‌تر باشيم و پايداری را در خود تقويت کنيم، احتمال دستيابی به اهداف‌مان بيشتر می‌شود. سعی کنيد مسئوليتی را که پذيرفته‌ايد ولو هر قدر کوچک به طور منظم انجام دهيد. مثلا اگر مسئوليت بيرون گذاشتن زباله به شما محول شده، سعی کنيد هميشه خودتان اين کار را انجام دهيد. انجام دادن گاه به گاه يک عمل باعث ايجاد خستگی و بی‌حوصلگی و در نتيجه ترک آن می‌شود.

ویژگی‌های افراد مسئولیت‌پذیر:
داشتن اعتماد به نفس
فعال بودن و پویایی
قبول شکست‌ها درصورت ناکامی به جای مقصر دانستن دیگران یا توجیه شکست‌ها
تلاش برای جبران ناکامی‌ها
انعطاف‌پذیر بودن درصورت لزوم
پاسخگو بودن نسبت به امور محوله
هدفمندکردن فعالیت‌ها
برنامه‌ریزی برای دسترسی به اهداف از قبل تعیین شده

يکی از ويژگی‌های مهم شخصيتی که در موفقيت ما نقش عمده‌ای ايفا می‌کند، مسئوليت‌پذيری است. احتمالا شما نيز تا به حال با افرادی مواجه شده‌ايد که به دقت وظايف‌شان را انجام می‌دهند و نيازی به تذکر ديگران ندارند، از طرف ديگر حتما اشخاصی را هم مشاهده کرده‌ايد که به وظايف خود اهميتی نمی‌دهند و برای مسئوليتی که به عهده دارند هيچ ارزشی قائل نيستند. ما غالبا برای توصيف دسته نخست از واژه مسئوليت‌پذير استفاده کرده و دسته دوم را انسان‌هايی بی‌مسئوليت قلمداد می‌کنيم. اگرچه اين تعريف از مسئوليت‌پذيری اشتباه نيست، اما روانشناسان تعريف دقيق‌تری از اين ويژگی ارائه داده‌اند. سرتو (1989) مسئوليت‌پذيری را يک الزام و تعهد درونی از سوی فرد برای انجام مطلوب همه فعاليت‌هايی که بر عهده او گذاشته شده است، تعريف می‌کند و معتقد است مسئوليت‌پذيری از درون فرد سرچشمه می‌گيرد. فردی که مسئوليت کاری را بر عهده می‌گيرد، توافق می‌کند که يکسری فعاليت‌ها و کارها را انجام دهد يا بر انجام اين کارها توسط ديگران نظارت داشته باشد.

بسياری از افراد دوست دارند که مسئوليت‌پذيرتر شوند، اما فکر می‌کنند که چون وارد سنين بزرگسالی شده‌اند، ديگر قادر نيستند برای رشد و پرورش اين ويژگی، کاری انجام دهند. درست است که مسئوليت‌پذيری نيز مانند هر ويژگی ديگری در دوران کودکی سريع‌تر آموخته می‌شود، اما اين بدان معنا نيست که اگر فردی در کودکی به هر دليلی مسئوليت پذيری را نياموخت به ناچار بايد در طول عمر خود با عدم مسئوليت پذيری و عواقب ناشی از آن دست و پنجه نرم کند.

نتايج مطالعات گوناگون نشان داده است که خوشبختانه مسئوليت‌پذيری ارثی نيست، بلکه معنا و مفهومی قراردادی، اخلاقی و تربيتی است که می‌تواند در هر زمانی فراگرفته شود. ممکن است شما مجبور شويد به دليل از دست دادن زمان معمول يادگيری اين ويژگی (دوران کودکی) زمان بيشتری صرف تمرين و آموختن آن کنيد، اما مهم اين است که بالاخره مسئوليت پذيری را فراخواهيد گرفت. به همين سبب روانشناسان راهکارهايی را برای افزايش مسئوليت‌پذيری ارائه کرده‌اندکه در ادامه به ذکر آنها می‌پردازيم.

از اشتباه کردن نهراسيد
به خاطر داشته باشيد که احساس مسئوليت هنگامی در افراد به‌وجود می‌آيد که به آنها مسئوليت داده شود. در عين حال فرد بايد در مورد اثربخشی پاسخ‌هايش، بازخورد دريافت کند و در مورد راه‌های گوناگونی که در دیگر موقعيت‌ها مناسب هستند، اطلاعاتی داشته باشد. اگر از اشتباهات خويش درس بگيريد، عملکرد بهتری در آنچه انجام می‌دهيد، به دست خواهيد آورد. اما چنانچه نتوانيد ياد بگيريدکه چرا کارتان اشتباه بوده است يا به جای آن می‌توانستيد چه کار ديگری انجام دهيد، هرگز در کارتان پيشرفت نخواهيد کرد. بدين منظور هرگاه در کاری شکست خورديد، از خودتان اين سؤالات را بپرسيد: چه رفتارهای اشتباهی را مرتکب شده‌ام؟ چه درس‌ها يا آگاهی‌هايی از اشتباهاتم به‌دست آورده‌ام؟ سپس سعی کنيد با پاسخ دادن به اين سؤالات بينش کامل و دقيقی نسبت به کار خود به دست آوريد تا در کوشش بعدی موفق شويد.

به خاطر داشته باشيد که مسئول بودن به معنی پيروی کورکورانه از ديگران نيست
توانايی اخذ تصميم‌های درست، عامل عمده تکامل حس قدرت يا کنترل‌کردن شرايط زندگی خويش است. نتايج پژوهش‌های متعدد حاکی از آن است که بين مسئوليت‌پذيری و تصميم‌گيری رابطه تنگاتنگی وجود دارد. شک نيست که مردد و بی‌تصميم بودن يک راه بی‌مسئوليت بودن است. با خود بينديشيد که در اتخاذ چه تصميماتی دچار ترديد می‌شويد. برای پی‌بردن به اين موضوع، از گام‌های متوالی مهارت حل مسئله بهره بگيريد. از آنجايی که در يکی از شماره‌های پيشين اين مهارت را به تفصيل شرح داده‌ايم به بيان مختصر آن بسنده می‌کنيم. اين مراحل به اختصار عبارتند از:

1. مشخص‌کردن مسئله‌‌ای که نياز به تصميم‌گيری دارد.
2.جست‌وجوی راه‌حل‌های مختلف
3.ارزيابی راه‌حل‌ها و انتخاب بهترين آنها
4.عملی‌کردن راه‌حل‌ها.

از برنامه‌ريزی غافل نشويد
برنامه‌‌ريزی و تهيه فهرستی از کارها، اهداف و وظايف‌تان به شما کمک می‌کند تا به اندازه توان‌تان تلاش کنيد و انتظارات غيرواقع‌بينانه‌ای از خودتان نداشته باشيد. به‌علاوه مکتوب‌کردن اهداف‌تان سبب می‌شود که آنها را جدی‌تر بگيريد و برای نيل به آنها بيشتر تلاش کنيد. به خاطر داشته باشيد که رسيدن به اهداف بزرگ تنها از طريق برداشتن گام‌های کوچک و متوالی ميسر است. هدف‌تان را به اهداف جزئی‌تر تقسيم کرده و پس از طی هر قدم به عبور از مرحله بعد بينديشيد.

تلاش کنيد احساس قدرت را در خود افزايش دهيد
افراد برای برخورداری از عزت نفس زياد (يکی از ويژگی‌های مرتبط با مسئوليت پذيری)، به حس قدرت نياز دارند. داشتن احساس قدرت به معنی آن است که فرد دارای منابع، فرصت و قابليت تأثيرگذاری بر شرايط زندگی خويش است. فرد بايد فرصت داشته باشد که انتخاب کند و تصميم بگيرد، کفايت خويش را اعمال کند و وظايفی را که با توانايی‌های وی مطابقت دارد، به انجام برساند. بدين منظور لازم است تلاش ‌کنيد که فرصت‌هايی را برای ابراز کفايت خود به‌وجود آوريد و به محض اينکه سطح کفايت‌تان بالا رفت، فرصت‌هايی جديدی به وجود آوريد تا بتوانيد آنچه را که آموخته‌ايد، تمرين کنيد.

