loading...
تفریحی
شادروز بازدید : 205 دوشنبه 04 اسفند 1393 نظرات (0)

حرف های عاشقانه قرائتی!

 

رموز زندگی موفق از نگاه قرائتی نامزدی، عقد و بعد از ازدواج زناشویی

حدیث داریم اگر مردی به خانمش بگوید من تو را دوست دارم این كلمه همیشه در دل زن می‌ماند. هم آدم باید محبت داشته باشد،هم اظهار كند.


به گزارش برنا، حجت الاسلام و المسلمین قرائتی در جلسه درسهایی از قرآن که امشب از سوی صدا و سیما پخش می‌شود درباره "عوامل گرم شدن كانون خانواده" سخن گفته است. قرائتی محبت و اظهار آن در خانواده را یکی از این عوامل می‌داند که درباره آن گفته است:

حدیث داریم اگر مردی به خانمش بگوید من تو را دوست دارم این كلمه همیشه در دل زن می‌ماند. هم آدم باید محبت داشته باشد،هم اظهار كند.

یکی دیگر از عوامل تاثیرگذار در گرم شدن کانون خانواده مسأله قناعت است. به داشته چشم داشته باشیم، نه به كمبودها! بالاخره خانه‌مان هست دیگر، زندگی می‌كنیم. نه اینكه من خانه خواهرم رفتم، مبلش چنین بود، فرشش چنین بود، ماشینش چنین بود. یك مهمانی می‌رویم برمی‌گردیم زندگی به هم می‌خورد. چون می‌خواهیم مثل او باشیم. بعضی كارها ارزشی است. ربطی به طلا و پول و قالی ندارد. یك معلم كه علم به مغز نسل نو می‌رساند، فرق می‌كند با مدیر كل دخانیات كه دود به ریه‌ها می‌رساند. ممكن است اداره دخانیات حقوقش سه برابر معلم باشد، اما او چه می‌كند، شما چه می‌‌كنی؟ یكی علم به مغز می‌رساند، یكی دود به ریه می‌رساند. گاهی وقت‌ها شغل ارزش ندارد. ولو درآمدش بالا باشد. تولید دارو با تولید هروئین ممكن است درآمدش فرق كند. اما دارو مردم را نجات می‌دهد، هروئین مردم را می‌كشد.

لغزش‌ها را كتمان كنیم. نبش قبر حرام است. كشف عیب هم حرام است. حالا مرد یك غلطی كرد. یك غلطی هم زن كرد. قورتش بدهید. اسرار را فاش نكنید. به همدیگر اعتماد كنیم. انعطاف پذیر باشیم. در جلسه قبل گفتم همین كه هوا داغ می‌شود لباس نازك می‌شود. همین كه هوا سرد می‌شود، لباس ضخیم می‌شود. همین كه مرد عصبانی است زن كوتاه بیاید. همین كه زن عصبانی است مرد كوتاه بیاید.

خواسته‌های طبیعی باید تأمین شود. زن و شوهری كه خواسته طبیعی همدیگر را تأمین نمی‌كنند، آنوقت اینها پا به فرار می‌گذارند. بیرون خانه خودشان را تأمین می‌كنند. آه می‌كشند. در نسل اثر می‌گذارد. اگر یك طلبه در خانه خیلی خواسته باشد، فشار بیاورد در مسائل دینی، فردا دختر طلبه كه بزرگ شد، زن طلبه می‌گوید من دختر به آخوند نمی‌دهم. پیر من درآمد به خاطر اینكه زن آخوند شدم. اما اگر زندگی طبیعی باشد، داماد هم آخوند نباشد می‌گوید: ما الحمدلله در زندگی‌مان راحت بودیم. داماد طلبه هم باشد طلبه باشد. طوری زندگی كنیم كه فردا دختر ما بزرگ شد مادر خاطره تلخی از زندگی نداشته باشد. خواسته‌های طبیعی تأمین شود. تأمین نشود مثل بچه‌ای كه اگر غذا نخورد، بیسكویت نخورد، نان سالم نخورد می‌رود غذای فاسد می‌خورد.

احترام متقابل، احترام به فامیل، اینها مسائلی است كه زندگی را گرم می‌كند. گاهی وقت‌ها آدم فكر می‌كند گوش به حرف دیگری بدهد ذلت است. نه!من لیسانس هستم تو هم لیسانس، من گوش به حرف تو بدهم؟ بابا كار به لیسانس نداریم. امام سجاد می‌گوید كه خدایا توفیقم بده «وَ مُتَابَعَةِ مَنْ أَرْشَدَنِی‏» (صحیفه/ص۹۲) بعضی‌ها در ذهنشان این است كه اگر من گوش به حرف بدهم، این عقب نشینی است. باید من حرف این را گوش ندهم كه بگویم من یكی، تو هم یكی.

حق پذیری را عقب نشینی ندانیم. «وَ مُتَابَعَةِ مَنْ أَرْشَدَنِی‏» در دعای مكارم الاخلاق است. امام سجاد می‌گوید: خدایا هركس من را ارشاد می‌كند توفیق بده به حرفش گوش بدهم، نگویم: زشت است. امام صادق فرمود: كسی عیب من را به من بگوید، بهترین دوست من است. بهترین دوست من كسی است كه عیب مرا بگوید. حالا مرد می‌آید به خانمش می‌گوید: همچین، خوب تو هم همچین! فكر می‌كند اگر بگوید تو هم همچین، تو یكی من هم یكی. انگار بازی فوتبال است. یك به یك!

شادروز بازدید : 278 دوشنبه 04 اسفند 1393 نظرات (0)

راهکارهای به دست اوردن روحیه بعد از طلاق و جدایی

 

آنچه مسلم است دوران پس از جدایی و طلاق برای هیچکدام از زوجین نمی تواند دوران طلایی باشد همچنین برای اطرافیان آنها حتی گاهی ممکن است به کدورت های ریشه دار ختم گردد به قول ارد بزرگ :گسستن دو همسر می تواند خاندانی را از هم بپاشد . اما بهترین راه برای بهتر سپری کردن این دوران چیست؟ نامزدی، عقد و بعد از ازدواج زناشویی

آنچه مسلم است دوران پس از جدایی و طلاق برای هیچکدام از زوجین نمی تواند دوران طلایی باشد همچنین برای اطرافیان آنها حتی گاهی ممکن است به کدورت های ریشه دار ختم گردد به قول ارد بزرگ :گسستن دو همسر می تواند خاندانی را از هم بپاشد .
اما بهترین راه برای بهتر سپری کردن این دوران چیست؟

واقعیت این است که پاسخ این پرسش بستگی دارد به این که شما چه نوع شخصیتی دارید. برخی افراد خود را در کارشان غرق می‌کنند ، برخی دیگر در خانه می‌مانند و غصه می‌خورند. برخی دیگر نیز به افراط و تفریط در کارها می‌پردازند.
بهترین راه علاج آن چیزی است که به جایگزین‌درمانی معروف است. به این معنی که فقدان یا کمبود عشق و محبت را با فعالیت یا کار دوست‌داشتنی دیگر جایگزین کنید. برای مثال، با تغذیه مناسب و رفتن به سالن‌های ورزشی و انجام فعالیت‌های ورزشی به جسم و بدن خود محبت کنید. اما این که چگونه کار را آغاز کنید به ترتیب زیر است:

با بخشش شروع کنید

جدایی و طلاق بسیار دردناک است و شاید زخم‌های زیادی از آن بر روح و روان طرفین مانده باشد ، اما بدانید قطعا شما نیز گفتار و کردار زیبا و دوست‌داشتنی در این باره نداشته‌اید. هر دو از هم رنجیده‌خاطر هستید ، اما مرور اتفاقات تلخ فقط حال تان را بدتر می‌کند.
پس سعی کنید با وجود مخالفت با برخی رفتارها بتوانید از آن ها بگذرید و خود را به دست پروردگار بسپارید. البته این کار ساده نیست، اما بهترین مجرا برای خروج و تخلیه ناراحتی و خشم به شمار می‌رود.

ورزش یعنی خروج از افسردگی‌

تیلور، یکی از استادان دانشگاه استانفورد معتقد است ورزش یکی از شیوه‌های موثر برای خروج از افسردگی است. تاثیرات مثبت ورزش بر بدن همواره مورد توجه قرار می‌گیرد اما تحقیقات مشخص کرده است افرادی که ورزش می‌کنند با تقویت حافظه و روحیه احساس رضایت بیشتری از زندگی می‌کنند.
ورزش با کاهش استرس و افزایش احساس شادابی موجب احساس بهتر و رضایت بیشتر در افراد صرف‌نظر از وضعیت زندگی و مشکلات می‌شود.
متخصصان معتقدند ورزش مانند داروی ضدافسردگی عمل می‌کند و چنانچه روزانه 30‌دقیقه سریع راه بروند یا به طور منظم ورزش کنند ، پس از 10 روز تاثیر آن را در بهبود وضعیت روحی و شادابی خود خواهند دید.
از طرف دیگر، چنانچه ورزش به مدت طولانی در فعالیت‌های ثابت روزانه گنجانده شود ، موجب عملکرد بهتر مغز شده و مواد شیمیایی مسوول داشتن احساس بهتر و رضایت وارد خون می‌شود.

روابط دوستانه را گسترش دهید

به جای انزوا و دوری از جمع روابط دوستانه را گسترش دهید. به یاد داشته باشید دوستی‌ها شادی‌ها را مضاعف و غم‌ها را تقسیم می‌کند.
در روابط دوستانه مهر ورزیدن وجود دارد و همین امر برای تان بسیار مفید خواهد بود. حتی اگر در یک لحظه جز خودتان کس دیگری برای مهر ورزیدن وجود نداشت یا امکان مهرورزی را به شما نمی‌داد. بدانید افرادی که نمی‌توانند خودشان را دوست داشته باشند ، هرگز قادر به محبت کردن به دیگران نیز نیستند. پس از خودتان شروع کنید. اما سعی کنید رفت و آمد با افراد گوناگون را نیز تجربه کنید. به این ترتیب حتی می‌بینید که افراد خصوصیت‌ها و نقاط مثبت و منفی زیادی دارند و از این رو بخشیدن خود و دیگران نیز برای تان ساده‌تر می‌شود.
به یاد داشته باشید دوستی‌ها شادی‌ها را مضاعف و غم‌ها را تقسیم می‌کند.

به خودتان بیندیشید

با خواندن یک اثر یا مطلب آموزشی - ادبی یا علمی- فکر خود را دوست بدارید و به پرورش آن کمک کنید. با آرامش و پاک کردن فکر خود از مسائل نا خوشایند یا نشستن کنار رودخانه یا دریا به روح خود عشق بورزید و به شادابی آن کمک کنید. احتمالا منظور اصلی و جان مطلب را گرفتید. انتخاب فعالیت‌های انرژی‌زا و خشنودکننده می‌تواند موجب رضایت شما از خود به عنوان یک انسان مستقل شود و موجب شود تا بتوانید بهتر بر شرایط موجود غلبه کرده و آن را بپذیرید.می گویند در پس هر تاریکی روزنه‌ای برای نفوذ روشنایی است. فقط باید با پیدا‌کردن آن روزنه به قلبتان به روشنایی آن کمک کنید.
به این ترتیب در حدود 2 سال دیگر می‌توانید به حالا فکر کنید و از این که بهترین کمک را به خود کردید ، احساس رضایت کنید و از اتفاقاتی که برایتان افتاده خوشحال شوید یا می‌توانید وقت خود را صرفا با غصه خوردن سپری کنید. البته با انتخاب راه دوم وقتی در آینده به این لحظات می‌اندیشید جز تاسف و نارضایتی چیزی عایدتان نخواهد شد. حالا کدام راه را انتخاب می‌کنید؟!
افرادی که حوصله ندارند چقدر ناتوان هستند. آنچه آسیب دیده بتدریج بهبود می‌یابد ، پس با خود مهربان باشید و بدانید غم‌ها به آرامش می‌رسند. پس انتخاب کنید که رضایت و شادی می‌خواهید و به گذشته فکر نمی‌کنید. حالا فقط امکان حرکت به آینده است. به خود فرصت بدهید با رعایت موارد فوق تجربه‌های تلخ را با افکار خوش پشت سر بگذارید

شادروز بازدید : 165 یکشنبه 03 اسفند 1393 نظرات (0)

زخم های عمیق عاطفی شفا هم دارند؟



زخم های عاطفی,زخم های عمیق عاطفی,درمان زخم عاطفی

زخم های عاطفی، زخم بر عواطف ماست که در جریان روابط ما ایجاد می شود، بسیاری از زخم های عاطفی، در سال های اول کودکی در خانواده ای که به دنیا آمده ایم و طی سال هایی که بزرگ می شویم، ایجاد می شوند. برخی از زخم های عاطفی نیز، بعدها در روابط دوستانه مان، در زندگی مشترک با همسرمان، در جریان روابط با خانه، خانواده، محیط زندگی و با انسان های دیگر بوجود می آیند.

گفتنی است، هر جا که دو یا چند نفر، نزدیک هم قرار می گیرند، امکان زخم خوردن وز خم زدن هم هست. شاید ما نتوانیم از زخم خوردن اجتناب کنیم اما قطعا می توانیم راه روبرو شدن با زخم و شفا یافتن و از نو پیش رفتن در زندگی مان را یاد بگیریم. این مطلب را دنبال کنید.

درمان زخم عاطفی
ما می توانیم از زخم های عاطفی مان شفا بیابیم همانطور که برای دردهای جسمی ما داروهایی هست، برای زخم های عاطفی مان نیز درمان هایی هست. فقط باید بخواهیم که شفا پیدا کنیم.

زخم های عاطفی عامل اصلی ضعف عزت نفس نیستند:
هر چه این زخم ها عمیق تر باشند، ضعف ها نیز شدیدتر است. افراد زخم خورده مایلند به احساسات خود عمیقا آسیب برسانند و به همین علت، تمام زندگی خود را در انتظار معجزه ای برای درمان می گذارند. از طریق هفت مرحله قابل پیش بینی، ما می توانیم مرحله به مرحله، خود را برای درمان زخم های روانی کمک کنیم.
1- بررسی، 2- بیان، 3- آرامش، 4- جبران، 5- نگرش، 6- راه یابی، 7- بخشش

طلاق، زخم بی وفایی
زمانی که در خانواده ای، روابط زوجین به وسیله طلاق گسسته می شود اثرات جبران ناپذیری، روی روح و روان فرزندان می گذارد و آنها را، سر راه ترسناک تک سرپرستی قرار می دهد و کابوس جدایی از مادر و پدر در فرزندان تبدیل به عقده های روانی می شود.

طلاق در جامعه ما رشد منفی هشداردهنده ای را دارد و والدین برای رهایی خود از مشکلات، بدون در نظر گرفتن عواقب آن راه آسان تر و مناسب تر که طلاق نام دارد را انتخاب می کنند و تبعات آن در جامعه را فرزندان متحمل می شوند و ممکن است در آینده، رفتارهای خشونت آمیز فرزندان طلاق در جامعه آسیب های جبران ناپذیر روحی و روانی را با خود به همراه داشته باشد.