برای افزايش حس قدرت در خود لازم است هنگام رؤيارويی با مسائل مختلف به 3 عامل توجه کنيد تا ميزان مسئوليت‌پذيری خود را افزايش دهيد. اين عوامل عبارتند از:

الف- امکاناتی که در اختيار داريد
ب– فرصت انجام کار مورد نظر
ج– قابليت انجام آن کار

برای برنامه ريزی به ديگران کمک کنيد
هر سال حداقل به يک نفر کمک کنيد تا اهداف و برنامه‌هايش را مشخص کند. او را تشويق کنيد تا فهرستی از اهداف بلند مدت خود تهيه کرده و گام‌های لازم برای رسيدن به اين اهداف را يادداشت کند. هرچند وقت يک بار از او بخواهيد که يادداشت‌هايش را به شما نشان دهد و بگويد چقدر به اهداف خود نزديک شده است. به خاطر گام‌هايی که برداشته وی را تشويق کرده و او را درباره اشتباهاتش راهنمايی کنيد.

سعی کنيد مطلبی کسل کننده اما مفيد را بياموزيد
اغلب مردم می‌دانند که بالاخره بايد کار خاصی را انجام دهند، اما اين فرايند آنقدر به نظرشان خسته کننده می‌آيد که تا جايی که می‌توانند از انجام آن طفره می‌روند و به فعاليت‌های ديگری که براي‌شان لذت بخش هستند می‌پردازند. کار مفيدی که شما مي‌خواهيد انجام دهيد چيست؟ يادگيری لغات يک زبان بيگانه؟ يا آموختن شيوه حسابداری کامپيوتري؟ اطمينان حاصل کنيد که اين کار،کاری است که بايد در گذشته به انجام می‌رسيده، اما تنها به دليل خسته کننده بودن تا به حال به تعويق افتاده است.پس از اينکه موضوع مشخص شد به کتابخانه برويد و کتابی در آن مورد به امانت بگيريد،سعی کنيد که کتاب را به طور کامل و با دقت بخوانيد.

 

تعريف دقيقی از مسئوليت‌پذيری داشته باشيد
مسئوليت‌پذيری يعنی قابليت پذيرش، پاسخگويی و به عهده گرفتن کاری که از کسی درخواست می‌شود و شخص حق دارد که آن را بپذيرد يا رد کند. وقتی فردی می‌خواهد مسئوليت را بپذيرد، بايد برای او کاملا مشخص شود که موضوع درخواست چيست و در برابر به عهده گرفتن آن چه چيزی به دست می‌آورد. در واقع مسئوليت انتخابی آگاهانه است، درست مثل قراردادی نانوشته که تمام اجزای آن برای فرد مشخص است. هنگامی که فردی احساس مسئوليت کند، ديگر لزومی ندارد که ديگران به او بگويند که در هر موقعيتی چگونه عمل کند. افراد در نتيجه توجه به مقررات، ارزيابی تجربه‌های خويشتن و رسيدن به نتيجه‌گيری‌های واقع‌گرايانه آن تجربه‌ها، الگوی رفتاری مناسبی را اختيار می‌کنند.

آیا شما هم گاهی با خود فکر می‌کنید که اصلا انسان مسئولیت‌پذیری نیستید و از این موضوع ناراحت می‌شوید؟ یا از آن دسته افرادی هستید که به مسئولیت پذیر بودن خود می‌بالید و به این ویژگی مثبت خود افتخار می‌کنید؟ از آنجایی که تعاریف متعددی درباره مسئولیت‌پذیری وجود دارد، ممکن است تصوری که شما در این باره از خودتان دارید، کاملا درست نباشد. آزمون زیر به شما کمک می‌کند که دریابید آیا واقعا فرد مسئولیت‌پذیری هستید یا خیر و آیا خواستگارتان از ویژگی مسئولیت‌پذیری برخوردار است؟

لطفا عبارات زیر را به دقت خوانده و میزان موافقت یا مخالفت خود با هر یک از آنها را با استفاده از گزینه‌های (کاملا موافقم، موافقم،نظری ندارم،مخالفم یا کاملا مخالفم) مشخص کنید:

1. من وسایل متعلق به خود را تمیز و مرتب نگه می‌دارم.
2. من به خوبی می‌توانم وقت و فعالیت خود را طوری تنظیم کنم که کارهای محوله به موقع انجام شود.
3. آدم بسیار منظم و با برنامه‌ای نیستم.
4. سعی می‌کنم وظایف محوله به خود را با صداقت و درستی انجام دهم.
5. من دارای اهداف دقیق و روشنی هستم و برای دستیابی به آنها طبق برنامه منظمی عمل می‌کنم.
6. قبل از شروع هر کاری وقت زیادی تلف می‌کنم.
7. برای دستیابی به اهداف خود سخت تلاش می‌کنم.
8. وقتی تعهدی می‌دهم همیشه آن را اجرا می‌کنم.
9. بعضی اوقات آنطور که باید صادق و قابل اطمینان نیستم.
10. آدم سازنده و مولدی هستم و همیشه مسئولیت‌های خود را به انجام می‌رسانم.
11.‌ به نظر نمی‌رسد هرگز بتوانم کارهای خود را نظم و ترتیب دهم.
12. سعی می‌کنم همه کارهای خود را به بهترین نحو انجام دهم.
13. بدهکاری‌هایم را سر موقع و کامل پرداخت می‌کنم.
14. برایم مشکل است خود را مجبور به انجام وظایفم کنم.
15. وقتی کاری را به دست می‌گیرم تقریبا همیشه آن را به پایان می‌رسانم.
16. غالبا کارهایم را بدون برنامه‌ریزی زمانی انجام می‌دهم.
17. برای جلوگیری از دوباره کاری سعی می‌کنم کارهایم را با دقت انجام دهم.
18. آنقدر کارهای ریز و کوچک برای انجام دادن دارم که گاهی تمام آنها را نادیده می‌گیرم.
19. وقتی می‌خواهم به یک سفر کوتاه بروم، از قبل با دقت در رابطه با آن برنامه‌ریزی می‌کنم.
20. وقت زیادی را برای پیدا‌کردن چیزهایی که سر جای‌شان نگذاشته‌ام صرف می‌کنم.

شیوه نمره‌گذاری:
در عبارات19 ،1،2،4،5،7،8،10،11،12،13،15،17 به گزینه کاملا موافقم4 امتیاز، موافقم3 امتیاز، نظری ندارم 2 امتیاز، مخالفم یک امتیاز و کاملا مخالفم صفر امتیاز تعلق می‌گیرد. در عبارات3،6،9،11،14،16،18،20 نمره‌گذاری معکوس است، یعنی به عبارت کاملا موافقم صفر امتیاز، موافقم یک امتیاز، نظری ندارم2امتیاز، مخالفم 3‌امتیاز و کاملا مخالفم 4‌امتیاز تعلق می‌گیرد. حالا امتیازات خود را باهم جمع کنید.

نتیجه‌گیری:
امتیاز بالاتر از 50: به شما تبریک می‌گوییم، شما فرد مسئولیت‌پذیری هستید. شما اهداف و برنامه‌های خاصی را در زندگی خود تعیین کرده و برای دستیابی به آنها می‌کوشید. از طرف دیگر به قول و قرارهای‌تان سخت پایبندید و به همین دلیل اطرافیان‌تان کاملا به شما اطمینان دارند. به علاوه شما به‌خوبی از ارزش زمان این موهبت الهی آگاهید و بنابراین آن را بیهوده هدر نمی‌دهید.

امتیاز پایین‌تر از 50: متاسفانه حس مسئولیت‌پذیری شما ضعیف است، البته این گفته به این معنا نیست که شما به اصول اخلاقی پایبند نیستند، بلکه منظور این است که معمولا دقت کافی برای انجام کارها ندارید و در جهت رسیدن به اهداف خود نیز چندان مصر و پیگیر نیستید. برخی از شواهد پژوهشی نیز نشان می‌دهند که نیاز به لذت‌طلبی و علاقه‌مندی به امور جنسی در افراد دارای نمره پایین بیشتر از افرادی است که نمره‌های بالا کسب می‌کنند.

 

+ نوشته شده در  جمعه نوزدهم مهر 1392ساعت 22:9  توسط jshahsanaey |  6 نظر
 
اعتماد، همدلی، جامعه‌ستیزی، و هورمون اکسی‌توسین

نوشته و برگردان: صادق خدامرادی 

گزینش و ویرایش: هامش درویش و اسماعیل درمان 

پال زاک حین سخنرانی در بارۀ نقش اکسی‌توسین در همدلی و کمبود آن در ایجاد رفتار جامعه‌ستیز. عکس از گروه TED Talk

 کتاب‌هایی که درباره افراد دارای اختلالات شخصیتی و رفتار جامعه‌ستیزانه نوشته می‌شوند اغلب مخاطبان زیادی دارند و فیلم‌های داستانی زیادی دربارۀ این گونه افراد ساخته شده است. از افراد جامعه‌ستیز رفتارهایی پرخاشگرایانه، منحرف، جنایتکارانه و اعمال غیراخلاقی بدون احساس پشیمانی یا همدلی سر می‌زند.

یکی از جذاب‌ترین کتاب‌هایی که اخیراً درباره افراد جامعه‌ستیز منتشر شده «مالیکول اخلاق» نام دارد. نویسنده این کتاب دانشمندی به نام «پال زاک» است که به نام دکتر اکسی‌توسین شناخته می‌شود، چراکه او اولین کسی است که از نقش هورمون اکسی‌توسین در رفتارهای توأم با اعتماد بین انسان‌ها صحبت می‌کند. زاک در کتاب «مالیکول اخلاق» به طور وسیعی درباره هورمون/ انتقال‌دهنده عصبی اکسی‌توسین و نقش آن در تعاملات اجتماعی بحث می‌کند. هورمون اکسی‌توسین به خاطر نقشی که در پرورش اعتماد و همدلی دارد، «هورمون عشق» نیز نامیده می‌شود.

زاک در این کتاب رفتارهای نابهنجار اجتماعی در بعضی از افراد را به اختلال در عملکرد طبیعی مواد کیمیاوی بدنِ آن‌ها مرتبط می‌کند. در فصلی از کتاب،‌ زاک از یک برنامه‌نویس سابق کامپیوتر به نام «هانس ریزر» مثال می‌آورد که فردی کارآفرین و ثروتمند است و حالا در ندامتگاهِ یکی از ایالت‌های آمریکا به سر می‌برد. «ریزر» که همسرش را به قتل رسانده با استناد به تحقیقات زاک ادعا کرده که از اختلال عملکرد مغز رنج می‌بَرَد و وکیل‌اش هم در طول محاکمه از همین مشکل رنج می‌برده و بنابر این همدلی کافی با او نشان نداده است.

درست بعد از غروب خورشید در ۷ جولای سال ۲۰۰۸، «هانس ریزر» پلیس را به قبر کم‌عمق همسرش هدایت کرد و با اعتراف به قتل و فاش کردن قبر همسرش از مجازات اعدام گریخت. به این ترتیب این پرسش پیش می‌آید که چرا «ریزر» که فردی ثروتمند و کارآفرین بود و به قدری باهوش بود که در سن ۱۵ سالگی وارد کالج شده بود، این قدر زرنگ نبود که همسرش را طلاق دهد نه این که او را به قتل برساند؟

زاک به این دلیل با ریزر آشنا شد که وی با استناد به تحقیقات زاک از سلول‌اش در زندان، درخواست تجدیدنظر کرده بود. زاک در مقاله‌ای می‌نویسد:«براساس معایناتی که در طول دهه گذشته انجام داده‌ام، ‌نشان داده‌ام که یک مالیکول باستانی در مغز انسان به نام اکسی‌توسین به ما حس همدلی با دیگران را می‌دهد و باعث می‌شود اخلاقی رفتار کنیم. من اکسی‌توسین را مالیکول اخلاق نامیده‌ام».

بشر چگونه از خوب به بد یا حتی شریر تغییر می‌کند؟ 

زاک می گوید: «۹۵ درصد از هزاران نفری که مطالعه کرده ام وقتی مُحرّک اجتماعی مثبت دریافت می‌کنند اکسی‌توسین آزاد می‌کنند. این افراد شامل کسانی می‌شود که در مورد مسایل مالی به شما اعتماد می‌کنند و وقتی فیلمی نگاه می‌کنند، عاطفی می‌شوند. پنج درصد کسانی که من آزمایش کرده‌ام هم بعد از دریافت چنین محرک‌هایی اکسی‌توسین آزاد نمی‌کنند.

این افراد بسیاری از صفات افراد «ضداجتماعی/Antisocial» را دارند. آنها جذاب، فریب‌کار و حتی خودفریب هستند و موقعی که پولی وجود دارد که باید با دیگران به اشتراک گذاشته شود،‌ آن را با گستاخی و پُررویی برای خود نگه می‌دارند. این در حالی است که حرص و آز از جمله گناهان بزرگ است.

دانستن کیمیای اخلاق دربارۀ این که چرا ما در بیشتر مواقع خوب هستیم و بعضی از افراد مثل هانس ریزر شرور هستند بینشی به ما می‌دهد. 

جوندگانی که از لحاظ ژنتیکی فاقد گیرنده برای اکسی‌توسین هستند مثل افراد جامعه‌ستیزعمل می‌کنند. آنها هرکاری را که می‌خواهند انجام می‌دهند بدون این که به رفاه و امنیت دیگران توجه کنند. آنها هم‌چنین انزواطلبانی هستند که به حیات خود ادامه می‌دهند. این رفتارهای ضداجتماعی همچنین در بسیاری از قربانیان سوء استفاده در دوران کودکی رخ می‌دهد. جریان اکسی‌توسین در مغز نیاز به پرورش دارد. قربانیان سوء‌استفاده‌ای که من مطالعه کرده ام به حیات خود ادامه می‌دهند اما در رفتارهای اجتماعی دچار اختلال شده اند.

موضوع «خُرده‌شر» هم وجود دارد. استرس بالا مانع از انتشار اکسی‌توسین می‌شود و ما را به طور موقتی ضداجتماعی می‌کند. ما می‌دانیم که موقعی که استرس داریم در بهترین حالت خود نیستیم. استرس تمرکز یک نفر را کم می‌کند و انجام رفتار شایسته در او را متوقف می‌کند. واکنش‌هایی که ما فضیلت یا اخلاقی می‌نامیم، آنهایی هستند که نیازهای دیگری را با نیازهای ما در حالت تعادل و برابری قرار می‌دهند. اکسی‌توسین این تعادل ماهرانه بین نیازهای خود با دیگران را به سمتی هدایت می‌کند که مراقب دیگری هم باشیم. تجربیات من این را هم با اندازه‌گیری آزاد شدن اکسی‌توسین در خون نشان داده.

اما من نگرانم که تجربیات من در آزمایشگاه برای تجربیات روزانه کاربرد نداشته باشد. اما تجربیاتم با سربازان در حال رژه،‌ تیم بازیکنان «راگبی/Rugby» که قبل از مسابقه خودشان را گرم می‌کنند و افرادی که با هم دعا می‌کنند نشان داده که این فعالیت‌ها باعث می‌شوند مغز اکسی‌توسین آزاد کند. اکسی‌توسین حس نزدیکی به یکدیگر و تمایل به کمک به دیگران ایجاد می‌کند.

تجربیات در حوزه کاری‌ام حتی مرا به بعضی از دورترین نقاط زمین برده است. من اخیراً به ارتفاعات پاپوآ در «گینه نو» سفر کرده‌ام تا کشاورزانی که در جنگل‌های بارانی به حالت انزوا زندگی می‌کنند را مطالعه کنم. افرادی که در این کوهستان‌ها زندگی می‌کنند خیلی شبیه اجداد ما در هزاران سال پیش هستند. من قبل و بعد از یک رقص آیینی از آنها خون گرفتم و فهمیدم که این رقص موجب آزاد شدن اکسی‌توسین در بیشتر افرادی که آزمایش کردم می‌شود. مالیکول اخلاق به نظر می‌رسد که یک خصلت جهانی است.

همچنین فهمیده‌ام که طبیعت اجتماعی ما، حس نیاز به بودن در اطراف دیگران را به ما می‌دهد و این در بیشتر مواقع باعث می‌شود خوب باشیم. اکسی‌توسین باعث می‌شود آن چه دیگران احساس می‌کنند را حس کنیم و این نه تنها به ما انگیزه می‌دهد تا از انجام کارهایی که به دیگران آسیب می‌زند دوری کنیم، بلکه واقعاً هنگامی که دیگران را شاد می‌کنیم احساس لذت‌بخشی به ما می‌دهد. موجودات اجتماعی مثل ما نیاز دارند تا یک حاکم درونی اخلاقی داشته باشند.»