باید اشاره داشت که کودکان پس از جدایی پدر و مادرشان از «اضطراب عاطفی» رنج می برند.

اثرات یا زخم های عاطفی طلاق بر کودکان بسیار دشوار است و کشمکش میان پدر و مادر قبل از جدایی پیامک های متعددی برای کودکان دارد. کودکان پس از جدایی پدر و مادرهایشان، در واقع اغلب از اضطراب عاطفی رنج می برند و با ازدواج مجدد والدین که فرزندان خود را به این خانواده های جدید منتقل می کنند مسائل و مشکلات آنها دو چندان می شود.افرادی که طلاق گرفته اند، در ازدواج دوم انتظار بیشتری دارند و در نتیجه وقتی این انتظارات برآورده نمی شود، مسائل و مشکلاتی را برای فرزندان به وجود می آورند.

سوءاستفاده عاطفی چیست؟
سوءاستفاده عاطفی، ماهیتی عاطفی و هیجانی است نه جسمی، سوءاستفاده عاطفی هر چیزی را شامل می شود.

سوءاستفاده کلامی و اعمال ظرفیت تری چون سرزنش و ترشرویی، مثال هایی از سوء استفاده عاطفی هستند، سوء استفاده عاطفی مثل شستشوی مغزی است که در آن به طور منظم، اعتماد به نفس، ارزش شخصی و خودپنداره فرد تخریب می شود. در واقع سوءاستفاده شونده، هویت و ارزش شخصی خود را از دست می دهد. باید بدانید که سوءاستفاده عاطفی به هسته درونی شخص آسیب وارد می کند. زخم هایی ایجاد می کند که عمیق تر و مزمن تر از جراحت های بدنی است.

انواع سوءاستفاده عاطفی
سوءاستفاده عاطفی اشکال مختلفی دارد که عبارتند از: «پرخاشگری، انکار و ناچیزشماری».

- پرخاشگری: شامل بدزبانی، متهم سازی، تهدید و دستور دادن، به شکل های پرخاشگرانه می باشند. رفتارهای پرخاشگرایانه معمولا مستقیم و آشکار هستند.این نوع سوءاستفاده عاطفی، گاهی مانند نوع رفتار والد و کودک (شایع ترین شکل سوءاستفاده) است. گاهی این سوءاستفاده عاطفی به صورت غیرمستقیم است، مثلا به صورت یاری کردن، انتقاد، نصیحت، موشکافی و پرسش های یک شخص دیگر، می تواند تلاش های صادقانه برای کمک تلقی شود، ولی در برخی موارد، این رفتارها تلاشی در جهت تحقیر و کنترل یا خوارسازی است، نه کمک؛ مثلا سوءاستفاده کننده وقتی می گوید «من این را بهتر از بقیه می دانم» در لحن او قضاوت پنهانی است که برای آن موقعیت نامناسب است.

- انکار: گاهی سوءاستفاده شونده، اظهار می کند که سوءاستفاده کننده به او توهینه کرده و سوءاستفاده کننده می گوید، «من منظوری نداشتم، یا من هرگز این کار را نکردم یا تو داری در مورد چی صحبت می کنی؟» و گاهی به صورت امتناع از رابطه برقرار کردن و قهر کردن می شود. این شیوه انکار، گاها اصلاح از طریق سکوت خوانده می شود.

- ناچیزشماری: ناچیزشماری افراطی، شکل دیگری از انکار است. در این شیوه سوءاستفاده کننده حادثه ای را که اتفاق افتاده، انکار نمی کند ولی واکنش عاطفی شخص سوءاستفاده شونده را در قبال آن حادثه زیر سوال می برد. مانند اینکه «تو بیش از حد حساسی» و «تو خیلی اغراق می کنی» همگی بیانگر این نکته هست که عواطف و احساسات سوء استفاده شونده به نوعی معیوب است و نباید به او اعتماد کرد.

توجه توجه
«انکار کردن و ناچیز شماری»، آسیب زننده هستند.این دو روش علاوه بر پایین آوردن عزت نفس، ایجاد تعارض و «نامعتبر ساختن واقعیت، احساسات و تجارب»، در واقع می توانند دریافت ها و تجربه عاطفی شما را زیر سوال ببرند و بی اعتبار سازند.

منبع:مجله خانواده سبز

 

شادروز بازدید : 245 یکشنبه 03 اسفند 1393 نظرات (0)

مبارزه با تنبلی

شادروز بازدید : 215 جمعه 24 بهمن 1393 نظرات (0)
صفحه خانگی جوانان و ازدواج

تاثیر قاچ هندوانه در زناشویی



 

زندگی مشترک, آغاز زندگی مشترک, مسایل زوجین

زندگی مشترک, آغاز زندگی مشترک, مسایل زوجین, اختلاف هایی که میان زوج ها, روابط خانوادگی, تاثیر قاچ هندوانه در زناشویی,جوان و ازدواج

زمان از جمله عناصری است که همه ما با آن سر و کار داریم مثل ماهی هایی که در آب غوطه ورند، ما هم در زمان غوطه وریم و مثل ماهی های آکواریومی که هر روز آب آن ها تازه می شود ما هم هر روز، زمان مان تازه می شود. روز قبل را از ما می گیرند تا روز بعد را به ما بدهند، ما زمان های محدودی را در اختیار داریم. ثروتمند و فقیر و پادشاه و گدا هم ندارد. مثلا اگر برای کارمندی که حقوق اش در ماه یک میلیون تومان است روز 24 ساعت است برای یک میلیاردر هم زمان همان 24 ساعت است و او حتی اگر بخشی یا همه دارایی اش را هم صرف کند نمی تواند یک دقیقه به زمان خود بیفزاید. زمان اندوختنی نیست و نمی توانیم مثلا جایی ترشی زمان بیندازیم. مثلا زمان را لای آب نمک بگذاریم تا برای مدت ها بماند یا نگهدارنده ای چیزی به زمان اضافه کنیم که امروز ما کش بیاید چون امروز به ما خوش گذشته به واسطه نگهدارنده ای قوی همچنان امروز را نگه داریم.

وقتی این عبارت ها را در ذهن مرور می کنیم می بینیم زمان مثل ماهی، لیز و مثل آدم برفی در معرض آب رفتن است از سوی دیگر زوجی که می خواهند زندگی آرام، پوشاننده و پیش برنده ای را با هم تجربه کنند بخواهند و نخواهند سر و کارشان با زمان می افتد.
 
دیگرانی که از قاچ های زمانی ما سهم می برند
در آغاز زندگی مشترک، زوج ها به خاطر آن که بیشتر در فضای مهیج و عاطفی - جنسی قرار دارند معمولا کم تر به نقش فردیت توجه نشان می دهند و اگر بتوانند دوست دارند حتی وقتی خوابند راهی برای ورود به دنیای همدیگر داشته باشند یعنی حتی در زمان های خواب هم همدیگر را تنها نگذارند. مثلا اگر قبل از خواب دست هایشان در دست همدیگر است به محض سنگین شدن پلک ها و ورود به دنیای خواب هم دست هایشان در دست همدیگر باشد و در خواب هرچه می بینند و هر کجا که می روند با هم باشند و تجربه مشترکی را از سر بگذرانند.

خوشبختانه دنیای خواب یک دنیای کاملا فردی است و زوج های عاطفی- احساسی ما هم نمی توانند به این دنیا کلک بزنند، به خاطر همین هرچقدر هم که تمرین کنند هر کسی خواب های خاص و متفاوت خودش را خواهد دید. پس به مرور زمان این زوج ها حس خواهند کرد که تنها شدن نه تنها در دنیای خواب حتی برای بیداری هم ضرورت دارد و قرار نیست ما همه زمان هایمان را به هم اختصاص دهیم.

تازه این وقت هاست که آن ها می فهمند اگر زمان را یک "هندوانه" تصور کنیم و وابستگی هایمان را یک "مهمانی" فرض بگیریم عاقلانه و منطقی و مودبانه نخواهد بود که دو نفر در یک مهمانی بنشینند و جلو چشم جمع یک هندوانه را قاچ کنند و همه قاچ های هندوانه را خودشان بخورند. این است که زمان را بین فردیت، روابط خانوادگی، فامیلی، همسایگی و دوستان قاچ می کنند و سهم هر کسی را می دهند.

یک دقیقه وقت داری؟
گاهی تصور اولیه زوج ها از محبت و عاطفه این است که دایم به همدیگر بچسبند. این یک تصور خام است. یک زوج می توانند کنار هم باشند حس بسیار خوبی داشته باشند اما در آن زمان هر کسی کار مطلوب خود را انجام دهد. این به معنای آن نیست که یک زوج نباید هیچ کار مشترکی را با هم انجام دهند. اما به این معنا است که اگر مثلا در یک زمان واحد، یک طرف رابطه کتابی می خواند و طرف دیگر رابطه نقاشی می کشد حس کنیم شکافی بین آن دو افتاده است. آن لحظه زن از کشیدن نقاشی لذت می برد و مرد از خواندن کتاب. اما فرض کنید مرد به اجبار بخواهد زن را در لذت خواندن کتاب سهیم کند یا زن بخواهد مرد را دایم در جریان پیشرفت لحظه به لحظه نقاشی اش بگذارد. واقعیت آن است که این تجربه چندان خوشایند نخواهد بود.

اگرچه در روزهای آغازین زندگی مشترک ممکن است این با هم بودن های زمانی جذاب به نظر برسد اما دیر یا زود به تجربه ای کسالت آور تبدیل خواهد شد. این به آن معنا نیست که طرفین، همدیگر را در آن زمان اصلا در جریان کارهای هم نگذارند اما ظرافت هایی در این باره لازم است. مثلا زن درست در لحظه ای که فکر می کند حالا ارزش اش را دارد بوم نقاشی را به طرف مرد بگیرد و تجربه رنگ و قلم و هنرش را روی بوم به مرد نشان دهد این کار را انجام می دهد یا مثلا مرد بعد از خواندن 50 صفحه از یک رمان به پاراگرافی یا سطری می رسد که بسیار مشعوف کننده و جالب توجه است، به زن می گوید یک دقیقه وقت داری؟ یک دقیقه هم که می گوید واقعا یک دقیقه است. یعنی مرد با خود می سنجد که خواندن پاراگراف مورد نظرش چقدر زمان می برد؟ یک دقیقه کافی است؟ کافی است. پس به زن می گوید یک دقیقه وقت داری؟ زن  قبول می  کند و آن دو در یک دقیقه تجربه ای لذت بخش یا قابل تأملی را از سر می گذرانند.
 
ظرافت های زمانی در طرح مسایل زوجین
بسیاری از اختلاف هایی که میان زوج ها پیش می آید به خاطر اهمیت ندادن به موضوع زمان است. اگر دقت کنید خیلی از گره های ارتباطی زوج ها زمانی پیش می آید که زمان خوبی برای بررسی یک موضوع انتخاب نشده است. مثلا وقتی یک زن احساس می کند مرد در آن لحظه تمرکز کافی ندارد - با توجه به "زبان بدن" و شناختی که از حرکات و رفتار مرد دارد- با این همه در آن لحظه از او مطالبه تمرکز می کند یا مرد دقیقا لحظه ای که می داند حساسیت زن در آن لحظه، اجازه بررسی منطقی تر آن موضوع را نخواهد دارد با این همه شروع به باز کردن صورت مسأله می کند.

جوان و ازدواج - تبیان
 

 

شادروز بازدید : 309 جمعه 24 بهمن 1393 نظرات (0)

هر لباسی را در حضور کودکان نپوشید

برخی معتقدند اگر خیلی راحت در خانه لباس بپوشند فرزندشان مثلا در مورد جنس مخالف کمتر کنجکاو خواهندشد، در حالی که عده ای دیگر اعتقاد دارند این نوع پوشش چشم و گوش بچه را باز می کند و بلوغش را جلو می اندازد.

هفته نامه سلامت - الهه رضاییان:
آیا پوشش نامناسب والدین در خانه می تواند به بلوغ زودرس کودکان منجر شود؟ والدین باید چگونه در حضور فرزندشان لباس بپوشند؟ در این زمینه معمولا مردم دو دیدگاه متفاوت دارند؛ برخی معتقدند اگر خیلی راحت در خانه لباس بپوشند فرزندشان مثلا در مورد جنس مخالف کمتر کنجکاو خواهندشد، در حالی که عده ای دیگر اعتقاد دارند این نوع پوشش چشم و گوش بچه را باز می کند و بلوغش را جلو می اندازد. اما بهترین رفتار چیست؟

این سوال را از دکتر کتایون رازجویان، فوق تخصص روان پزشکی کودک و نوجوان و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی پرسیده ایم.

هر لباسی را در حضور کودکان نپوشید

خانم دکتر! لباس پدر و مادر در خانه چقدر باید پوشیده باشد؟


-    هیچ فرمول خاص و تعریف شده ای در این زمینه وجود ندارد. در خانواده ها، جوامع و ادیان مختلف دیدگاه ها در این مورد متفاوت است.

به نظر شما کدام بهتر است؛ آزاد لباس پوشیدن یا خیلی خود را پوشاندن؟


-    لباس پوشیدن بیش از حد آزاد پدر و مادر یا پوشیدگی بیش از حد هر دو فواید و زیان هایی ممکن است داشته باشد. اعتقادهای مختلفی در این زمینه وجود دارد؛ برخی معتقدند اگر پدر و مادر کمی آزادتر در خانه لباس بپوشند، باعث می شود حساسیت و کنجکاوی بیش از حد جنسی در فرزندانشان نسبت به بچه هایی که در محیط های بسته تر رشد می کنند، کاهش یابدالبته باز هم تاکید می کنم منظر از این آزاد لباس پوشیدن، به هیچ وجه برهنگی نیست. برخی هم اعتقاد دارند پوشش راحت تر در خانه، باعث می شود بچه متوجه حد و مرزها نشود و گیج شود و نداند کجا چطور لباس بپوشد و چه کند یا نفهمد پوشیدن چنین لباس هایی در حریم خانه مجاز است و نباید جلوی غریبه ها آنها را بپوشد.

پوشش سفت و سخت در خانه چه خوبی ها و بدی هایی دارد؟

-    بچه ای که پدر و مادرش لباس های بسیار پوشیده در خانه می پوشند، متوجه تابوهایی می شود و در می یابد باید خودش را حفظ کند. البته ممکن است کنجکاوی شدید جنسی پیدا کند چون خیلی منع می شود. این بچه ها گاهی به دلیل سوال هایی که برایشان پیش می آید، احساس گناه شدید می کنند و ممکن است فکر کنند بی پروا هستند.

از چه سنی باید به طرز لباس پوشیدن جلوی بچه ها بیشتر دقت کرد؟


-    خوب است از وقتی بچه نسبت به قضایای جنسی مطلع شد و پدر و مادر دیدند کودک سوال هایی در این باره می پرسد یا اشاره هایی می کند، مثلا متوجه است لباس مادرش، باز است یا نه و کدام اندام های بدنش پیداست، در حضور او مراقب لباس پوشیدنشان باشند. والد غیرهمجنس از 4-3 سالگی و والد همجنس باید از 6-5 سالگی در انتخاب لباس هایی که در حضور فرزندشان می پوشند، بیشتر دقت کنند.

دقت در این رفتارها در تربیت و آموزش کودکان هم تاثیر دارد؟

-    بله، کودک باید یاد بگیرد که هرگز نباید لباسش را در جمع و وقتی فردی حضور دارد، عوض کند حتی اگر این فرد والد غیرهمجنس باشد. پدر و مادر برای آموزش این نکته باید حریم شخصی را حفظ کنند و جلوی فرزندشان لباس عوض نکنند تا او هم این رفتار را بیاموزد. حتی نباید فرزند متوجه شود والدینش حریمی با هم در لباس پوشیدن ندارند چون دچار سردرگمی می شود.

هر لباسی را در حضور کودکان نپوشید

اما پدر و مادر تا وقتی کودک خودش نمی تواند تنها حمام برود،مجبورند همراهی اش کنند.


-    بله، ولی نباید وقتی فرزندشان در حمام است، بدون در زدن وارد شوند و وقتی همراه کودک وارد حمام می شوند، باید حتما پوششی داشته باشند و فرزندشان را هم کاملا برهنه نکنند. در مرحله آخر استحمام هم که لازم است تمام بدنش را بشوید، باید والدی که کنار اوست، رویش را برگرداند و به بدن بچه نگاه نکند. با این کار کودک آموزش می بیند که هیچ کس نباید برخی اندام های او را ببیند.

برخی معتقدند اگر پدر و مادر راحت جلوی بچه لباس بپوشند، سوال های جنسی کمتر برای کودک مطرح و به اصطلاح چشم و گوشش پر می شود. این تفکر درست است؟

-    لزوما نه، به هر حال چه پدر و مادر خود را کامل بپوشانند و چه آزادتر لباس بپوشند، این سوال ها در ذهن بچه ها شکل می گیرد، چون جزو روند طبیعی رشد آنهاست. این مساله روی زمان بلوغ جنسی هم تاثیر ندارد و بچه ها از 4-3 سالگی در مورد جنسیت خودشان، جنس مخالف و... می پرسند. اینکه پدر و مادر آزادلباس پوشیده باشند و اندام خود را در معرض نگاه بچه قرار دهند یا خیلی خود را بپوشانند هم کمکی به اینکه سوال ها کمتر شود یا اصلاح مطرح نشود، نمی کند.

بهترین کار چیست؟


-    پدر و مادر مطلع باید با کتاب های داستان مخصوص بچه با مشورت با  مشاور،تفاوت زن و مرد را نه از لحاظ جنسی، بلکه از نظر آناتومی به بچه توضیح دهند؛ مثلا اینکه زن و مرد چه تفاوت هایی دارند، چه اندام هایی خصوصی است و همه چه کوچک ترها و چه بزرگ ترها باید آن را بپوشانند. علاوه بر اینها، باید یاد بگیرید رفتارهای مورد قبول جامعه و خانواده اش چیست. به نظر من هم افراط و هم تفریط در این زمینه کار را خراب می کند؛ چه خیلی سخت گیر بودن و چه آزاد بودن بیش از حد.

کودک از پوشش والدین مفهوم حریم را درک می کند.

با توجه به گفته های شما، رفتار پدر و مادر هم علاوه بر نوع پوشش شما می تواند در این یادگیری تاثیر داشته باشد.


-    همین طور است. پوشش پدر و مادر لزوما بچه را بی پروا نمی کند به شرطی که آموزش او درست باشد. مثلا اگر مادری در حضور دیگران و بی توجه به اینکه شخصی که وارد خانه شده کیست، لباس باز بپوشد، کودکش را گیج می کند و این الگوی رفتاری باعث می شود او نیاموزد پوشش در هر جایی و در حضور افراد مختلف باید متفاوت و با حد و مرزهایی باشد و این مساله برای کودک خطرناک است.

کودک باید یادبگیرد حریم هایی خصوصی وجود دارد که باید گاهی سفت و سخت تر آن را رعایت کرد. هرگونه افراط و تفریط در این زمینه مخرب است. کافی است لباسی که بچه وقتی فقط مادر حضور دارد، به تن دارد، یا وقتی عمو، دایی و خاله حضور دارند، متفاوت باشد و حتی وقتی والد غیرهمجنس وارد می شود، باید لباس متفاوت داشته باشد.

با این کار می فهمد در هرجا و جلوی هرکس چطور باید لباس پوشید. بچه ای که می بیند مادرش لباس خیلی آزادی در خانه به تن دارد و وقتی پدر واردمی شود، روی آن لباسی می پوشد، این نکته ظریف را یاد می گیرد که باید متناسب با مکان و زمان لباس بپوشد.
 
 
شادروز بازدید : 187 جمعه 24 بهمن 1393 نظرات (0)

آداب معاشرتی که فرزندتان باید یاد بگیرد


مجله موفقیت - ترجمه ملیکا بهزادی: شاید یاد دادن آداب معاشرت به بچه ها کار سختی باشد؛ چون گاهی ناچار می شوید رفتارهای درست را بارها و بارها به فرزندتان گوشزد کنید. زمانی که فرزندتان آموخت این کار را درست انجام دهد، او را تشویق کنید، بغل کنید و ببوسید و علاوه بر این خودتان با انجام دادن این کارها برای او الگو باشید.

در ادامه مطالب با ما همراه باشید تا نکاتی را درخصوص آداب معاشرت هایی که فرزندان باید در موقعیت های مختلف رعایت کنند، برایتان بازگو کنیم.

ورود در جمع برای اولین بار

آداب معاشرتی که فرزندتان باید یاد بگیرد


فرزندتان باید بداند وقتی برای نخستین بار وارد جمعی می شود، حتما سلام کرده و خود را معرفی کند؛ وگرنه دیگران او را نادیده می گیرند؛ مثلا در جمع همسایگان جدید، می تواند بگوید: «سلام، اسم من ساراست. ما در طبقه اول زندگی می کنیم.»

به فرزندتان توضیح دهید وقتی می خواهد دو نفر را به هم معرفی کند، اول شخص کوچک تر را به شخص بزرگ تر معرفی کند و برای شخص بزرگ تر یک لقب بیاورد؛ مثلا بگوید: «آقای...، این دوست من ساراست.»

هنگام صحبت


فرزند شما باید یاد بگیرد در زمان صحبت با دیگران دادوستد کلامی داشته باشد، نه اینکه فقط خودش صحبت کند؛ پس برای این کار لازم است:

•    با ادب و احترام به حرف دیگران گوش دهد و میان حرف هایشان نپرد.

•    فقط منتظر نباشد برای صحبت کردن نوبتش برسد، بلکه بادقت به حرف های طرف مقابل گوش بدهد.

•    از طرف مقابل سوال هایی درخصوص حرف هایی که می شنود، بپرسد تا علاقه خود را به حرف های او نشان بدهد.

•    سر میز غذا به هیچ وجه از موبایل و تبلت استفاده نکند و به جای این کار با دیگران ارتباط برقرار کند. شما هم به عنوان پدر و مادر گوشی تلفن همراهتان را کنار بگذارید و قدری به صحبت های دیگران گوش بدهید.

در زمان غذاخوردن


آداب معاشرتی که فرزندتان باید یاد بگیرد


•    فرزندتان باید بداند در زمان غذاخوردن لازم است صبر کند تا همه در بشقاب هایشان غذا بکشند و بعد شروع به خوردن کند.

در جمع دوستان و آشنایان

به فرزندتان یاد بدهید:


•    وقتی کسی چیزی به او می دهد، حتما تشکر کند.

•    حتما درخواست هایش را با کلمه «لطفا» شروع کند.

•    هرگز به لوازم و اشیای میزبان دست نزد و فقط باید آن ها را نگاه کند.

•    زمانی که به جایی، به خصوص یک فروشگاه وارد می شود، به جای اینکه در را پشت سرش ببندد، آن را برای دیگران باز نگه دارد تا آن ها هم بتوانند وارد شوند. می توانید خودتان این کار را انجام دهید تا او ببیند و یاد بگیرد.

•    وقتی می خواهد به ساختمان یا آسانسور و مترو وارد شود، صبر کند تا اول کسانی که می خواهند خارج شوند، از در عبور کنند.

•    به دیگران، به خصوص کسانی که با بقیه متفاوتند، خیره نشود و بداند که این کار دور از ادب است.

•    به تفاوت در سبک زندگی افراد احترام بگذارد. حتما به او بگویید این تفاوت ها نشانه درست یا غلط بودن شیوه زندگی دیگران نیست.

•    با دیگران مهربان بوده و نسبت به نیازهای آن ها حساس باشد؛ مثلا به عیادت دوست بیمارش برود یا وقتی دوستش زمین می خورد، دست او را بگیرد و یا در زمان بردن وسایل سنگین به دیگران کمک کند.

توصیه به والدین


آداب معاشرتی که فرزندتان باید یاد بگیرد


•    از افعال و چمله های مثبت به جای افعال منفی استفاده کنید؛ برای مثال به جای اینکه بگویید: «این قدر بی ادب نباش!» بگویید: «مودب باش!»

•    در مهمانی ها به جای نکته های منفی به دنبال نکته های مثبت باشید؛ مثلا باید بدانید اگر از غذایی که میزبان تهیه کرده، خوشتان نیامده است، از دسر تعریف کنید.

•    به فرزندتان بگویید هرگز به رفتارهای دیگران برچسب نزند؛ چون این کار بیشتر از آنکه فکر می کنید، آسیب زننده است.

•    خونسرد باشید؛ چون زمانی که عصبانی می شوید و فریاد می زنید، احترامتان را نزد فرزندتان از دست می دهید.

•    علاقه خود را به فرزندتان نشان دهید. وقتی خطایی از او سر می زند به او بگویید که چرا این کار اشتباه است و بعد او را در آغوش بگیرید؛ چون شما با این کار صداقت و علاقه ای را که میانتان است، افزایش می دهید.

•    هشیار باشید؛ چرا که بی توجهی بچه ها نسبت به اطرافیان همیشه اقتضای سنشان نیست.

•    همیشه خودتان مثالی از الگوهای اخلاقی باشید.

•    سعی کنید زیاد سخت گیر و خشک نباشید.

شادروز بازدید : 242 یکشنبه 19 بهمن 1393 نظرات (0)

جموعه: تست روانشناسی اخبار،سرگرمی,آشپزی,مد,روانشناسی,اینترنت

تست روانشناسی,ترتیب تولد,تستهای روانشناسی

 

اینکه شما اولین نوردیده خانواده باشید یا اینکه بعد از خواهر و برادران‌تان به دنیا بیایید تا حدودی می‌تواند سرنوشت عاطفی‌تان را هم تعیین کند.

 

از ژنی که به ارث می‌برید گرفته تا تحصیلات پدر و مادرتان، همه و همه می‌تواند روح و روان شما را زیر و رو کند و روی ازدواجی که چند دهه بعد از تولدتان اتفاق می‌افتد تاثیر بگذارد. اما گذشته از تمام چیزهایی که دست خودتان هست و نیست، ترتیب تولدتان هم می‌تواند نقش کلیدی را بازی کند. اینکه شما اولین نوردیده خانواده باشید یا اینکه بعد از خواهر و برادران‌تان به دنیا بیایید تا حدودی می‌تواند سرنوشت عاطفی‌تان را هم تعیین کند. گرچه سال‌هاست که برخی از روانشناسان بر اهمیت این موضوع تاکید می‌کنند اما قبل از خواندن این متن باید بدانید این قانون‌ها، همیشه و در مورد همه آدم‌ها صادق نیست. شاید با بررسی روانشناختی ترتیب تولد، بتوانیم به شکل‌گیری یک پیش‌فرض در ذهن شما کمک کنیم اما قبل از آن به شما هشدار می‌دهیم این قانون‌ها در همه آدم‌ها و با تمام جزئیات صادق نیست.

 

بچه‌های اول زورگو هستند؟

ذوق و انرژی بیشتر والدین کافی است تا فرزند اول، جور دیگری بار بیاید. برای تازه پدر و مادری که چیز زیادی از فرزندپروری نمی‌دانند، تنها راه مراقبت از این قدم نو رسیده، توجه بیشتر و رسیدگی مداوم است. پدر و مادرهایی که برای اولین‌بار این تجربه را پشت سر می‌گذارند، همیشه نگرانند که مبادا کوتاهی آنها در رسیدگی به فرزندشان دردسرساز شود و به همین دلیل یک توجه 24 ساعته را به او هدیه می‌کنند. این بچه‌ها بیشتر از خواهر و برادرهای بعدی‌شان از امکانات خانواده بهره‌مند می‌شوند و از آنجا که در زمان تولد رقیبی ندارند، همه چیز منحصرا متعلق به آنهاست.

 

از وسایل بازی گرفته تا محبت و توجه والدین، همه چیز تنها و تنها به آنها تعلق دارد و این موضوع سرنوشت روانی آنها را از خواهر و برادرهای بعدی‌شان متمایز می‌کند. شاید به همین دلایل تحقیقات نشان می‌دهد که در میان کسانی که برنده جایزه نوبل شده‌اند آمار بچه‌های اول بیشتر است. روانشناسان می‌گویند از آنجا که بار مسئولیت روی دوش بچه‌های اول سنگین‌تر است، وظایف بیشتری به آنها سپرده می‌شود و دیگران انتظارات بالاتری هم از آنها دارند و این فرزندان توانمندتر بار می‌آیند. رقابت‌جو بودن هم از دیگر خصوصیات آنهاست که البته بچه‌های دوم هم از آن بی‌بهره نیستند.

 

دلایلی که گفته شد کافی است تا بچه‌های اول، سلطه‌جو‌تر و جاه‌طلب‌تر بار بیایند و بخواهند حق رای و بهره‌مندی از امکاناتی که پیش از این داشته‌اند را تا پایان عمر و در همه جنبه‌های زندگی حفظ کنند. اما از طرف دیگر این بچه‌ها وظیفه‌شناس‌تر هم هستند و خوب می‌دانند که به محض ورود یک فرزند دیگر به خانه، وظیفه رسیدگی به او را داشته و در صورتی که تا پایان عمر تنها فرزند خانواده باقی بمانند، مسئولیت سنگینی در قبال والدین خود دارند.

 

بچه‌های اول باید با بچه‌های چندم ازدواج کنند؟

بهترین گزینه برای ازدواج: بچه‌های اول در کنار دومی‌ها آرامش بیشتری را تجربه خواهند کرد، چراکه فرزندان دوم آرام و زودجوش، به راحتی از خواسته‌های آنها تبعیت می‌کنند و از آنجا که به سلطه‌گری بچه‌های اول عادت دارند، وقتی با یک دستور بی‌چون و چرا از طرف آنها روبه‌رو می‌شوند، زیاد سخت نمی‌گیرند و نمی‌رنجند. از طرف دیگر، حمایت‌های همیشگی بچه‌های اول می‌تواند ترس از زورگویی‌شان را کمرنگ‌تر کرده و به همسرشان دلگرمی بیشتری بدهد.