مطالعات دیگر درباره افراد ضداجتماعی

در مطالعه‌ای که اخیراً انجام شده روانشناسی به نام «پاول بابیاک» نشان داده از هر ۲۵ مدیر کسب و کار یک نفر معیار لازم برای قرار گرفتن در طبقه افراد جامعه‌ستیز را دارد.

در تحقیقی دیگر یک متخصص علوم اعصاب به نام «مایکل کوئنیگ» پیوند بین منطقه‌ی به نام قشر پیشانی «ونترومیدیال» که مسئول گره‌های کنترل برای تنظیم احساسات،‌ تهدید، ‌تصمیم‌گیری و رفتار اجتماعی است و «آمیگدالا» که منبع پردازش/process احساس است را بررسی کرده.

«کوئنیگ» که صدمات به مغز را در این منطقه از قشر پیشانی مطالعه می‌کند، می‌داند که آسیب وارد آمدن به این منطقه از قشر پیشانی می‌تواند در شخصیت تغییر ایجاد کند.

این مطالعات نتایج زیادی برای سیستم جزایی و قضایی دارد. به همین دلیل دانشگاه ویسکانسین آمریکا بر اساس برنامه‌ای به محصلین اجازه می‌دهد همزمان با تحصیل در رشته حقوق در علم اعصاب هم تحصیل کنند.

برای دریافت سخنرانی پال زاک در TED، روی این پیوند فشار دهید: http://www.ted.com/talks/paul_zak_trust_morality_and_oxytocin.html

 

+ نوشته شده در  یکشنبه هفتم مهر 1392ساعت 2:18  توسط jshahsanaey |  6 نظر
 
خودکنترلی به صورت اورژانسی

یکی از راهکارهای ارتقا بخشیدن به خودکنترلی، مراقبه است. مراقبه یکی از تمرینات پر فایده است که انواع مختلفی دارد. صرف نظر از این که شما چه نوع از مراقبه را برای تمرین انتخاب کنید، آن چه به صورت علمی اثبات شده است این است که مراقبه به طور کلی در تمام انواع خود توجه، تمرکز، کنترل خود و خودآگاهی را بهبود می بخشد. تحقیقاتی که به منظور شناخت عواملی که ممکن است با این اثربخشی در ارتباط باشند انجام گرفته نشان داده اند که مغز افرادی که مراقبه می‌کنند از ماده خاکستری بیشتری در قشر پیش پیشانی و دیگر مناطق مغزی که با خودآگاهی مرتبط هستند برخوردار است. تمرین مراقبه در طی زمان توانایی شما را برای هشیار ماندن نسبت به خود و مدیریت تمایلات افزایش می‌دهد. پس مراقبه کنید!

بهره‌مندی از خواب کافی راهکار مفید دیگری است. خواب کم، باعث می‌شود که قشر پیش پیشانی مغز خوب عمل نکند. این عملکرد ناقص مثل آن است که این بخش از مغز با کمبود خفیف اکسیژن روبه‌رو شده باشد که این عارضه به دلیل نقش مهمی که برای این بخش از مغز در کنترل رفتار ارادی سراغ داریم، برای خودکنترلی اصلاً خوب نیست. به علاوه خواب ناکافی به‌خصوص اگر مزمن هم شده باشد، حساسیت نسبت به استرس را افزایش می‌دهد. در این هنگام ممکن است در برابر فشار ناشی از وسوسه‌ها مانند خوردن چیزهای شیرین و چرب یا مصرف مواد مضر به راحتی تسلیم شوید. همچنین خواب ناکافی توانایی بدن را برای سوخت و ساز گلوکز که مهمترین منبع انرژی برای مغز است محدود کرده و باعث می‌شود احساس خستگی کنید. خودکنترلی به انرژی زیادی نیاز دارد و بنابراین زمانی که خواب کافی ندارید تأمین انرژی آن دچار مشکل می‌شود.

ساختارمندی و نظم در حفظ و ارتقای خودکنترلی نقش مهمی دارد. داشتن یک برنامه منظم برای خوردن و خوابیدن به عملکرد بهتر بدن کمک می‌کند، عملکرد مناسب بدنی هم به خودکنترلی بیشتر کمک می‌کند. به عبارت دیگر، داشتن یک برنامه منظم در رسیدن به هدف بسیار کمک کننده است.

جدولی از مزایا و معایب ایجاد کنید. این راهکار به معنای آن است که با خود فکر کنید دقیقاً چه کاری می‌خواهید انجام دهید و بعد فهرستی از نکات مثبت و منفی تصمیم‌تان تهیه کنید. به عنوان مثال اگر می‌خواهید دیگر با داد و بیداد با دیگران صحبت نکنید در این صورت هدف شما این می‌شود که صرف نظر از اینکه خلق‌تان باز باشد یا تنگ، در اکثر قریب به اتفاق مواقع با صدای معتدل با دیگران صحبت کنید. بعد فهرستی از مزایا و معایبِ کوتاه مدت و بلند مدتِ عملی کردن تصمیم‌تان فراهم کنید یا می‌توانید فهرستی از مزایا و معایب پای بند نبودن به این هدف تهیه کنید. در هر صورت سعی کنید بر مزایا و معایب مهمی که تهیه می‌کنید عمیق شوید. این فهرست را همواره با خود داشته باشید و هر روز قبل از این‌که با موقعیتی مواجه شوید که ممکن است شما را برای فریاد زدن سر دیگران وسوسه کند مرور کنید.

به جایگزین کردن رفتارهایتان فکر کنید. فهرستی که از مزایا و معایب رفتار مخرب‌تان تهیه کرده‌اید در اینجا کمک زیادی به شما خواهد کرد. دوباره به فواید رفتاری که آن را مشکل‌ساز شناخته‌اید به دقت نگاهی بیندازید. همچنین فواید رفتار جدیدی را که می‌خواهید به جای رفتار قبلی پیش بگیرید فهرست کنید. سعی کنید نکات مثبت رفتاری را که می‌خواهید آن را جایگزین رفتار مشکل‌ساز قبلی خود کنید مورد توجه بیشتری قرار دهید.

 

و به عنوان آخرین راهکار.....
....
....
ورزش کنید. پیشرفت علم دارد ما را به این نتیجه می‌رساند که ورزش پاسخی است برای هر مشکلی، از بیماری‌های جسمانی گرفته تا ضعف توانمند‌ی‌های روانشناختی. اگر بخواهیم به خلاصه‌ای از مهم‌ترین نتایج پژوهشها در زمینه تأثیر ورزش بر خودکنترلی اشاره کنیم باید بگوییم ورزش تمایل را کاهش می‌دهد و استرس را تسکین می‌بخشد، چرا که ورزش سرعت عملکرد قشر پیش پیشانی مغز را که نقش مهمی در خودکنترلی دارد افزایش می‌دهد. به علاوه، تأثیر ورزش فوری است. به خصوص ورزش در طبیعت حتی اگر به اندازه پنج دقیقه پیاده روی هم باشد، تأثیر فوری بر خلق و خودکنترلی دارد.

پایان بخش این بحث چند جمله است:
تمرین خودکنترلی حتی در مقیاس کارهایی کوچک برای دو هفته به پیشرفت چشمگیری در این زمینه منجر می‌شود. پس با به کارگیری تمرینات مطرح شده در سلسله مقالات مطرح شده، خود کنترلی‌تان را بهبود ببخشید.

 آگاه باشید که تمرین، تمرین و تمرین مهم ترین شرط برای موفقیت در تقویت خودکنترلی است.

با تقویت مهارت خودکنترلی، طعم واقعی زندگی را به خود بچشانید! نوش جان!

 


برچسب‌ها: خودکنترلی
+ نوشته شده در  پنجشنبه چهارم مهر 1392ساعت 20:39  توسط jshahsanaey |  2 نظر
 
جو فراست بچه را از خجالت در می آورد
آیدین پسر 5 ساله‌ای است که با وجود علاقه بسیار زیادی که به ورزش دارد، نمی‌تواند در هیچ‌کلاس ورزشی‌ای شرکت کند. مهم‌ترین دلیل آن هم این است که خجالت می‌کشد. یک بار مادر آیدین سعی کرد او را در یک کلاس ثبت‌نام کند، اما او مدام گوشه کلاس می‌ایستاد و با هیچ کدام از بچه‌ها و مربی ارتباط برقرار نمی‌کرد طوری که مادر آیدین دیگر نتوانست او را به کلاس ببرد.

جالب اینجاست که برادر آیدین به هیچ عنوان اینگونه نیست و پسری کاملا مستقل است و همه کارهایش را خودش انجام می‌دهد. در واقع این دو دقیقا قطب مخالف هم هستند. آیدین علاوه بر اینکه در جمع خجالتی است بسیار به مادرش وابسته است و شب‌ها حتما بايد دست او را بگیرد و در كنارش بخوابد.


 جو فراست راه‌حل ارائه می‌دهد
هرچند رفتاری که کودک نوپا در برخورد با غریبه‌ها از خود بروز می‌دهد ناشی از کم‌رویی است و این حالت طبیعی است،‌ اما نمی‌توان نام آن را خجالت گذاشت زیرا این حالت با توجه به سن او مشکل محسوب نمی‌شود. اما در مورد آیدین که 5سال دارد و در حضور دیگران دچار مشکل می‌شود، باید هرچه زودتر چاره‌ای بیندیشید چون با ورود او به مدرسه این مسئله تشدید خواهد شد.


 شاید می‌خواهد جلب توجه کند
تعدادی از بچه‌ها خجالت را برای جلب توجه به کار می‌گیرند تا از انجام کاری که به آنها محول شده خودداری کنند. در بیشتر مواقع، کودکان خجالتی هنگام احوالپرسی مادر با سایرین به مادرشان می‌چسبند اما در برخی مواقع با ادامه رفتار می‌خواهند دیگران از او سؤال کرده و با او صحبت کنند و مرکز توجه شود.


 بزرگش نکنید
خجالتی بودن کودک را امری غیرطبیعی و مهم جلوه ندهید ولی به او توجه داشته باشید تا سعی در جلب توجه شما از راه‌های دیگر از‌جمله خجالت کشیدن نکند.


 او را اجتماعی کنید
با مهربانی و آرامش اعتماد به نفس کودک را تقویت کرده و او را از بدو خردسالی به جمع دیگران به‌ویژه کودکان ببرید. به بچه بیاموزید که برخی کارها مانند سلام کردن از رفتارهای خوب و مودبانه به حساب می‌آید.


 آماده‌اش کنید
پیش از آنکه فرزندتان را به جمع دیگران ببرید برایش توضیح دهید  تا خود را آماده کند و دچار اضطراب نشود. بهتر است کودک، شما را راحت و با اعتماد به نفس  در میان جمع و در حال رفت و آمد و معاشرت ببیند و این شیوه را در پارک، منزل دوستان و... نیز به کار ببرید.


 نگذارید شما را منزوی کند
باید با برقراری روابط مناسب با  دیگران برقراری ارتباط صحیح را به فرزندتان بیاموزید و اجازه ندهید کودک خجالتی، شما را از معاشرت با دیگران بازدارد.

منبع:مجله سیب سبز

 


برچسب‌ها: خجالت
+ نوشته شده در  پنجشنبه چهارم مهر 1392ساعت 20:38  توسط jshahsanaey |  یک نظر
 
کودکان مادران افسرده بیشتر مستعد ابتلا به بیماری های روانی هستند

ویراستار: زهرا طاهری­ فر، دانشجوی دکترای روانشناسی بالینی

فرزندان مادران افسرده در معرض خطر بالای بروز اضطراب و اختلال سلوک هستند، اما کارکرد خوب سیستم اکسی­توسین ممکن است این خطر را کاهش دهد. افسردگی پس از زایمان تا 15 درصد از زنان را تحت تأثیر قرار می­دهد که بسیاری از آن‌ها تشخیص داده نمی­ شوند و تأثیر بلندمدتی بر روی فرزندان آن‌ها خصوصاً رشد اجتماعی و عاطفی آن‌ها دارد.

پژوهشگران دریافتند فرزندانی که در ۵ سال اول زندگی در معرض افسردگی مزمن مادران خود، قرار می­گیرند، تا زمانی­که به سن مدرسه ­برسند، به احتمال بیشتری دچار اختلالات روانپزشکی می­شوند. حدود 60% این فرزندان دچار اختلال اضطرابی و یا اختلال سلوک می­شوند. در مقایسه با این کودکان، فقط 15% فرزندانی که مادران آن‌ها از سلامت روانی برخوردارند، تا زمانی­که به سن مدرسه برسند دچار یک اختلال روانپزشکی می­شوند.

پژوهشگران نوارهای تصویری زیادی از تعامل خانواده­ ها تهیه کردند و مشاهده کردند که فرزندان مادران افسرده از نظر اجتماعی کمتر درگیر هستند، بیشتر کناره­ گیری می­کنند و مهارت وارد شدن در تعاملات میان اعضای خانواده­ هایشان را ندارند. هم چنین، آن‌ها سطوح پایینی از همدلی را نسبت به درد و اندوه غریبه ­ها نشان می­دهند.

علاوه بر این، مادران افسرده و فرزندان آن‌ها سطوح پایین­تری از اکسی­توسین را در بزاق دهان داشتند. این یافته جالبی است، چون سیستم اکسی­توسین یک سیستم زیست­شناختی است که از توانایی و ظرفیت ما برای شکل­دهی ارتباطات اجتماعی، روابط نزدیک، اعتماد کردن و همدل بودن با دیگران پشتیبانی می­کند.

کارکرد سیستم اکسی­توسین به مصون نگاه‌ داشتن بعضی از فرزندان در برابر تأثیرات افسردگی مزمن پس از زایمان کمک می­کند.سیستم اکسی­توسین به عنوان یک حلقه پسخوراندی رفتاری ـ زیستی عمل می­کندو اقداماتی مانند لمس کردن، تماس نزدیک، و خیره شدن در چشم­ها می­تواند سیستم اکسی­توسین را فعال کند.اگر بدانیم که عملکرد این سیستم مختل شده است، مداخلاتی مرتبط با اکسی­توسین وجود دارد که می­تواند تا زمانی­که فرزندان کم ­سن هستند، کمک­ کننده باشد.این مداخلات امکان ایجاد یک محدوده حمایتی را برای مشکلات اجتماعی و عاطفی و هم چنین پیشرفت آسیب­ شناسی روانی فراهم می­کند.

 

برگرفته از مقاله:

Brooks, Megan. (2011).Kids of Depressed Moms More Apt to Suffer Mental Disorders ByAmerican College of Neuropsychopharmacology (ACNP) 50th Annual Meeting. Presented December 8,.

 


برچسب‌ها: مادران افسرده, بیماری های روانی
+ نوشته شده در  پنجشنبه چهارم مهر 1392ساعت 20:36  توسط jshahsanaey |  نظر بدهید
 
پنج مانع برای موفقیت

اگر قرار باشد جمله‌ای را انتخاب کنم تا با آن تمامی ‌پند و اندرزم را بیان کرده باشم، فقط خواهم گفت: هرگز نگــذار افکار بد به ذهنت راه یا‌بد!


آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده اید که این خود ما هستیم که از طریق بسیاری از اعمالی که انجام می دهیم یا اندیشه هایی که می کنیم و حرف هایی که بر زبان می آوریم ، مجازاتها و تنبیهات خود را تعیین و مشخص می کنیم.

همه چیز از فکرتان شروع می شود. این سیستم اعتقادی شما و طرز تفکرتان است که زندگی امروزتان را شکل می دهد. اگر زندگی متوسط الحالی را می گذرانید به خاطر تصمیمات بدی است که اتخاذ کرده اید و تصمیمی که گرفتید هم از طرز تفکر و باورهایتان سرچشمه می گیرد.

یعنی اگر تفکرات و اندیشه های ما مثبت باشند ما انرژی مثبت موجود در پیرامونمان را به خود جذب می کنیم و اگر تفکرات و اندیشه ای ما منفی باشند ، به تناسب انرژی منفی موجود در پیرامونمان را جذب می کنیم.
 