 

بدترین گزینه برای ازدواج: ترکیب ازدواج 2 بچه اول با هم می‌تواند جنجال‌های زیادی را به پا کند. این زوج سلطه‌جو به سختی می‌توانند به‌خاطر دیگری از خواسته‌های خود بگذرند و حتی به طور موقت در بحث‌ها کوتاه بیایند. گرچه ممکن است آنها به‌دليل توانایی‌های‌شان از نظر مالی یا کاری پیشرفت زیادی داشته باشند اما جرقه‌های سلطه‌طلبی همیشه رابطه آنها را تهدید می‌کند.

 

خسیس‌های همیشه تنها

خصوصیات تک‌فرزندها و بچه‌های اول تاحدودی شبیه به هم است. جاه‌طلبی و سلطه‌جویی در شخصیت تک‌فرزندها هم راه دارد اما نمی‌توان یک تفاوت اساسی میان آن دو را نادیده گرفت. با آمدن بچه دوم، تک فرزند سابق باید توجه اطرافیان را با این قدم نو رسیده هم تقسیم کند و در بسیاری از چیزهایی که پیش از این منحصر به او بوده، با دیگری شریک شود. این اجبار در اشتراک، شکست بزرگی برای او به حساب می‌آید و خصلت حسادت را هم به دیگر خصوصیات او اضافه می‌کند. اما اعتماد به نفس بالاتر و جدیت بیشتر باعث می‌شود بچه‌های اول یک سر و گردن از دیگران جلوتر باشند. حالا اگر بخت با بچه اولی یار باشد و همیشه تک‌فرزند بماند، قطعا دیگر نیازی ندارد که همه زندگی‌اش را با دیگری تقسیم کند. به همین دلیل تک‌فرزندها انحصارطلب‌تر بار می‌آیند و کمتر از بچه‌های دیگر طاقت نه شنیدن را دارند.

 

بدترین گزینه برای ازدواج: قبلا هم گفتیم که ترکیب ازدواج 2 بچه اول با هم می‌تواند جنجال‌های زیادی را به پا کند. گرچه ممکن است آنها به‌دليل توانایی‌های‌شان از نظر مالی یا کاری پیشرفت زیادی داشته باشند و به دليل اینکه رقیب دیگری در خانواده ندارند، از والدینشان کمک‌های بیشتری دریافت کنند اما جرقه‌های سلطه‌طلبی همیشه رابطه آنها را تهدید می‌کند. از طرف دیگر، برای تک‌فرزندها آسان نیست که داشته‌هایشان را به اشتراک بگذارند و همین موضوع می‌تواند تهدیدی برای ارتباطات‌شان باشد.

 

اگر خواستگارتان بچه دوم است خیال‌تان راحت

بچه‌های دومی حرف گوش کن و آرام بار می‌آیند. آنها که همیشه زیر سلطه بچه‌های اول بوده‌اند، یاد گرفته‌اند که باید حرف دیگران را بپذیرند و تا آنجا که می‌توانند در زمان اختلاف‌نظر کوتاه بیایند. بچه‌های دوم گرچه از بچه‌های اول همیشه زور شنیده‌اند، اما از نعمت داشتن یک حامی بزرگ‌تر هم بهره‌مند بوده‌اند. آنها این امکان را داشته‌اند که با خواهر یا برادر بزرگ‌ترشان رقابت کنند و از او چیز یاد بگیرند. این بچه‌ها، مهارت‌های ارتباطی قوی‌تری هم دارند و از آنجا که باید رابطه‌شان را با بچه‌های اول تنظیم می‌کردند و در نقطه تعادل نگاه می‌داشتند، یاد گرفته‌اند چطور به دیگران نزدیک شوند و با آنها کنار بیایند. این ویژگی وقتی قدرتمند می‌شود که بچه دیگری به دنیا بیاید و فرزند دوم، نقش فرزند وسط را بر عهده بگیرد. در این شرایط او همیشه میانجی رابطه فرزند کوچک‌تر و بزرگ‌تر می‌شود و در تنش‌های خانواده، بیشتر از هر کسی برای برقرار شدن صلح و آرامش تلاش می‌کند.

 

بهترین گزینه برای ازدواج:بچه‌های دوم با هر کسی می‌توانند ازدواج کنند و خوشبخت شوند. خلق‌وخوی سازگار آنها باعث می‌شود که هم از پس حمایت بچه‌های آخر بر بیایند و هم با شنیدن زورگویی‌های بچه اولی‌ها زندگی را خیلی سخت نگیرند.



بچه‌های آخر نباید باهم ازدواج کنند

حرف گوش کردن در بچه‌های آخر از دومی‌ها هم بارزتر است. آنها که چند بزرگ‌تر بالای سر خود داشته‌اند، نه‌تنها بله قربان‌گو بار می‌آیند، بلکه بیشتر هم به دیگران متکی می‌شوند و به دنبال حمایت آنها می‌گردند. بچه‌های آخر از رسیدگی زیاد والدین به ویژه مادر بهره‌مند بوده‌اند.

 

بچه‌های آخر خلاق هستند و در جذب آنچه محیط به آنها عرضه می‌کند، تواناترند. آنها ذهنی باز و فعال دارند و از آنجا که عاشق خودنمایی و عرضه توانایی‌های‌شان هم هستند، با تمام وجود دستاوردهای‌شان را به دیگران نشان می‌دهند.

 

سلطه‌طلب بودن آنها باعث می‌شود که همیشه به دیگران متکی باشند و بیشتر از هر کس دیگری به حمایت دیگران نیاز داشته باشند و با دریافت کردن آن احساس آرامش و اطمینان می‌کنند.

 

بهترین گزینه برای ازدواج: ترکیب ازدواج یک بچه اول با بچه آخر ایده‌آل به نظر می‌رسد.

 

بچه‌های آخر به خدمت‌رسانی دیگران عادت دارند و از آنجا که بچه‌های اول هم عاشق راه انداختن کار دیگران هستند، زندگی با یک بچه اول برای آنها جالب و آرام به نظر می‌رسد.

 

از طرف دیگر، بچه‌های آخر عادت دارند که در مقابل خواسته‌های دیگران تمکین کنند و به همین دلیل یک فرزند اول زورگو نمی‌تواند از نظر آنها همسری نامهربان به نظر برسد.

 

بدترین گزینه برای ازدواج: گرچه نمی‌توان این قانون را در مورد همه صادق دانست اما ترکیب ازدواج 2 بچه آخر با هم کمی نگران‌کننده به نظر می‌رسد.

 

ازدواج 2 فرد سلطه‌طلب با هم می‌تواند آنها را با چالش‌هایی روبه‌رو کند. بچه‌های آخری که همیشه عادت داشته‌اند که دیگران مشکلات‌شان را برطرف کنند، ممکن است از پس حل مشکلات ریز و درشت زندگی مشترک برنیایند و زود دلسرد و ناامید شوند.

منبع:مجله سیب سبز

شادروز بازدید : 205 یکشنبه 19 بهمن 1393 نظرات (0)

جموعه: والدین موفق اخبار،سرگرمی,آشپزی,مد,روانشناسی,اینترنت

بلوغ دختران,پدر و دختر,دوران نوجوانی

دوران نوجوانی و بلوغ (18-12 سالگی) دوران ظهور نیازهای متنوع روانی- اجتماعی است؛ نیازهایی كه موجب پیچیده‌تر شدن روابط نوجوان با خود و سایرین می‌شود.

در میان نیازهای متنوع این دوره نیاز به محبت و توجه جنس مقابل جایگاه ویژه و منحصر به فردی دارد. این نیاز به طور كلی مقارن با بیداری غرایز جنسی و بیداری صفات ثانویه و رشد سریع ابعاد بدنی (16-14 سالگی) آغاز می‌شود و ابتدا به صورت كشش‌های عاطفی (به خصوص در دختران) و سپس به صورت یك نیاز عاطفی – جنسی در برابر جنس مقابل خودنمایی می‌كند. پدید آمدن تمایل به جنس مقابل تابع قوانین رشد و تكامل بشری بوده، اساس انگیزه تشكیل خانواده و تكامل و بقای نوع انسان نیز مرهون درك چنین نیازی از جانب انسان‌هاست.

مواجهه صحیح والدین و نوجوانان و جوانان با این نیاز نیرومند در فاصله زمانی بین بلوغ و ازدواج نقش بسزایی در نهادینه كردن بهداشت روانی– اخلاقی در افراد، خانواده‌ها و نهایتاً جامعه دارد و به عكس بی‌توجهی، سوء تدابیر تربیتی و گاهی نیز موضع‌گیری‌های به اصطلاح روشنفكرانه گروهی از والدین موجب می‌شود كه عده‌ای از دختران و پسران در تأمین چنین نیازی به بیراهه رفته، تسلیم هیجانات عاطفی خود شوند. این گروه دختران و پسران با ایجاد ارتباط پنهان و آشكار با یكدیگر به استقبال سرنوشت شومی می‌روند كه گاهی حتی سرتاسر فضای زندگی آینده آنها را تحت تأثیرات شوم خود قرار می‌دهد. لغزش دختران از معیارهای اخلاقی معمول عوامل بی‌شماری است كه یكی از مهمترین این عوامل ناآگاهی بعضی از پدران از لطایف و وظایف مربوط به شناخت و تأمین نیازهای عاطفی – عقلانی دختران می‌باشد.

نتایج برخی از تحقیقات در این زمینه حاكی از آن است كه بسیاری از دختران معصومی كه در دام روابط غیراخلاقی گرفتار آمده‌اند، همواره روابط سرد و معیوبی با پدران خود داشته و نه تنها توجه محبتی از جانب آنان دریافت نكرده‌اند كه به اشكال مختلف مورد تحقیر و سرزنش، تنبیه و سخت‌گیری‌های افراطی یا تبعیض و بی‌تفاوتی‌ آنها واقع شده‌اند. برای درمان یا پیشگیری از بروز پیامدهای ناگوار در زندگی دختران و خانواده‌ها توصیه‌هایی هر چند اجمالی در ذیل ارائه می‌شود كه امید است والدین به خصوص پدران زحمتكش با توجه و عمل به آنها گام‌های مۆثری در تربیت صحیح دختران كه مادران و آینده‌سازان جامعه‌اند، بردارند.

بیشتر به حرف‌های او گوش دهید نه اینکه برایش سخنرانی کنید و مطمئن باشید خود این گوش کردن بهتر از هر روش دیگری او را به تفکر وادار کرده، نظرات او را اصلاح کرده و او را با واقعیت‌های زندگی آشنا می‌سازد

بلوغ دختران,پدر و دختر,دوران نوجوانی

اما پدران برای اینکه بخواهند رابطه‌ خوب و موثری با دخترانشان داشته باشند، باید به چه نکاتی توجه کنند؟


رابطه‌ای هدفمند و در چارچوب
در دوره‌ بلوغ به دخترتان توضیح دهید که ممکن است در این سن، در اجتماع کم‌کم، توجه‌هایی را از جنس مخالف دریافت کند اما این توجه‌ها لزوماً نشان‌دهنده علاقه فرد مقابل به او نیست. پس بهتر است که خیلی روی این موارد حساب باز نکند. در عین حال این توجه‌ها گاهی به مزاحمت‌هایی منجر می‌شوند که هر دختری باید راه‌های مقابله با آن را فرا بگیرد. در درجه‌ اول راه‌های پیشگیری از این موارد را به او یاد دهید. مواردی چون مشخص ساختن حد رابطه خود با پسرها از همان اولین برخورد.

در مرحله بعدی راه‌هایی را معرفی کنید که اگر مزاحمتی برایش ایجاد شد چگونه از خودش دفاع کند و یا مزاحمت را به حداقل برساند و این اطمینان را در او ایجاد کنید که اگر هر مشکلی برایش پیش آمد شما و مادرش پشتیبان او خواهید بود. اهمیت این نکته زمانی مشخص می‌شود که دخترها مشکلات کوچک را از ترس برخوردهای خشن، از خانواده مخفی می‌کنند و خود این پنهان‌کاری، باعث سوء‌استفاده از جانب دیگران و بروز مشکلات شدیدتر می‌گردد. با توجه به پایین آمدن سن بلوغ روانی در طی سال‌های اخیر بهتر است این مسایل را در شروع دوره راهنمایی با دخترتان در میان بگذارید یعنی قبل از اینکه تجارب ناخوشایندی برایش روی داده باشد.

نیازهای دخترونه
با توجه به رشد دخترتان درباره مسایل مربوط به دوستی بین دختر و پسر در این سن و مشکلات و خطرات دوستی‌های ناسالم و به دور از اطلاع خانواده برایش توضیح دهید اما توجه داشته باشید که نباید میل به جنس مخالف را آن‌قدر طبیعی جلوه دهید که دختر شما اگر هم تا به امروز توجه زیادی را صرف این موضوع نمی‌کرده از فردا درگیری ذهنی زیادی پیدا کند. در مورد عقیده خودتان و همسرتان با او، در این رابطه صحبت کنید.

از عبارت‌های باید و نباید استفاده نکنید چرا که در این مرحله هدف، آگاه کردن او از عقاید شماست.

این توضیحات باعث می‌شود دخترتان متوجه شود که شما در مورد او و تغییراتی که برایش رخ داده، بی‌اطلاع نیستید.

این بر اعتبار شما نزد دخترتان افزوده و به او این امکان را می‌دهد که در زمان لازم با شما یا همسرتان صحبت کند.در سال‌های پایانی دبیرستان و یا دوران دانشجویی توضیح دهید هدف از رابطه با جنس مخالف پیدا کردن همسری مناسب است و نه خوش‌گذرانی‌های موقت. در این دوره کم‌کم با او وارد صحبت درباره ملاک‌های انتخاب همسر شوید و نظر او را جویا شوید. بیشتر به حرف‌های او گوش دهید نه اینکه برایش سخنرانی کنید و مطمئن باشید خود این گوش کردن بهتر از هر روش دیگری او را به تفکر وادار کرده، نظرات او را اصلاح کرده و او را با واقعیت‌های زندگی آشنا می‌سازد.

دخترها مشکلات کوچک را از ترس برخوردهای خشن، از خانواده مخفی می‌کنند و خود این پنهان‌کاری، باعث سوء‌استفاده از جانب دیگران و بروز مشکلات شدیدتر می‌گردد.
 
مشخص کردن ضوابط خانه
در مورد تمایل دخترتان به خودآرایی بهتر است قبل از اینکه اختلاف و یا مشکلی پیش بیاید، محدودیت‌های خانواده را برایش توضیح دهید. محدودیت‌هایی که شما و همسرتان از او انتظار دارید رعایت کند. البته پیشنهاد می‌کنم هر چه قدر هم می‌خواهید دخترتان را در محیطی آزاد بار بیاورید باز محدودیت‌هایی را برایش در نظر بگیرید چرا که این موضوع به ویژه در سنین پایین، در درجه اول باعث حفظ ایمنی او می‌گردد.

زمانی برای تقویت رابطه
هر چند وقت یک بار وقتی را برای دخترتان در نظر بگیرید. مثلاً یک ساعت در ماه و در این زمان با او به صورت دو نفری به پارک بروید و در طی پیاده‌روی از حال و روزش خبردار شوید. البته توجه داشته باشید که افزایش این زمان به شکلی کنترل نشده خود می‌تواند شما را زمانی که او می‌خواهد ازدواج کند با مشکل روبه‌رو سازد و به نوعی باعث عدم تمایل به ازدواج در او گردد. داشتن رابطه‌ عاطفی مناسب با شما باعث کاهش توجه زودرس دخترتان به جنس مخالف شده و می‌تواند این میل را تا زمانی که معقولانه‌تر با موضوع برخورد کند، به تعویق بیندازد.