درنتیجه، اگر می خواهید به موفقیت دست پیدا کنید، باید اول از فکرتان شروع کنید. طرز تفکر افراد موفق را الگوی خود قرار دهید و مطمئن باشید که شما هم مثل آنها نتیجه عالی به دست خواهید آورد:

طرزفکر 1: همه انسانهای موفق مسئولیت پذیر هستند. مهم نیست چه اتفاقی بیفتد، افراد موفق مسئولیت آنرا به گردن می گیرند. هیچوقت اقتصاد یا کس دیگری را در کسادی کارشان مقصر نمی کنند. درعوض، با قبول اشتباه خود مسئولیت آن را پذیرفته و به فکر بهبود وضعیت می افتند. افراد موفق می دانند که اگر دیگران را مقصر بدانید یا مسئولیت را گردن این و آن بیندازید، قدرت کنترل موقعیت را از دست خواهید داد.

طرزفکر 2: همه انسانهای موفق به کار خود متعهدند. موفقیت اتوماتیک وار به دست نمی آید؛ از آسمان به زمین نمی افتد. باید برای به دست آوردن چیزهایی که در زندگی می خواهید، 100% به کارتان تعهد داشته باشید. خیلی ها فقط رویای موفق شدن را در سر می پرورانند، امیدوارند که موفق شوند، آروزیشان موفقیت است اما هیچوقت به کارشان متعهد نمی شوند. لحظه ای که تصمیم می گیرید و 100% به کاری متعهد می شوید، دیگر هر کاری که لازم باشد برای رسیدن به آن انجام می دهید.

طرزفکر 3: همه انسانهای موفق جرات تصمیم گیری برای موفقیت در زندگی را دارند. می دانید، موفق شدن جرات و جسارت می خواهد. اگر فرصتی پیش رویتان است، برای استفاده از آن نیاز به جرات و شهامت دارید. این مسئله مخصوصاً در موفقیت های مالی بسیار مهم است. قبل از اینکه کار و بیزنسی را شروع کنید، باید جرات بله گفتن به آن و شروع آنرا داشته باشید.
 
سطح موفقیت، به نوع مکالمه شما بستگی دارد
بنابر به نظر روان شناسان، سطح موفقیت با کلماتی که به زبان می‌آورید مقدر می‌شود؛ بنابراین در مکالماتتان از این پنج کلمه « ناکام‌ساز » دوری کنید.

کلماتی که هر روز استفاده می‌شوند ساختار ذهنی را تشکیل می‌دهند و موفقیت یا ناکامی گوینده خود را رقم می‌زنند. در مشاهداتم از افراد بازنده با پنج کلمه مواجه شدم که در جملات این افراد نمود بیشتر داشت و اغلب افراد بازنده خیلی بیشتر از افراد برنده از آنها در مکالمات روزمره‌شان استفاده می‌کنند، پس از این 5 کلمه به شدت دوری کنید!

1 - شانس
اگر به بعضی از موفق ترین افراد دنیا نگاه کنید می فهمید که اکثر آنها از هیچ به آنجا رسیده اند. خیلی از آنها بچه یتیم هایی بوده اند که حتی نمی توانستند سالی یک حمام درست و حسابی بگیرند. اما چطور ممکن است کسی که چنین شانس بدی در زندگی خود داشته است، به چنان موفقیتی دست پیدا کند؟

ساده است، چون موفقیت هیچوقت تصادفی اتفاق نمی افتد. خیلی از این افراد با تلاش بی وقفه به موفقیت دست پیدا کرده اند چون انتخاب دیگری نداشته اند. این سخت کوشی برایشان به شکل عادت در آمده و هیچوقت حتی وقتی زندگی مرفهی برای خود تهیه کردند هم دست از تلاش برنداشته اند. کار سخت، هوشمندانه و داشتن دوستان زیاد آنها را به این پله رسانیده است.

با وجود این حقیقت که رخدادهای پیش‌بینی نشده می‌توانند بر نتایج کار تاثیرگذار باشند، این شانس نیست که تفاوت را در نتایج ایجاد می‌کند،  بلکه رخدادها هستند که باعث آن می‌شوند. شانس هیچ‌ کاری با آنها نمی‌کند. باورداشتن به شانس افکار شما را به گونه‌ای ساختار می‌بخشد که در تصوراتتان نه شما و نه هیچ‌کس دیگری قادر به ایجاد تغییر یا حتی تاثیرگذاری نیست. بدتر از آن، شانس بهانه‌ایست که با آن شکست‌ها توجیه می‌شوند ( این فقط بدشانسی بود ) و موفقیت‌ها را لوث می‌کند ( این فقط خوش‌شانسی بود )

موفقیت هیچوقت تصادفی اتفاق نمی افتد. البته ممکن است که در طول مسیر کمی شانس با شما همراه شود و در یک موقعیت خوب قرارتان دهد اما بادوام نیست. موفقیت از آن کسانی می شود که روی شانسشان سرمایه گذاری می کنند و احتمال شکست خود را پایین می آورند.
 
2 - دشمن
درست است که شما رقبایی دارید و برخی اوقات برای برد شما آنها باید شکست را متحمل شوند ( و برعکس ) حتی در این صورت نیز در کسب و کار دشمنی وجود ندارد. دشمن مربوط به میدان جنگ است. کسب‌ و کار برای بهتر کردن چیزهاست نه از بین بردن افراد. وقتی که شما با گفتن دشمن به رقبایتان از آنها برای خودتان غول درست می‌کنید، گزینه‌های تجاری را روی خود می‌بندید. به خاطر داشته باشید که در دنیای تجارت، رقبای امروز اغلب شرکای فردا هستند.

 

 

 

3 - عدم پذیرش
آیا عالی نیست اگر مردم همیشه با نظرات شما موافق باشند؟ خب! گاهی اوقات افراد نظرات شما را نمی‌پسندند یا حتی ممکن است خود شما هم با آن موافقت نداشته باشید.

شما می‌توانید این وقایع را به عنوان عدم پذیرش خودتان توسط دیگران قلمداد کنید و به ذهنیت خودتان آسیب برسانید یا این که درک کنید که واقعا چه اتفاقی افتاده که نظرات شخص دیگری با نظرات شما هماهنگی ندارد. به جای این که از کلماتی استفاده کنید که به صورت خودکار شما را ضعیف می‌کند، روی تغییر دیدگاه خودتان یا دیدگاه شخص دیگر تمرکز کنید.


4 - نفرت
در کار معمولا با جملاتی شبیه « من از رییسم نفرت دارم » یا « من از شغلم نفرت دارم » رو به رو می شویم. نفرت یک کلمه منفی است و در بدن انسان بیماری ایجاد می‌ کند. هر بار شما این کلمه را به کار می‌برید مانند آن است که یک سلول سرطانی را در بدنتان آزاد می‌کنید. این قضیه کاملا جدیست. نمی‌گویم که همه چیز باید برای شما شیرین و دوست‌داشتنی باشد؛ اما چرا باید ذهن خود را با نفرت داشتن از کسی یا چیزی آلوده کرد ؟


5 - اما
مطمئنم که شما هم کسانی را می‌شناسید که نمی‌توانند درباره یک ایده، نقشه یا فعالیت خاص چیزی بگویند بدون اینکه جمله‌شان را با یک «اما» ناقص نکنند. مثلا می‌‌گویند «بله ایده عالیست، اما....» یا « من موافقم که ما باید کاری کنیم، اما......» این کلمه یاس‌آور است و فرصت‌ها را از بین می‌برد. از بدل‌های دیگری که برای « اما » وجود دارد، استفاده کنید و به جای فرصت‌سوزی، فرصت ایجاد کنید. کلمه « و » یکی از بهترین آنهاست. دفعه بعد که خواستید از « اما » استفاده کنید به جای آن « و » را امتحان کنید و اثر آن را ببینید.
منابع: ایسنا /سایت مردمان/سایت آفتاب

 


برچسب‌ها: موفقیت
+ نوشته شده در  پنجشنبه چهارم مهر 1392ساعت 20:34  توسط jshahsanaey |  یک نظر
 
چرا مردم فسبوک را ترک کرده و پس بر می‌گردند
که
این مطالعه نشان داده است که “عدم استفاده” از شبکه‌های اجتماعی تا حدودی عادی است و یک سوم کاربران فسبوک با غیرفعال کردن حساب خود برای مدتی از فسبوک، استراحت می‌گیرند.