والدین می‌بایست نوجوان خود را تشویق كنند كه در جریان زندگی روزمره با جنس مقابل خود مواجه شده برای انجام امور جاری خود با آنها گفت‌وگو كنند. به خصوص گفت‌وگوی دختران و پسران در جمع خانواده‌ها دربارة مسائلی چون مسائل خانوادگی، تحصیلی، شغلی و ... .

از جمله اقداماتی كه می‌توانند در رشد متعادل عقلانی – عاطفی دختران مۆثر باشند به طور خلاصه عبارتند از:
1. تشویق دختران به عضویت در گروه‌های موجه و رسمی علمی، مذهبی، سیاسی، ورزشی، تحصیلی و ...

2. ترغیب دختران به پذیرش مسۆولیت در خانواده و پیروی از اصول و روش‌های عقلانی در جریان زندگی و انجام این مسۆولیت‌ها

3. شركت‌ دادن آنها در تصمیم‌گیری‌های خانوادگی و مشورت با آنها

4. ارائه استقلال و آزادی‌های مشروع در تصمیم‌گیری‌های مربوط به خود

5. پرهیز از تحقیر و سرزنش و انتقادهای غیرسازنده
 
به تقویت همه جانبه عواطف دختران بپردازیم
دوران بلوغ و نوجوانی دوران شكفتگی عواطف و احساسات است و به غیر از تمایل به جنس مخالف تمایلات عاطفی دیگری نیز وجود دارند كه می‌توانند حوزه اندیشه و رفتار دختران را سخت تحت تأثیر خود قرار دهند. تمایلاتی همچون نوع دوستی، ایثار و فداكاری، تمایلات و گرایش‌های هنری در زمینه‌های مختلف، گرایش‌های مذهبی و نیاز به نجوا و نیایش، علاقه‌مندی به شهر و محیط زندگی و ...
 
دختران خود را به شركت در گفت‌وگوهای عادی و روزمره تشویق كنیم
گاهی مشاهده می‌شود كه برخی از دختران و پسران در جریان گفت‌وگوهای معمولی و روزمره با جنس مخالف، دچار اضطراب شده، علایمی همچون تپش قلب، لرزش دست‌ها، خشكی لب‌ها و دهان و تغییر رنگ چهره از خود نشان می‌دهند. در این دوره والدین می‌بایست نوجوان خود را تشویق كنند كه در جریان زندگی روزمره با جنس مقابل خود مواجه شده برای انجام امور جاری خود با آنها گفت‌وگو كنند. به خصوص گفت‌وگوی دختران و پسران در جمع خانواده‌ها دربارة مسائلی چون مسائل خانوادگی، تحصیلی، شغلی و ... . نوجوانان اینگونه درمی‌یابند كه جنس مقابل آنها یك موجود عادی است.

شادروز بازدید : 402 یکشنبه 19 بهمن 1393 نظرات (0)

تازه های روانشناسی - مطالبی پیرامون روانشناسی عمومی.

 
مراقب باشید،محبوب بمانید!
یک مشکل پیر شدن این است که کیفیت روابطمان با افراد دیگر ممکن است دچار افت و تیرگی شود. این تغییر بسیار خطرناک است، زیرا کمتر متوجه بروز آن می شویم. اما ابتدا باید از خود بپرسیم که آیا این تغییر در ما روی می دهد یا جهانی که در آن زندگی می کنیم دچار تغییر می شود. فرض کنیم که در گذشته ، شما سخنران بزرگی بوده اید ، اما اکنون به راحتی نمی توانید به چیزی فکر کنید که می خواهید بگویید. اگر افرادی که با آن ها صحبت می کنید دیگر علاقه ای به صحبت های شما ندارند، شاید تغییری در آن ها صورت گرفته باشد. شاید موضوعات مورد علاقه شما نیز محدود تر شده باشند، چون دنیایتان کوچک تر شده است. در ضمن، شما الان سریع تر فراموش می کنید.

همدم خوبی باشید

شاید با ایجاد یک تغییر در روش زندگی تان بتوانید میزان خوش مشربی خود را بیازمایید. برای مثال یکی از ناراحتی های ناشی از پیری این است که دیگر نمی توانید رانندگی کنید. حالا دیگران شما را به مقصد می رسانند. اما باید یاد بگیرید که مسافر خوبی باشید ، همه از توصیه های بی مورد سرنشینان خودروشان هنگام رانندگی می نالند. شاید احساس کنید که اگر بگویید ترافیک در مسیر دیگری کمتر است ، یا این که آن یکی مسیرکوتاه تر است، کمک خوبی می کنید. اما راننده از این امرونهی تشکر نمی کند. در گذشته وقتی رانندگی می کردید ، به دلیلی کاملا منطقی چشم به جاده می دوختید. اما چیزی که در آن زمان ضروری بود حالا بیجاست، الان به دلیل کاملا منطقی دیگری باید چشم از جاده بردارید. سعی کنید اطراف را نگاه کنید.به آثار تغییر فصل ، معماری ساختمان ها، طرز لباس پوشیدن مردم و کارهایی را که انجام می دهند را نگاه کنید.
 
از دردسر دوری کنید

اگرشنوایی یا بینایی شما ضعیف باشد، روابط اجتماعی تان آسیب می بیند. شاید هنگام پیاده روی در خیابانی شلوغ ، آشنایان را به موقع تشخیص ندهید تا به آن ها سلام کنید. از آن جا که ندیدن قابل بخشش تر از بی اعتنایی است، شاید بهتر باشد به چهره کسانی که از کنارشان رد می شوید نگاه نکنید. هنگام ملاقات با دوستان، حواستان باشد که اگر آن ها برای دست دادن با شما پیشقدم شدند، به موقع دستشان را بفشارید. زمانی که با گروهی از مردم در محیطی نیمه تاریک گفتگو می کنید ، شاید نتوانید گوینده را ببینید و گاهی شاید متوجه نشوید که کسی شما را مخاطب قرار داده است. اگر از این نوع اشتباه های اجتماعی خود رنج می برید، باید گفتگوها را از فاصله نزدیک تری دنبال کنید.

اگر از بعضی کارهای گروهی ، دیگر لذت نمی برید آن را کنار بگذارید و از تفریحی که در گذشته داشتید صرف نظر کنید. وقتی به جایی دعوت می شوید ، به عواقب احتمالی آن بیندیشید. بیشتر به چیزهایی بپردازید که در وضعیت فعلی برایتان لذت بخش اند.

اگر دوستان کمتری را می بینید ، خواه به دلیل معدود بودن آن ها یا به علت دشواری دیدار ، ممکن است تماس با دوستان قدیمی را باارزش بیابید. شاید دوستانی باشند که سال هاست از آن ها بی خبرید. آن ها از تماس شما شاد می شوند
روابط دوستانه را بیشتر کنید

اگر دوستان کمتری را می بینید ، خواه به دلیل معدود بودن آن ها یا به علت دشواری دیدار ، ممکن است تماس با دوستان قدیمی را باارزش بیابید. شاید دوستانی باشند که سال هاست از آن ها بی خبرید. آن ها از تماس شما شاد می شوند.

بعضی زن و شوهر ها ممکن است سخت با یکدیگر کنار بیایند. گاهی بازنشستگی باعث چنین مشکلی میان زن و شوهر ها می شود. زیرا بعد از بازنشستگی ، ساعت هایی که آن ها در کنار یکدیگر سپری می کنند به شدت افزایش می یابد، اما این را غنیمت بدانید چرا که از تنهایی بهتر است. البته زندگی آسوده با دیگری بهتر از تنها بودن است و هر کاری که برای عملی کردن این نوع زندگی انجام شود ، ارزشمند است. اگر تنها زندگی می کنید ، تلاش برای شروع زندگی با دیگری قدری جرأت می خواهد ، اما به زحمتش می ارزد. معیارها تغییر کرده اند و ازدواج یک پیرمرد و پیرزن با یکدیگر، عملی ناپسند محسوب نمی شود.

 
برای معاشرت با جوان ترها توجه کنید که:

* آن چه را مطرح می کنید دیگر تازه نیست. شاید حرف هایی که می زنید از رده خارج شده اند.

* شما نمی توانید با انتقاد کردن ، جوانان را عوض کنید و به طور قطع ، با این کار همراه خوبی برای آن ها نخواهید بود.

 
کنار آمدن با بچه ها

مراقبت ازنوه ها می تواند یکی از کاربردهای پدربزرگ ها ومادربزرگ ها باشد. همین طور می تواند این مراقبت کاری نیمه وقت برای سالخوردگانی باشد که به پول یا کاری برای وقت گذرانی نیاز دارند. شما می توانید با بچه ها همراه شوید. می توانید از لطیفه ، شعر و معما به عنوان چاشنی گفتگوهایتان با بچه ها استفاده کنید. بازی های معمایی نیز سودمندند. اغلب بچه ها به اندازه کافی داستان نشنیده اند. شعرها یا سرودهای ساده را به کودکان بیاموزید. از همه مهمتر، انرژی خود را هدر ندهید، وقتی بچه ها مشغول بازی با یکدیگرند ، آن ها را به حال خود بگذارید.( جهان تغییر می کند. برای دیدن کارهای عجیبی که این روزها از بچه ها سر می زند، آماده باشید.)

 

+ نوشته شده در  دوشنبه نوزدهم آبان 1393ساعت 0:54  توسط jshahsanaey |  نظر بدهید
 
آنقدر دوستت دارم که نمی خواهم ...
مادر و پدر در مقام مدیرخانه و خانواده نسبت به تربیت فرزندانشان مسوولیت جدی دارند. با تولد هر فرزند عضو جدیدی به کانون خانواده اضافه می گردد و در حقیقت دنیای جدیدی، فرا روی خانواده گشوده می شود. مرد و زن با فرزند دار شدن، مسوولیت سعادت بخشی یک انسان را پذیرفته اند و ناگفته نماند که عمده این مسوولیت، برعهده مادر است.

فرزندان بخصوص در سنین پایین مبانی فکری و شاکله رفتاری را از مادر می آموزند. اما در سنین بالاتر به ویژه پسرها در نوع رفتارهای اجتماعی، از پدر الگو می پذیرند. فرزندان، بسیاری از آداب تربیتی و رفتارهای اولیه اجتماعی، مثل حسن خلق و رفتار و ...را از مادر می آموزند.

نا گفته نماند، تربیت دینی روندی روشن و واضح دارد. والدین از آن جا که در تربیت فرزندان مسوولند باید از این روش تربیت دینی و از این مسیر مستقیم تبعیت نمایند. در این صورت هرچه فرزندان در راه الهی گام نهند، والدین هم در اعمال ایشان سهیم خواهند بود. اما اگر زمینه رشد و تعالی دینی را برای فرزندان فراهم کردند و آنها باز هم به سمت گناه و باطل رفتند ، والدین مسوول گناه آنها نیستند و به خاطر فرزندان عقاب نخواهند شد، مگر این که پدر و مادر زمینه گناه را برای آنان فراهم کرده باشند که در این صورت هرچه آن فرزند مرتکب گناه شود، والدین نیز بدان عقاب خواهند شد.

 
تربیت دینی به چه معناست؟

تربیت عبارت است از: «فراهم آوردن زمینه ها و عوامل به فعلیت رساندن یا شکوفا ساختن استعدادهای شخص در جهت رشد و تکامل اختیاری او به سوی هدف های مطلوب« و دین به «مجموعه عقاید، اخلاق،قوانین و مقرراتی که برای اداره امور جامعه انسانی و پرورش آنها به کار گرفته میشود.» گفته می شود.

بنابراین می توان گفت،تربیت دینی فرایندی است دو سویه، میان مربی و متربی که ضمن آن مربی با بهره گیری از مجموعه عقاید،قوانین و مقررات دینی تلاش میکند تا شرایطی فراهم آورد که متربی آزادانه در جهت رشد و شکوفایی استعدادهای خود گام برداشته، به سوی  هدف های مطلوب رهنمون گردد.

هدف از تربیت دینی آن است که مربی چه در مقام معلم و چه در مقام والدین شور و شوق فطری کودک را، نسبت به جلال و جمال الهی پرورش دهد و از رهگذر آن فضایل اخلاقی را به ملکات اخلاقی مبدل سازد.

برای تربیت دینی لازم است از زبان دل کمک گرفت و با محبت که زمینه ساز دین است، وارد میدان شد، در دعوت فرزندان به کار خیر، به آن‌ها بفهمانید که من عاشق و دوستدار شما هستم، نمی‌خواهم و نمی‌توانم ضرری را (چه دنیوی و چه اخروی) در مورد شما عزیزانم تصور کنم.

در تربیت دینی و اسلامی، پرهیزکاری رأس هر امر، افضل اعمال و مورد محبت خداست. مهم این است که مادر در مسیر تقوای الهی باشد و تربیتش را بر اساس پرهیز از گناه و عبادت خداوند متعال قرار دهد. بنابراین اخلاق و تقوای مادر در تربیت دینی فرزند، بسیار تأثیر گذار می باشد
شروع تربیت دینی از ...؟

تحقیقات نشان می دهد ، بسیاری از افرادی که در بزرگسالی نسبت به عبادات و معنویت گرایش کمتری دارند ،ذاتاً بی اعتقاد به دین و تکالیف دینی نیستند.بلکه عواملی چون بی توجهی و عدم تقیّد والدین نسبت به انجام به موقع تکالیف عبادی در فقدان تمایلات معنوی فرزندان، نقش بسزایی دارند.

اگر چه پدر و مادر هرکدام به نوبه خود تأثیر خاصی در تربیت صحیح فرزند دارند اما در این میان نقش مادر، پررنگ تر است، چرا که بیش از پدر مرتبط با فرزند می باشد. آنچه که باید بیش از پیش مد نظر قرار گیرد، اخلاق و رفتار مادر است، چرا که کودک در رفتار، او را شاهد و نمونه قرار داده و مفاهیم مذهبی و اخلاقی را از او می گیرد.

در تربیت دینی و اسلامی، پرهیزکاری رأس هر امر، افضل اعمال و مورد محبت خداست. مهم این است که مادر در مسیر تقوای الهی باشد و تربیتش را بر اساس پرهیز از گناه و عبادت خداوند متعال قرار دهد. بنابراین اخلاق و تقوای مادر در تربیت دینی فرزند، بسیار تأثیر گذار می باشد.

توجه به مسائلی از قبیل دوران بارداری و شیردهی مادر و همچنین تغذیه حلال و مناسب مادر و فرزندش مهم بوده و باید مادران بدانند که آغاز تربیت فرزند، از قبل از به دنیا آمدن بچه، و سپس همان دوران کودکی و طفولیت می باشد.

بنابراین میزان تأثیر مادر در تربیت صحیح دینی و معنوی فرزند و راهکار های تربیت معنوی، از قبیل احترام گذاشتن به شخصیت آنان، نحوه آموزش عبادات(نماز، روزه و تلاوت قرآن کریم)، تأکید بر همنشینی با نیکان ، حضور کودکان در محافل دینی و مذهبی و نحوه تشویق و تنبیه و پند آنان، مهم می باشد.

 
تربیت دینی کودکان از دیدگاه قرآن

قرآن کریم مسیر تربیت دینی را از زبان لقمان حکیم بازگو می کند. لقمان که حکمت الهی به او ارزانی شده است در تعلیم فرزندش ده محور تربیت دینی را مدنظر قرار می دهد. این ده محور عبارت است از:
نماز

1ـ حسن ارتباط با خدای رحمان: « لاتُشرِک بِاللهِ»

2ـ احترام به والدین : « وَوَصَّینَا الاِنسانَ بِوالِدَیهِ»

3ـ معاد: « إِن تَکُ مّثقاَ حَبَّهِ مِن خَردَلٍ فَتَکُن فی صَخرَهِ أو فِی السَّمواتِ أو فِی الأرضِ یأت بِهَا الله»

4ـ نماز: «أقِم الصَّلاه»

5ـ امر به معروف و نهی از منکر: «وَ أمر بِالمَعروُفِ وَ انهَ عَنِ المُنکَرِ»

6 -صبر و پایداری: « وَ اصبِر عَلَی ما أصابَک»

7ـ مردم داری: «وَلاتُصَغَّر خَدَّکَ لِلناسِ»

8ـ تواضع و فروتنی: «وَلاتَمشِ فِی الاَرضِ مَرَحاً»

9 ـ میانه روی: «وَاقصِد فی مَشیکَ»

10 ـ آهسته و آرام سخن گفتن: « وَاغضُض مِن صَوتِکَ»

موارد فوق ده منشور تربیتی است که می توان آن را «سیاست دینی » نامید. در این مجموعه که قرآن کریم از زبان یک حکیم الهی بازگو می کند، سیر تربیتی دینی برای فرزندان روشن می گردد.

پر واضح است که تربیت دینی، از آشنایی با خدای رحمان و توجه به او و ترک معصیت در پیشگاه او آغاز می گردد و سپس موارد بعدی یک به یک مورد توجه قرار می گیرد، در مرحله اجرایی، اولین آموزش در نماز است و در ارتباط با مردم، فروتنی و تواضع ، پایه رفتار دینی است.
+ نوشته شده در  چهارشنبه هفتم آبان 1393ساعت 1:43  توسط jshahsanaey |  نظر بدهید
 
رویای واقعی یک فرزند خوب
همه والدین دوست دارند که فرزندشان به حرف آنها گوش دهد و عموماً سوال می کنند که چه عاملی سبب می شود کودک نظم و انضباطش بیشتر شود؟ حرف های خوب بزند، پیش سلام باشد، به بزرگسالان احترام بگذارد و...

چه کار کنیم تا رفتارهای مورد پسند در فرزندمان شکل بگیرد؟ مثلاً چه چیزی باعث می شود کودک در کارهای منزل کمک کند؟ یا اگر کمک می کرده مشارکتش بیشتر شود. در جواب باید گفت عوامل متعددی می تواند در این زمینه ها دخیل باشند ولی از جمله مهم ترین آن ها تشویق است.

 تحقیقات بسیاری نشان داده که دادن پاداش، در استحکام بخشی به رفتارها، تاثیر مثبتی دارد.تشویق علاوه بر اینکه می تواند احساس اعتماد به نفس، مفید بودن، موثر بودن و احساس لیاقت و شایستگی را در کودک ایجاد کند می تواند باعث ایجاد رفتارهای مورد نظر والدین شود. تشویق یکی از ابزارهای ساده تربیتی است که پدر و مادرها به راحتی می توانند از آن بهره برداری کنند، به شرطی که نکات ریز آن توجه شود اثرات اش قابل توجه و شگفت انگیز است.

1-تشویق بلافاصله پس از انجام رفتار باشد: از قدیم گفته اند رخت بعد عید برای گِل ِ منار خوبه، تشویق نمودن کودک در صورتی موثرتر است که بلافاصله پس از بروز رفتار انجام شود زیرا ممکن است ایجاد فاصله حتی باعث شود کودک نداند به خاطر کدام رفتارش تشویق شده است. مثلاً اگر کودک در شستن ظروف به مادر کمک می کند بهتر است بلافاصله از طریق مادر مورد توجه قرار گرفته و مثلاً با ابزار محبت زبانی یا دادن یک شی خاصی (مثلاً شکلات) مورد تشویق قرار بگیرد.

2-تشویق ارائه شده باید مورد توجه و نیاز کودک باشد: در مورد نوع تشویق باید توجه داشت که بین کودکان تفاوت هایی وجود دارد. مثلاً ممکن است برای یک کودک اسباب بازی ارزش بیشتری داشته باشد، برای دیگری خوراکی ها، و برای فرزند دیگر رفتن به پارک. لذا والدین به هنگام تشویق لازم است به این نکته توجه نمایند که فرزندشان به چه چیزی علاقه بیشتری دارد و سعی کنند پس از انجام رفتار مطلوب آن نوع تشویق را ارائه کنند.

3- تشویق باید متناسب باشد: مناسب بودن تشویق از دو جهت قابل بررسی است یکی اینکه با شرایط سنی کودک سازگار باشد و دوم این که با عملی که بچه انجام داده هماهنگ باشد. از این طریق او متوجه می شود انجام چه کارهایی برای ما مهم تر و در اولویت بیشتری قرار دارد. مثلاً اگر چه که یکبار آب دادن به گلدان هم ارزشمند است ولی در خور خرید دوچرخه نیست ولی ممکن است خرید دوچرخه برای رعایت نظم و انضباط همه روزه در منزل به جا و شایسته باشد.

توجه: عدم دقت روی این اصل ممکن است باعث پرتوقعی کودک در تشویق شدن و بی اثر شدن تشویق روی او شود.
هر چند بهتر است رفتار کودک خود جوش باشد نه در اثر قولی که شما به او داده اید رفتار خاصی را انجام دهد، اما اگر به او قول دادید ، لازم است به وعده خود عمل نموده و به تعهد خود پایبند باشید

4- تازگی و تنوع تشویق: از آنجا که یکی از ویژگی های انسان تنوع طلبی و نوجویی است و به سرعت از امور تکراری خسته می شود، بچه ها نیز در اثر تکرار یک نوع تشویق دلزده شده و ممکن است تأثیر چندانی بر آن ها نداشته باشد. لذا لازم است هر بار از یک تشویق خاص استفاده نموده تا تشویق ها بتوانند تازگی خود را حفظ نموده و اثر بخش باشد. به عنوان نمونه استفاده پیوسته از یک شکلات خاص به عنوان تشویق باعث می شود کودک از آن خسته شده و دیگر تمایل چندانی برای به دست آوردن آن نداشته باشد. در این جا لازم است از سایر خوراکی های مورد تمایل کودک (مثلاً بیسکویت) نیز جهت تشویق او استفاده نمود.

5- کار یا رفتار کودک مورد تشویق قرار گیرد نه شخصیت او: وقتی ما مثلاً می گوییم چه پسر خوبی معنایش این است که هدف، عبارت است از خوب بودن در تمام اوقات، که انتظاری غیرممکن است لذا به جای آن رفتارهای خاص مورد حمایت قرار گیرد مثلاً «از اینکه سطل زباله را امشب بیرون گذاشتی خیلی خوشحالم» یا «از اینکه امشب به همه سلام کردی از تو تشکر می کنم». در واقع در مورد اخیر سلام کردن کودک مورد تشویق قرار گرفته نه کل شخصیت او.

6- تشویق در حضور جمع اثر بیشتری دارد: از آنجا که نظرات دیگران و نگاه آن ها برای کودک بسیار ارزشمند و قابل توجه است، وقتی در حضور دیگران (مثلاً همسالان) مورد تشویق قرار می گیرند اعتماد به نفس آنها را دو چندان نموده و اثر بخشی آنها بیشتر می شود.

7- به قولتان عمل کنید: هر چند بهتر است رفتار کودک خود جوش باشد نه در اثر قولی که شما به او داده اید رفتار خاصی را انجام دهد، اما اگر به او قول دادید ، لازم است به وعده خود عمل نموده و به تعهد خود پایبند باشید.

از امام کاظم (علیه السلام) نقل شده که «وقتی به بچه ها وعده دادید به آن وفا کنید زیرا آنها شما را رازق خود می دانند».

8- در ارائه تشویق زیاده روی نکنید: تشویق مداوم کودک ممکن است از او یک بی انگیزه بسازد و باعث شود که او فقط به دریافت جایزه فکر کند تا اینکه وظایفش را درست انجام دهد و یا این که برای هر کار کوچکی از شما جایزه بخواهد و توقع داشته باشد، لذا اجازه بدهید فرزندتان با درست انجام دادن کاری به لذت واقعی دست پیدا کند. این موضوع می تواند به درونی نمودن رفتارها نیز کمک کند.

9- همیشه مادی نباشید: اگر می خواهید هزینه و وقت زیادی برای تشویق فرزندتان نگذارید و از طرفی او هم مادی نشود، بعضی وقت ها تشویق او مادی نباشد، همیشه شکلات، پارک، اسباب بازی و ...مثلا جایزه او بازی شما با او باشد، گفتن قصه جدیدی باشد، آشپزی در کنارتان، بردنش به مسجد و یا خرید باشد، رفتن به نانوایی، نصب عکس او به دیوار ، معرفی کارش در حضور اعضای دیگر خانواده ،بوسه و آغوش شما و هزاران فکر و ایده خلاقانه دیگر

در پایان ذکر این نکته ضروری است که حتما علت تشویق را برای کودکتان شرح دهید و سعی کنید کسب رضایت خدا و سپس شما برایش بالاترین تشویق باشد.
برچسب‌ها: فرزند خوب
+ نوشته شده در  پنجشنبه سیزدهم شهریور 1393ساعت 3:23  توسط jshahsanaey |  یک نظر
 
دست در دست دنیایی خیالی
 داستانی معروف در مورد یک کشف علمی که در قرن نوزدهم اتفاق افتاده است، قدرت تجسم ذهنی انسان را به خوبی توضیح می دهد. ککوله شیمی دان معروف آلمانی ماه های زیادی را صرف حل مسأله دشوار و پیچیده ی ساختمان شیمیایی بنزن کرد. در غروب یک روز تابستانی او در ذهن خویش اتم های در حال رقص را تجسم کرد. او به دقت طرح کلی آن تصویرهای ذهنی را کشید. بعد از آن، وقتی او در کنار بخاری خوابیده بود، یک بار دیگر اتم ها در حال رقص، مقابل چشمانش ظاهر شدند. چگونگی قرار گرفتن اتم ها در کنار یکدیگر مانند مارهای چمباتمه زده ای بود که هر مار دُم مار دیگر را در دهان گرفته باشد.

ناگهان او به این نتیجه رسید که ساختمان اصلی بنزن هم باید حلقه ای شکل باشد. استفاده از تصویرهای ذهنی در تفکر، می تواند وسیله ی کمکی بسیار مهمی برای همه ی جنبه های برنامه های آموزشی مدرسه باشد. به طور مثال در یادگیری زبان به عنوان محرکی برای تخیلات، در ریاضی برای تقویت درک مفاهیم هندسی و فضایی، در طراحی و تکنولوژی به عنوان مدل های تجسمی، در علوم به عنوان استعاره هایی برای فرآیندهای پیچیده و در هنر به عنوان نمایش درونی تجربه ی خلاقانه به کار گرفته شود.

امکان خلق یک «خاطره» برای کودکان وجود دارد؛ به عنوان مثال خاطره ی گذراندن روزی در ساحل دریا را می توان از طریق هم گامی با آن ها در طی این تجربه ایجاد کرد. اگر شما قصد کنید که تصویر یک روز تابستانی گرم را در ذهن آن ها ایجاد کنید، ازآن ها بپرسید آیا می توانند تابش اشعه سوزان آفتاب را بر روی بدن هایشان احساس کنند؟ آیا می توانند شناگران دریا، آسمان بدون ابر، شن های مرطوب و لغزنده را بین انگشتان پای خود و رایحه ی هوای نمناک ساحل دریا را احساس می کنند؟ آیا می توانند صدای برخورد امواج را با ساحل دریا بشنوند؟ چنین تجسمی می تواند محرکی قوی برای نوشتن خلاق یا کارهای هنری خلاقانه باشد.

همین که کودکان یاد بگیرند که تصورهای ذهنی می تواند در درک و به یاد سپردن حادثه ها به آن ها کمک کند، شروع به آفرینش تصورهای ذهنی مستقلی می کنند و با استفاده از این تکنیک فراگیرنده هایی کارآمدتر می شوند

فعالیت های گوناگون می توانند تفکر ذهنی را به کودک بیاموزد و زمانی که داستانی را برای کودکان می خوانید، گاه گاهی متوقف شوید و از کودکان بخواهید تا صحنه داستان را در ذهن خود تجسم کنند. گاهی بستن چشم ها می تواند به آن ها کمک کند تا ذهن خود را روی «چشم درونی» متمرکز کنند. آن ها ممکن است صحنه هایی را که می توانند ببینند توصیف کنند یا برای پیش بینی بخش های بعدی داستان در ذهن خویش تلاش کنند.

رویکرد بعدی این است که از کودکان بخواهیم تا حدود بیست ثانیه به یک شیء پیچیده توجه کنند، سپس چشم های خود را ببندند و بکوشند آن را در قالب یک تصویر ذهنی واضح بازآفرینی کنند. به محض این که تصویر واضح و ثابت شد، بررسی کنید که آیا کودک می تواند آن تصویر را در چشم ذهن خود مانند یک تصویر کامپیوتری یا هولوگرام (تصویر سه بُعدی که به روش لیزری گرفته می شود) حرکت دهد و آن را از زوایای مختلف مشاهده کند.

در مرحله بعد از کودک بخواهید چیزی را تجسم کند که هرگز آن را واقعاً مشاهده نکرده است. به طور مثال مراحل رشد، گل دادن و پژمرده شدن گل مورد علاقه اش را در ذهن تجسم کند. سپس مسافتی را در ذهن خود بپیماید (عازم خرید شود، در جنگلی قدم بزند یا به یک سفر هوایی برود). همین که کودکان یاد بگیرند که تصورهای ذهنی می تواند در درک و به یاد سپردن حادثه ها به آن ها کمک کند، شروع به آفرینش تصورهای ذهنی مستقلی می کنند و با استفاده از این تکنیک فراگیرنده هایی کارآمدتر می شوند.
برچسب‌ها: دنیایی خیالی
+ نوشته شده در  پنجشنبه سیزدهم شهریور 1393ساعت 3:21  توسط jshahsanaey |  نظر بدهید
 
بزرگترین اشتباهات دختران در اولین ملاقات با پسران
همان طور که خانم ها اصولا از مردهایی که مدام از زنان دیگر صحبت می کنند یا زنان زیادی با آنها تماس برقرار می کنند، خوششان نمی آید، مسایلی هم هست که مردها دوست ندارند و به خاطر آنها حاضرند قید ازدواج با شما را بزنند.