 

با بیش از یک میلیارد حساب فعال فسبوک در سرتاسر جهان، آدم به آسانی فراموش می‌کند که برخی افراد از این سایت استفاده نمی‌کنند.

 مطالعه‌ی که توسط پژوهش‌گران در دانشگاه کارنِل انجام شده و در ماه می در پاریس ارایه شد، نشان دهنده‌ی این است که “عدم استفاده” از شبکه‌های اجتماعی تا حدودی عادی است و یک سوم کاربران فسبوک با غیرفعال کردن حساب خود برای مدتی از فسبوک، تفریح می‌گیرند. یک دهم یا ده درصد از کاربران نیز به طور کامل فسبوک را ترک می‌کنند.

 ...............

 


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  دوشنبه یازدهم شهریور 1392ساعت 15:55  توسط jshahsanaey |  2 نظر
 
رنگها
  قرمز

محرك اعصاب، دارای روحیه تهاجمی، هیجانی، اهل رقابت، اهل عمل، با آرزوهای زیاد، سلطه طلب، مستقل، برون گرا، بسیار فعال، كینه توز.

نارنجی

خون گرم و صمیمی، پر اشتها، پر ذوق، با سلیقه، مهربان، تا حدی مستقل، شخصیت ثابت، برون گرا، خوش گذران، دست و دلباز، هیجانی و احساساتی، محكم و استوار.

زرد

پر نشاط و روحیه ی فعال، غیر مستقل ( وابسته‌)، تغییر پذیر، توسعه طلب، آینده نگر ، بلند پرواز، پر توقع، متكبر و اصیل، برون گرا، اهل تحقیق و پژوهش، گاهی اوقات بی احساس.

رنگ

سبز

اهل خودنمایی و عرض اندام، دارای حالت تدافعی، دارای عزت نفس، مراقب خویش، خودخواه، غیر فعال، مستقل، مصّر و لجباز، دارای تعلقات، تغییر ناپذیر، ساكت و آرام، روحیه جوانی.

فیروزه ای

آرام و صبور، غیر مستقل، شخصیت ثابت، با اراده، دارای قدرت درك زیاد، فعال و پر انرژی، مذهبی و دین گرا، بی آلایش و متین، مهربان و یاری دهنده، برون گرا، دارای روحیه اجتماعی، محكم و استوار.

آبی

غیر مستقل و تابع دیگران، دارای روحیه اتحاد با دیگران، دارای روحیه مشاركت و همكاری، خواستار رضایت و خشنودی اطرافیان، سرشار از عشق و محبت، دارای قدرت درك زیاد دارای طبع حساس، آرامش بخش و آرامش طلب، منطقی و ملایم، متواضع، در بعضی زمینه ها سرد، دور اندیش،

تاثیر رنگ بر روابط

بنفش یا صورتی

مضطرب و ترسو، حساس و احساساتی، اغلب افسرده، نگران از اعمال و رفتار خویش، غیر مستقل، راحت طلب، شخصیت متغیر، كم حرف، بسیار دور اندیش، عجول و خراب كار، رویایی و خیالاتی، اعتماد به نفس پایین،

سفید و طوسی

صبور و شكیبا، خواستار راستی و صداقت، دارای روحیه درستكاری، خوش برخورد، میانه رو، تا حدی مستقل، دانش طلب، طبع بالا، ساده و بی ریا، درون گرا، آینده نگر، كمی از خود راضی.

قهوه ای

خانواده دوست، درون گرا، خسیس و پول دوست، اصالت طلب، ساده لوح، كم حرف و دهان بین، به فكر منافع، چند شخصیتی، اراده ضعیف، غیر مستقل ( برای خانواده )، تغییر حالت آنی، فراموش كار.

سیاه

خشن و جسور، با جذبه، درون گرا و موزی، اراده در تصمیم، پر انرژی، با سیاست در رفتار ، خواستار تنهایی و گوشه گیر، پر توقع، كاملاً مستقل، تیزبین و با هوش، كینه توز، خود پرست

 


برچسب‌ها: رنگها, محرك اعصاب
+ نوشته شده در  پنجشنبه هفتم شهریور 1392ساعت 4:33  توسط jshahsanaey |  2 نظر
 
مشکلات زندگی!!!!


مشکلات زندگی!!!!





استادی درشروع کلاس درس، لیوانی پراز آب به دست گرفت. آن را بالا گرفت که همه ببینند.بعد از شاگردان پرسید:
به نظر شما وزن این لیوان چقدر است؟
شاگردان جواب دادند:
50 گرم، 100 گرم ، 150 گرم
استاد گفت:
من هم بدون وزن کردن، نمی دانم دقیقا“ وزنش چقدراست. اما سوال من این است: اگر من این لیوان آب را چند دقیقه همین طور نگه دارم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
شاگردان گفتند: هیچ اتفاقی نمی افتد.
استاد پرسید:
خوب، اگر یک ساعت همین طور نگه دارم، چه اتفاقی می افتد؟
یکی از شاگردان گفت: دست تان کم کم درد میگیرد.
حق با توست. حالا اگر یک روز تمام آن را نگه دارم چه؟
شاگرد دیگری جسارتا“ گفت: دست تان بی حس می شود.
عضلات به شدت تحت فشار قرار میگیرند و فلج می شوند. و مطمئنا“ کارتان به بیمارستان خواهد کشید و همه شاگردان خندیدند.
استاد گفت: خیلی خوب است. ولی آیا در این مدت وزن لیوان تغییرکرده است؟
شاگردان جواب دادند: نه
پس چه چیز باعث درد و فشار روی عضلات می شود؟
درعوض من چه باید بکنم؟
شاگردان گیج شدند. یکی از آنها گفت: لیوان را زمین بگذارید.
استاد گفت:
دقیقا“ مشکلات زندگی هم مثل همین است.
اگر آنها را چند دقیقه در ذهن تان نگه دارید.
اشکالی ندارد. اگر مدت طولانی تری به آنها فکر کنید، به درد خواهند آمد.
اگر بیشتر از آن نگه شان دارید، فلج تان می کنند و دیگر قادر به انجام کاری نخواهید بود.
فکرکردن به مشکلات زندگی مهم است. اما مهم تر آن است که درپایان هر روز و پیش از خواب، آنها را زمین بگذارید.
که درپایان هر روز و پیش از خواب، آنها را زمین بگذارید.
به این ترتیب تحت فشار قرار نمی گیرند، هر روز صبح سرحال و قوی بیدار می شوید و قادر خواهید بود از عهده هرمسئله و چالشی که برایتان پیش می آید، برآیید!
دوست من، یادت باشد که لیوان آب را همین امروز زمین بگذاری.
 

 


برچسب‌ها: مشکلات زندگی
+ نوشته شده در  پنجشنبه هفتم شهریور 1392ساعت 4:30  توسط jshahsanaey |  4 نظر
 
چه چیزی دختر را دختر و پسر را پسرمی کند چه چیزی دختر را دختر و پسر را پسرمی کند
واقعا! چه چيزي دختررا دختر و پسر را پسر مي كند مغز صورتي يا مغز آبي ؟ خانم ليز اليوت متخصص بيولو‍‍ژي عصبي در پاسخ به اين سئوال مي گويد : " نه خير فقط اين رفتار والدين است كه موجب اين تفاوت مي شود كه بعداً روي ادامه تكامل كودك اثر گذار است ." مجسم كنيد يك عضو جديد به خانواده اضافه مي شود و همه مي خواهند او را در آغوش بگيرند با او بازي كنند واو را نوازش كنند يك گربه كوچولو در آن لحظه براي همه يك مسئله جانبي است كه اين گربه نر يا ماده است . در مورد كودك انسان هم در ابتدا غير از اين نيست ، اگر ما بعد از اولين سونوگرافي به چگونگي رشد وتكامل بعدي كودك فكر نكنيم . حتي ازاولين لحظه تولد در بيمارستان نامي را كه به مچ نوزاد مي بندند هم به رنگ صورتي يا آبي است كه نشانه جنسيت او مي باشد . پروفسور ليز اليوت (lise Eliot ) در كتابي با عنوان " رنگها ، مغز صورتي يا مغز آبي " كه در سال 2009 به چاپ رسيده و بسيار مورد توجه خوانندگان آمريكايي قرار گرفته است . روي جلد اين كتاب عكس پسر بچه اي با پلور آبي پشت به پشت يك دختر بچه با پلوري صورتي چاپ شده است .