برای اینکه بزرگ ترین اشتباهات آداب معاشرت را بشناسید و بدانید چه مسایلی باعث ناراحتی و بی حوصله شدن مردان در طول قرارهای ملاقات می شود، مطلب زیر را مطالعه کنید.

چه چیزی می تواند یک آشنایی بالقوه بسیار خوب را خراب کند؟ فراموش کردن اصول اخلاقی مهم در قرار ملاقات های ابتدایی! همان طور که خانم ها اصولا از مردهایی که مدام از زنان دیگر صحبت می کنند یا زنان زیادی با آنها تماس برقرار می کنند، خوششان نمی آید، مسایلی هم هست که مردها دوست ندارند و به خاطر آنها حاضرند قید ازدواج با شما را بزنند. به طور مثال، پرسیدن سوالات خیلی شخصی وقتی هنوز در اولین جلسات آشنایی هستید.
 
تشکر نمی کنید
درست است که تنظیم دیدارها و ترتیب دادن مقدمات آن به عهده داماد و خانواده او است اما قرار نیست شما هم نقش یک شاهزاده را ایفا کنید. اگر قبل یا بعد از جلسه خواستگاری، دیداری در خارج از خانه دارید، یادتان باشد از این که وقت و هزینه ای برای این دیدار متقبل شده تشکر کنید. شاید اضطراب و هیجان و شرم مانع از این شود که آداب معاشرت را به درستی به جا بیاورید. اما باید بدانید که تشکر نکردن یکی از بزرگترین اشتباهات ممکن برای از چشم دیگری افتادن است.  همسر آینده شما انتظار ندارد صورت حساب را پرداخت کنید، اما انتظار دارد هنگام خداحافظی حداقل یک تشکر ساده بکنید. یا حتی فردای آن روز از طریق پیامک تشکر کنید.
 
شروع یک مکالمه بحث‌برانگیز
در هنگام مکالمات، به تمایل طرف مقابل برای گفتگو توجه کنید. او را با زیاد سخنرانی کردن و تعربف کردن از خود در موضع ضعف قرار ندهید. همیشه موضوع های آرام و دوطرفه برای صحبت های خود انتخاب و از بحث و منفی بافی دوری کنید. بگذارید بحث بین هر دو شما در جریان باشد. متکلم وحده بودن و مسلسل وار از خود و خانواده تان گفتن، فقط داماد آینده را کلافه می کند.
 
صحبت در مورد نامزد سابق
به هیچ عنوان کار درست و عاقلانه ای نیست که در مورد نامزد سابق خود با مردی صحبت کنید که برای نخستین بار او را ملاقات می کنید و قرار است دوستی طولانی مدتی با هم داشته باشید. این کار ممکن است باعث ناراحتی و انزجار طرف مقابل بشود و دیگر هرگز با شما تماس نگیرد زیرا تصور می کند اگر یک روز از او جدا شوید، در مقابل مرد دیگری خواهید نشست و او را مسخره خواهید کرد. اگر حرفی برای گفتن ندارید، بهتر است اصلا حرفی نزنید.

مدام چک کردن موبایل
اگر فکر می کنید که تلفن همراه شما قرار است مدام زنگ بخورد یا پیامک برسد و شما مجبور به پاسخ هستید، بهتر است آن را خاموش یا سایلنت کنید. مردها اصولا از زن هایی که مدام تلفنی با دوستان خود صحبت می کنند و برای روزهای آینده برنامه ریزی می کنند، خوششان نمی آید. اگر تلفن کاری مهمی دارید که در طول قرار باید پاسخ بدهید، بهتر است از قبل آن را به طرف مقابل بگویید و پیشاپیش از هر گونه وقفه ای عذرخواهی کنید.
 
بیشتر از حد لازم ماندن
در قرارهای اول و ملاقات های آشنایی معمولا ساعت ها همچون چند دقیقه کوتاه می گذرند. اما باید حواستان به ساعت باشد. اگر مردی مدام به ساعت خود نگاه کرد، خمیازه کشید یا در مورد مشغله ای که فردا صبح دارد صحبت کرد، زمان رفتن فرا رسیده است و باید مودبانه خداحافظی کنید و بروید تا یک قرار مهم به یک کابوس ناراحت کننده تبدیل نشود.

 


برچسب‌ها: اشتباهات دختران
+ نوشته شده در  دوشنبه بیست و هفتم آبان 1392ساعت 3:51  توسط jshahsanaey |  13 نظر
 
کمک به نوجوان و جوانان در روزهای شکست
شکست موجب ناراحتی و ناکامی می شود. اما می توانیم از آن به عنوان پلی برای موفقیت استفاده کنیم. مهارتهای حل مسئله را در نوجوان افزایش دهیم، اعتماد و اطمینان به  شایستگی و توانمندیهایش را افزایش دهیم.

در زندگی هر کسی شکست و ناکامی وجود دارد و موجب ناراحتی، ناکامی و دل آزردگی فرد می شود. شکست و ناکامی در تمام مراحل زندگی فرد وجود دارد اما در هر مرحله از رشد نوعی از ناکامی و شکست دارای اهمیت است.

بعنوان مثال، شکست در مسائل مالی در دوران بزرگسالی مهم است اما شکست در دوست یابی، تحصیل در دوران نوجوانی اهمیت بیشتری پیدا می کند.

نوجوانان در مرحله میانی کودکی و بزرگسالی قرار دارند و هنوز از پختگی لازم فکری و ذهنی برخوردار نیستند. البته خودشان فکر می کنند که از لحاظ فکری، ذهنی و تجربی توانایی های لازم را بدست آورده اند. بنابراین بیشتر در معرض خطا و آسیب قرار می گیرند.

نوجوانان به شکست و پیروزی بیش از بزرگسالان حساس هستند. یعنی گاهی از کاه، کوه می سازند و گاهی با مسایل برخورد متعادلی ندارند و از دریچه واقعیات زندگی را نمی بینند و ایده الی فکر می کنند و شکست و موفقیتهای خود را بزرگ جلوه می هند. بعنوان مثل اگر در درس شکست بخورد یا ارتباطش با دوستش بهم بخورد، مثل اینکه در زندگی شکست خورده است و زندگی برایشان تیره و تار می شود. البته زمانیکه چتر حمایتی خانواده و دوستان برای نوجوان وجود داشته باشد، تاثیر شکست بر نوجوان کمتر است.

از طرف دیگری، اگر برخورد والدین با مشکلات و شکستهای نوجوان درست نباشد. حالتی از مقاومت در او ایجاد می شود. در انتقاد از او و مشخص کردن مشکل رفتاری او، درست رفتار نکنیم. گاهی ممکن است احساس ناامیدی در او بوجود آید و از بدست آوردن موفقیت قطع امید می کند. بنابراین لازم است، در برخورد با شکست نوجوان ارتباط دوستانه و صمیمی خودتان را حفظ کنید.

در برطرف کردن شکست و استفاده از تجربه با نوجوانتان فعالیتهای زیر را انجام دهید:
الگوی مناسب برای او باشید: در زمینه چگونگی برخورد با شکست و اندیشیدن درباره آن و پیدا کردن راه حلهای مناسب، خودتان می توانید بهترین الگو برای فرزند تان باشید اگر شما نگرش مثبت به مسئله و چالشهای زندگی داشته باشید او نیز مانند شما رفتار می کند.

همدردی کنید: گاهی لازم است با نوجوان همدردی کنید تا احساس پذیرش و تعلق نسبت به شما در او بوجود آید تا بتواند در مرحله بعدی ارزیابی مشکلات و شکستهای خود دیدگاه پذیراتری داشته باشد و بتواند مسائل خود را کنکاش کند تا مرتکب اشتباه نشود.

علت شکست را ارزیابی کنید:  یکی از ویژگی افراد موفق این است که سعی می کنند از شکستها و تجارب خود برداشت درستی داشته باشند و دوباره مرتکب چنین اشتباهی نشوند، بنابراین ارزیابی آن و مشخص کردن علتهای منفی و مثبت به نوجوانتان کمک می کند تا اشتباه مشابه آنرا نداشته باشد.

 

راه کار مناسبی را انتخاب کنید: با صحبت و مشورت کردن با نوجوانتان و ارزیابی مناسب از مشکل و شکست به او کمک کنید تا راه کار مناسبی پیدا کند تا مهارتهای حل مسئله در نوجوانتان افزایش پیدا کند. داشتن نگرش مسئله گشایی به نوجوانتان کمک می کند تا مسئولیت شکستهای خود را بپذیرد و سعی در افزایش مهارتهای خود داشته باشد. همچنین به جای نگرانی بیش از حد درباره شکست بیشتر به موفقیت فکر کند.

استفاده از توانمندیها و شایستگی های نوجوان: به جای اینکه علت شکست را به بی کفایتی نوجوانتان نسبت دهید و او را سرزنش کنید می توانید با استفاده توانمندیها و شایستگی های او و آسان گرفتن مسایل، عزت نفس نوجوانتان  را حفظ کنید.



 


برچسب‌ها: کمک به نوجوان و جوانان
+ نوشته شده در  پنجشنبه نهم آبان 1392ساعت 23:15  توسط jshahsanaey |  4 نظر
 
خواستگار مسئولیت پذیر چه شکلی است؟

مسئولیت‌پذیر بودن باعث انجام بهتر و صحیح‌تر کارها و مسائل می‌شود. اشخاص مسئولیت‌پذیر به علت پاسخگو بودن قابل اعتمادترند و جلب اعتماد دیگران یکی از زمینه‌های مهم پیشرفت و بهتر و آرام‌تر شدن زندگی است.

مسئولیت‌پذیری همراه با قبول مسئولیت‌های بزرگ‌تر(به شرطی که فرد شرایط لازم و کافی امور مربوطه را داشته باشد) عاملی مهم برای تسریع روند پیشرفت‌های فردی و اجتماعی است. این ویژگی در هر حرفه یا شغلی بر میزان اعتبار اجتماعی شخص می‌افزاید. احساس ارزشمند بودن و عزت‌نفس از نتایج دیگر آن است. اینان به دلیل اعتباری که در جامعه کسب می‌کنند برجسته‌تر هستند و بدین ترتیب ترقی و پیشرفت را نصیب خود و جامعه می‌کنند.

در روند افزايش مسئوليت پذيری خود يا تقويت آن در ديگران، باثبات بودن و متعهد بودن 2 شرط مهم و اساسی است. هر قدر در انجام کار جدی‌تر باشيم و پايداری را در خود تقويت کنيم، احتمال دستيابی به اهداف‌مان بيشتر می‌شود. سعی کنيد مسئوليتی را که پذيرفته‌ايد ولو هر قدر کوچک به طور منظم انجام دهيد. مثلا اگر مسئوليت بيرون گذاشتن زباله به شما محول شده، سعی کنيد هميشه خودتان اين کار را انجام دهيد. انجام دادن گاه به گاه يک عمل باعث ايجاد خستگی و بی‌حوصلگی و در نتيجه ترک آن می‌شود.

ویژگی‌های افراد مسئولیت‌پذیر:
داشتن اعتماد به نفس
فعال بودن و پویایی
قبول شکست‌ها درصورت ناکامی به جای مقصر دانستن دیگران یا توجیه شکست‌ها
تلاش برای جبران ناکامی‌ها
انعطاف‌پذیر بودن درصورت لزوم
پاسخگو بودن نسبت به امور محوله
هدفمندکردن فعالیت‌ها
برنامه‌ریزی برای دسترسی به اهداف از قبل تعیین شده

يکی از ويژگی‌های مهم شخصيتی که در موفقيت ما نقش عمده‌ای ايفا می‌کند، مسئوليت‌پذيری است. احتمالا شما نيز تا به حال با افرادی مواجه شده‌ايد که به دقت وظايف‌شان را انجام می‌دهند و نيازی به تذکر ديگران ندارند، از طرف ديگر حتما اشخاصی را هم مشاهده کرده‌ايد که به وظايف خود اهميتی نمی‌دهند و برای مسئوليتی که به عهده دارند هيچ ارزشی قائل نيستند. ما غالبا برای توصيف دسته نخست از واژه مسئوليت‌پذير استفاده کرده و دسته دوم را انسان‌هايی بی‌مسئوليت قلمداد می‌کنيم. اگرچه اين تعريف از مسئوليت‌پذيری اشتباه نيست، اما روانشناسان تعريف دقيق‌تری از اين ويژگی ارائه داده‌اند. سرتو (1989) مسئوليت‌پذيری را يک الزام و تعهد درونی از سوی فرد برای انجام مطلوب همه فعاليت‌هايی که بر عهده او گذاشته شده است، تعريف می‌کند و معتقد است مسئوليت‌پذيری از درون فرد سرچشمه می‌گيرد. فردی که مسئوليت کاری را بر عهده می‌گيرد، توافق می‌کند که يکسری فعاليت‌ها و کارها را انجام دهد يا بر انجام اين کارها توسط ديگران نظارت داشته باشد.

بسياری از افراد دوست دارند که مسئوليت‌پذيرتر شوند، اما فکر می‌کنند که چون وارد سنين بزرگسالی شده‌اند، ديگر قادر نيستند برای رشد و پرورش اين ويژگی، کاری انجام دهند. درست است که مسئوليت‌پذيری نيز مانند هر ويژگی ديگری در دوران کودکی سريع‌تر آموخته می‌شود، اما اين بدان معنا نيست که اگر فردی در کودکی به هر دليلی مسئوليت پذيری را نياموخت به ناچار بايد در طول عمر خود با عدم مسئوليت پذيری و عواقب ناشی از آن دست و پنجه نرم کند.

نتايج مطالعات گوناگون نشان داده است که خوشبختانه مسئوليت‌پذيری ارثی نيست، بلکه معنا و مفهومی قراردادی، اخلاقی و تربيتی است که می‌تواند در هر زمانی فراگرفته شود. ممکن است شما مجبور شويد به دليل از دست دادن زمان معمول يادگيری اين ويژگی (دوران کودکی) زمان بيشتری صرف تمرين و آموختن آن کنيد، اما مهم اين است که بالاخره مسئوليت پذيری را فراخواهيد گرفت. به همين سبب روانشناسان راهکارهايی را برای افزايش مسئوليت‌پذيری ارائه کرده‌اندکه در ادامه به ذکر آنها می‌پردازيم.

از اشتباه کردن نهراسيد
به خاطر داشته باشيد که احساس مسئوليت هنگامی در افراد به‌وجود می‌آيد که به آنها مسئوليت داده شود. در عين حال فرد بايد در مورد اثربخشی پاسخ‌هايش، بازخورد دريافت کند و در مورد راه‌های گوناگونی که در دیگر موقعيت‌ها مناسب هستند، اطلاعاتی داشته باشد. اگر از اشتباهات خويش درس بگيريد، عملکرد بهتری در آنچه انجام می‌دهيد، به دست خواهيد آورد. اما چنانچه نتوانيد ياد بگيريدکه چرا کارتان اشتباه بوده است يا به جای آن می‌توانستيد چه کار ديگری انجام دهيد، هرگز در کارتان پيشرفت نخواهيد کرد. بدين منظور هرگاه در کاری شکست خورديد، از خودتان اين سؤالات را بپرسيد: چه رفتارهای اشتباهی را مرتکب شده‌ام؟ چه درس‌ها يا آگاهی‌هايی از اشتباهاتم به‌دست آورده‌ام؟ سپس سعی کنيد با پاسخ دادن به اين سؤالات بينش کامل و دقيقی نسبت به کار خود به دست آوريد تا در کوشش بعدی موفق شويد.