......


برچسب‌ها: چه چیزی, دختر را دختر, پسر را پسر, می کند
ادامه مطلب
+ نوشته شده در  پنجشنبه هفتم شهریور 1392ساعت 4:25  توسط jshahsanaey |  نظر بدهید
 
وسایل ارتباط جمعی تصویری و افشاگری کامل

 ارتباط جمعی تصویری و افشاگری کامل

بتازگی کتاب نیل پستمن  Neil Postman که در باره نابودی کودکی نوشته است را خواندم این کتاب در سال 1982 نوشته شده است و آقای پستمن که یکی از منتقدین و صاحنظران پر آوازه در عرصه رسانه بوده در این کتاب  تکنولوژِی را مورد انتقاد قرار داده و معتقد است که تکنولوژِی و خصوصاً تلویزیون باعث نابودی کودکی می شود .من فکر می کنم آن زمان که آقای پستمن این کتاب را نوشت هنوز برای کامپیوتری کردن یک سازمان احتیاج به یک طبقه ساختمانی داشتیم با هزاران دستگاه کوچک و بزرگ و چندین هزار متر سیم برق وپیریز ، 30 سال پیش نمی توانستیم از طریق ماهواره هزار کانال تلویزیونی را بگیریم ولی او پیش بینی کرده بود که پیشرفت  تکنولوژی با اینکه از خیلی جهات زندگی انسان را آسان می کند به همان اندازه مخرب است، خصوصاً تلویزیون . مطلب زیر خلاصه ای از یکی از فصلهای این کتاب است .

........

 

 


برچسب‌ها: وسایل, ارتباط جمعی, تصویری, افشاگری کامل
ادامه مطلب
+ نوشته شده در  دوشنبه هفتم مرداد 1392ساعت 4:28  توسط jshahsanaey |  نظر بدهید
 
خصوصیات اخلاقی مرد مورد علاقه تان
تحقیقی كه در 3 ایالت آمریكا انجام گرفته حاكی از آن است، افرادی كه بیش از همه غذاها به پیتزا علاقه دارند افرادی هستند كه خیلی دوست دارند در مركز توجه عموم باشند و هركاری می كنند تا توجه عمومی را به خود جلب كنند. این افراد احساسات قوی دارند و دوست دارند احساسات خود را بیان كنند. جالب این كه این تحقیق نشان داده، افرادی كه جدا از پیتزا به فست فودهایی مثل چیزبرگر و همبرگر كمبو علاقه دارند، اخلاق تهاجمی تر و رقابتی تری دارند.

علاقه به بستنی های وانیلی نشان دهنده خصوصیات اخلاقی...

این گروه به نظر، خیلی علاقه مند به احترام گذاشتن به قانون و عرف نیستند كه این شاید ناشی از انرژی زیاد آن ها باشد. این گروه اصلا خسته كننده نمی شوند و مثل نوع بستنی كه دوست دارند، پرطرفدار هستند درضمن آن ها به نظر، خیلی بیشتر از افراد معمولی اهل ریسك هستند.

ساندویچ را با هیچ چیز عوض نمی كند پس او یك آدم...

.....

 


برچسب‌ها: خصوصیات اخلاقی, مرد مورد علاقه
ادامه مطلب
+ نوشته شده در  جمعه هفتم تیر 1392ساعت 4:33  توسط jshahsanaey |  یک نظر
 
آیا شما برای فرزندان خود تلفن می‌خرید؟

 children and cell phone32

 گوشی یا تلفن همراه یا همان مبایل چطور با پدر و مادرها کنار خواهد آمد یا پدر و مادر ها با تلفن همراه!؟ این رسانه را با چه ابزار و چه شرایطی باید برای فرزندان فراهم کرد؟ فیلتر، سانسور، یا استفاده آزاد؟

سوار سرویس که می‌شوید چند نوجوان را شاید ببینید که روی چوکی کنار هم نشسته اند و همه به صفحه ی ال‌سی‌دی مبایل خود خیره شده اند یا در حال خنده هستند یا حیرت‌‎زده به نظر می‌رسند!

فرزندان امروز در دهکدۀ جهانی بسیار شدید در محاصره تکنولوژی قرار گرفته اند. به خصوص رسانه‌ها امروزه در شکل‌گیری شخصیت کودکان از منابع تربیتی محسوب می‌شوند! آمار ها نیز هم‌چینین نویدی را به ما می‌دهند، حتی برخی آمارها می‌گویند گوگل جای معلم و پدر و مادر را برای برخی از کودکان گرفته است.

...........

 


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  پنجشنبه سوم اسفند 1391ساعت 15:53  توسط jshahsanaey |  نظر بدهید
 
 

رفتار صحيح در مقابل فرزندان

آيا والدين بايد احساسات واقعي خودشان را نشان دهند يا بايد آنرا براي خودشان نگه دارند؟
 چه هنگامي بايد والدين رفتار خودشان را كنترل كنند ؟چه زماني اجازه دارند احساساتشان را نشان دهند؟

سيما در حاليكه در آشپزخانه پيازها را براي شام خورد مي كرد با خودش فكر مي كرد امشب را چگونه مي تواند پشت سر بگذارد ؟ آيا بايد سر شام تظاهر كند كه حالش خيلي خوب است و اصلاً مشكلي وجود ندارد ؟
 در واقع او اصلآ با اين حال حوصله تظاهر را نداشت، او خيلي عصباني بود و دلش مي خواست فرياد بزند ، نه اينكه توي آشپزخانه مشغول غذا پختن باشد ، يا حداقل از شدت ناراحتي بلند بلند گريه كند . سيما احساس مي كرد به اعتماد او خيانت شده است ، درست يكساعت قبل متوجه شده بود كه شوهرش زده ماشين را زخمي كرده كه البته چيز مهمي نيست چون ممكنه براي هر كسي كه رانندگي مي كند اتفاق بيفتد ، ولي متاسفانه شوهرش هيچوقت حاضر نيست مسئوليت خطايي را كه كرده بپذيرد بلكه  ترجيح مي دهد مخفيانه ماشين را تعمير كند ، وبعد براي مخفي كردن مخارجي كه پرداخته عنوان  كند كه مثلاً كيف پولش را گم كرده . امروز سيما  صورتحساب تعميرات را پيدا كرده بود و مي خواست از عصبانيت فرياد بزند . عصبانيت او نه از خرابي اتومبيل بود و نه از پرداخت اجرت تعمير آن بلكه او از دروغگوي و مخفيكاري شوهرش عصباني بود .

.......

شادروز بازدید : 173 یکشنبه 19 بهمن 1393 نظرات (0)
به جای اینکه :
نویسنده : مشاوره خانواده - ساعت ۳:٥٠ ‎ب.ظ روز ۱۳٩۳/۱۱/۳
 

به جای اینکه بنشینید و غبطه زندگی آدمهای موفق را بخورید سعی کنید از نحوه زندگی و چگونگی موفقیتشان ایده بگیرید!
چه اشکالی دارد با آنها هم کلام شوید و از تجربیاتشان استفاده کنید!؟
فقط نظاره گر موفقیت این آن نباشید و از یک جایی شروع کنید.
بلند پروازی را کنار گذارده و با همان پتانسیل و امکاناتی که دارید شروع کنید...
زمان به سرعت خواهد گذشت و صبر نخواهد کرد که تو شرایطتت جور شود!
مراقب باش که در آینده فقط افسوس لحظه ها و فرصتهای از دست رفته را نخوری!
ازدواج، تغییر شغل، تغییر خانه و لوازم آن، خرید اتومبیل، ترک رفتار و عادات غلط، ادامه تحصیل و تغییر رشته،وووو...را به زمان دیگری موکول نکن!
خوب فکر کن، خوب مشورت بگیر، و خوب تصمیم بگیر و عمل کن...
از خصوصیات افراد موفق قدرت ریسک پذیری بالاست.
بعضی وقتها باید بی کلّه بود!!! بی کلّه های باهوش همیشه هم ضرر نمیکنند!


اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 404
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 78
  • آی پی دیروز : 58
  • بازدید امروز : 334
  • باردید دیروز : 77
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 759
  • بازدید ماه : 2,645
  • بازدید سال : 16,205
  • بازدید کلی : 146,285