به خاطر داشته باشيد که مسئول بودن به معنی پيروی کورکورانه از ديگران نيست
توانايی اخذ تصميم‌های درست، عامل عمده تکامل حس قدرت يا کنترل‌کردن شرايط زندگی خويش است. نتايج پژوهش‌های متعدد حاکی از آن است که بين مسئوليت‌پذيری و تصميم‌گيری رابطه تنگاتنگی وجود دارد. شک نيست که مردد و بی‌تصميم بودن يک راه بی‌مسئوليت بودن است. با خود بينديشيد که در اتخاذ چه تصميماتی دچار ترديد می‌شويد. برای پی‌بردن به اين موضوع، از گام‌های متوالی مهارت حل مسئله بهره بگيريد. از آنجايی که در يکی از شماره‌های پيشين اين مهارت را به تفصيل شرح داده‌ايم به بيان مختصر آن بسنده می‌کنيم. اين مراحل به اختصار عبارتند از:

1. مشخص‌کردن مسئله‌‌ای که نياز به تصميم‌گيری دارد.
2.جست‌وجوی راه‌حل‌های مختلف
3.ارزيابی راه‌حل‌ها و انتخاب بهترين آنها
4.عملی‌کردن راه‌حل‌ها.

از برنامه‌ريزی غافل نشويد
برنامه‌‌ريزی و تهيه فهرستی از کارها، اهداف و وظايف‌تان به شما کمک می‌کند تا به اندازه توان‌تان تلاش کنيد و انتظارات غيرواقع‌بينانه‌ای از خودتان نداشته باشيد. به‌علاوه مکتوب‌کردن اهداف‌تان سبب می‌شود که آنها را جدی‌تر بگيريد و برای نيل به آنها بيشتر تلاش کنيد. به خاطر داشته باشيد که رسيدن به اهداف بزرگ تنها از طريق برداشتن گام‌های کوچک و متوالی ميسر است. هدف‌تان را به اهداف جزئی‌تر تقسيم کرده و پس از طی هر قدم به عبور از مرحله بعد بينديشيد.

تلاش کنيد احساس قدرت را در خود افزايش دهيد
افراد برای برخورداری از عزت نفس زياد (يکی از ويژگی‌های مرتبط با مسئوليت پذيری)، به حس قدرت نياز دارند. داشتن احساس قدرت به معنی آن است که فرد دارای منابع، فرصت و قابليت تأثيرگذاری بر شرايط زندگی خويش است. فرد بايد فرصت داشته باشد که انتخاب کند و تصميم بگيرد، کفايت خويش را اعمال کند و وظايفی را که با توانايی‌های وی مطابقت دارد، به انجام برساند. بدين منظور لازم است تلاش ‌کنيد که فرصت‌هايی را برای ابراز کفايت خود به‌وجود آوريد و به محض اينکه سطح کفايت‌تان بالا رفت، فرصت‌هايی جديدی به وجود آوريد تا بتوانيد آنچه را که آموخته‌ايد، تمرين کنيد.

برای افزايش حس قدرت در خود لازم است هنگام رؤيارويی با مسائل مختلف به 3 عامل توجه کنيد تا ميزان مسئوليت‌پذيری خود را افزايش دهيد. اين عوامل عبارتند از:

الف- امکاناتی که در اختيار داريد
ب– فرصت انجام کار مورد نظر
ج– قابليت انجام آن کار

برای برنامه ريزی به ديگران کمک کنيد
هر سال حداقل به يک نفر کمک کنيد تا اهداف و برنامه‌هايش را مشخص کند. او را تشويق کنيد تا فهرستی از اهداف بلند مدت خود تهيه کرده و گام‌های لازم برای رسيدن به اين اهداف را يادداشت کند. هرچند وقت يک بار از او بخواهيد که يادداشت‌هايش را به شما نشان دهد و بگويد چقدر به اهداف خود نزديک شده است. به خاطر گام‌هايی که برداشته وی را تشويق کرده و او را درباره اشتباهاتش راهنمايی کنيد.

سعی کنيد مطلبی کسل کننده اما مفيد را بياموزيد
اغلب مردم می‌دانند که بالاخره بايد کار خاصی را انجام دهند، اما اين فرايند آنقدر به نظرشان خسته کننده می‌آيد که تا جايی که می‌توانند از انجام آن طفره می‌روند و به فعاليت‌های ديگری که براي‌شان لذت بخش هستند می‌پردازند. کار مفيدی که شما مي‌خواهيد انجام دهيد چيست؟ يادگيری لغات يک زبان بيگانه؟ يا آموختن شيوه حسابداری کامپيوتري؟ اطمينان حاصل کنيد که اين کار،کاری است که بايد در گذشته به انجام می‌رسيده، اما تنها به دليل خسته کننده بودن تا به حال به تعويق افتاده است.پس از اينکه موضوع مشخص شد به کتابخانه برويد و کتابی در آن مورد به امانت بگيريد،سعی کنيد که کتاب را به طور کامل و با دقت بخوانيد.

 

تعريف دقيقی از مسئوليت‌پذيری داشته باشيد
مسئوليت‌پذيری يعنی قابليت پذيرش، پاسخگويی و به عهده گرفتن کاری که از کسی درخواست می‌شود و شخص حق دارد که آن را بپذيرد يا رد کند. وقتی فردی می‌خواهد مسئوليت را بپذيرد، بايد برای او کاملا مشخص شود که موضوع درخواست چيست و در برابر به عهده گرفتن آن چه چيزی به دست می‌آورد. در واقع مسئوليت انتخابی آگاهانه است، درست مثل قراردادی نانوشته که تمام اجزای آن برای فرد مشخص است. هنگامی که فردی احساس مسئوليت کند، ديگر لزومی ندارد که ديگران به او بگويند که در هر موقعيتی چگونه عمل کند. افراد در نتيجه توجه به مقررات، ارزيابی تجربه‌های خويشتن و رسيدن به نتيجه‌گيری‌های واقع‌گرايانه آن تجربه‌ها، الگوی رفتاری مناسبی را اختيار می‌کنند.

آیا شما هم گاهی با خود فکر می‌کنید که اصلا انسان مسئولیت‌پذیری نیستید و از این موضوع ناراحت می‌شوید؟ یا از آن دسته افرادی هستید که به مسئولیت پذیر بودن خود می‌بالید و به این ویژگی مثبت خود افتخار می‌کنید؟ از آنجایی که تعاریف متعددی درباره مسئولیت‌پذیری وجود دارد، ممکن است تصوری که شما در این باره از خودتان دارید، کاملا درست نباشد. آزمون زیر به شما کمک می‌کند که دریابید آیا واقعا فرد مسئولیت‌پذیری هستید یا خیر و آیا خواستگارتان از ویژگی مسئولیت‌پذیری برخوردار است؟

لطفا عبارات زیر را به دقت خوانده و میزان موافقت یا مخالفت خود با هر یک از آنها را با استفاده از گزینه‌های (کاملا موافقم، موافقم،نظری ندارم،مخالفم یا کاملا مخالفم) مشخص کنید:

1. من وسایل متعلق به خود را تمیز و مرتب نگه می‌دارم.
2. من به خوبی می‌توانم وقت و فعالیت خود را طوری تنظیم کنم که کارهای محوله به موقع انجام شود.
3. آدم بسیار منظم و با برنامه‌ای نیستم.
4. سعی می‌کنم وظایف محوله به خود را با صداقت و درستی انجام دهم.
5. من دارای اهداف دقیق و روشنی هستم و برای دستیابی به آنها طبق برنامه منظمی عمل می‌کنم.
6. قبل از شروع هر کاری وقت زیادی تلف می‌کنم.
7. برای دستیابی به اهداف خود سخت تلاش می‌کنم.
8. وقتی تعهدی می‌دهم همیشه آن را اجرا می‌کنم.
9. بعضی اوقات آنطور که باید صادق و قابل اطمینان نیستم.
10. آدم سازنده و مولدی هستم و همیشه مسئولیت‌های خود را به انجام می‌رسانم.
11.‌ به نظر نمی‌رسد هرگز بتوانم کارهای خود را نظم و ترتیب دهم.
12. سعی می‌کنم همه کارهای خود را به بهترین نحو انجام دهم.
13. بدهکاری‌هایم را سر موقع و کامل پرداخت می‌کنم.
14. برایم مشکل است خود را مجبور به انجام وظایفم کنم.
15. وقتی کاری را به دست می‌گیرم تقریبا همیشه آن را به پایان می‌رسانم.
16. غالبا کارهایم را بدون برنامه‌ریزی زمانی انجام می‌دهم.
17. برای جلوگیری از دوباره کاری سعی می‌کنم کارهایم را با دقت انجام دهم.
18. آنقدر کارهای ریز و کوچک برای انجام دادن دارم که گاهی تمام آنها را نادیده می‌گیرم.
19. وقتی می‌خواهم به یک سفر کوتاه بروم، از قبل با دقت در رابطه با آن برنامه‌ریزی می‌کنم.
20. وقت زیادی را برای پیدا‌کردن چیزهایی که سر جای‌شان نگذاشته‌ام صرف می‌کنم.

شیوه نمره‌گذاری:
در عبارات19 ،1،2،4،5،7،8،10،11،12،13،15،17 به گزینه کاملا موافقم4 امتیاز، موافقم3 امتیاز، نظری ندارم 2 امتیاز، مخالفم یک امتیاز و کاملا مخالفم صفر امتیاز تعلق می‌گیرد. در عبارات3،6،9،11،14،16،18،20 نمره‌گذاری معکوس است، یعنی به عبارت کاملا موافقم صفر امتیاز، موافقم یک امتیاز، نظری ندارم2امتیاز، مخالفم 3‌امتیاز و کاملا مخالفم 4‌امتیاز تعلق می‌گیرد. حالا امتیازات خود را باهم جمع کنید.

نتیجه‌گیری:
امتیاز بالاتر از 50: به شما تبریک می‌گوییم، شما فرد مسئولیت‌پذیری هستید. شما اهداف و برنامه‌های خاصی را در زندگی خود تعیین کرده و برای دستیابی به آنها می‌کوشید. از طرف دیگر به قول و قرارهای‌تان سخت پایبندید و به همین دلیل اطرافیان‌تان کاملا به شما اطمینان دارند. به علاوه شما به‌خوبی از ارزش زمان این موهبت الهی آگاهید و بنابراین آن را بیهوده هدر نمی‌دهید.

امتیاز پایین‌تر از 50: متاسفانه حس مسئولیت‌پذیری شما ضعیف است، البته این گفته به این معنا نیست که شما به اصول اخلاقی پایبند نیستند، بلکه منظور این است که معمولا دقت کافی برای انجام کارها ندارید و در جهت رسیدن به اهداف خود نیز چندان مصر و پیگیر نیستید. برخی از شواهد پژوهشی نیز نشان می‌دهند که نیاز به لذت‌طلبی و علاقه‌مندی به امور جنسی در افراد دارای نمره پایین بیشتر از افرادی است که نمره‌های بالا کسب می‌کنند.

 

+ نوشته شده در  جمعه نوزدهم مهر 1392ساعت 22:9  توسط jshahsanaey |  6 نظر
 
اعتماد، همدلی، جامعه‌ستیزی، و هورمون اکسی‌توسین

نوشته و برگردان: صادق خدامرادی 

گزینش و ویرایش: هامش درویش و اسماعیل درمان 

پال زاک حین سخنرانی در بارۀ نقش اکسی‌توسین در همدلی و کمبود آن در ایجاد رفتار جامعه‌ستیز. عکس از گروه TED Talk

 کتاب‌هایی که درباره افراد دارای اختلالات شخصیتی و رفتار جامعه‌ستیزانه نوشته می‌شوند اغلب مخاطبان زیادی دارند و فیلم‌های داستانی زیادی دربارۀ این گونه افراد ساخته شده است. از افراد جامعه‌ستیز رفتارهایی پرخاشگرایانه، منحرف، جنایتکارانه و اعمال غیراخلاقی بدون احساس پشیمانی یا همدلی سر می‌زند.

یکی از جذاب‌ترین کتاب‌هایی که اخیراً درباره افراد جامعه‌ستیز منتشر شده «مالیکول اخلاق» نام دارد. نویسنده این کتاب دانشمندی به نام «پال زاک» است که به نام دکتر اکسی‌توسین شناخته می‌شود، چراکه او اولین کسی است که از نقش هورمون اکسی‌توسین در رفتارهای توأم با اعتماد بین انسان‌ها صحبت می‌کند. زاک در کتاب «مالیکول اخلاق» به طور وسیعی درباره هورمون/ انتقال‌دهنده عصبی اکسی‌توسین و نقش آن در تعاملات اجتماعی بحث می‌کند. هورمون اکسی‌توسین به خاطر نقشی که در پرورش اعتماد و همدلی دارد، «هورمون عشق» نیز نامیده می‌شود.

زاک در این کتاب رفتارهای نابهنجار اجتماعی در بعضی از افراد را به اختلال در عملکرد طبیعی مواد کیمیاوی بدنِ آن‌ها مرتبط می‌کند. در فصلی از کتاب،‌ زاک از یک برنامه‌نویس سابق کامپیوتر به نام «هانس ریزر» مثال می‌آورد که فردی کارآفرین و ثروتمند است و حالا در ندامتگاهِ یکی از ایالت‌های آمریکا به سر می‌برد. «ریزر» که همسرش را به قتل رسانده با استناد به تحقیقات زاک ادعا کرده که از اختلال عملکرد مغز رنج می‌بَرَد و وکیل‌اش هم در طول محاکمه از همین مشکل رنج می‌برده و بنابر این همدلی کافی با او نشان نداده است.

درست بعد از غروب خورشید در ۷ جولای سال ۲۰۰۸، «هانس ریزر» پلیس را به قبر کم‌عمق همسرش هدایت کرد و با اعتراف به قتل و فاش کردن قبر همسرش از مجازات اعدام گریخت. به این ترتیب این پرسش پیش می‌آید که چرا «ریزر» که فردی ثروتمند و کارآفرین بود و به قدری باهوش بود که در سن ۱۵ سالگی وارد کالج شده بود، این قدر زرنگ نبود که همسرش را طلاق دهد نه این که او را به قتل برساند؟

زاک به این دلیل با ریزر آشنا شد که وی با استناد به تحقیقات زاک از سلول‌اش در زندان، درخواست تجدیدنظر کرده بود. زاک در مقاله‌ای می‌نویسد:«براساس معایناتی که در طول دهه گذشته انجام داده‌ام، ‌نشان داده‌ام که یک مالیکول باستانی در مغز انسان به نام اکسی‌توسین به ما حس همدلی با دیگران را می‌دهد و باعث می‌شود اخلاقی رفتار کنیم. من اکسی‌توسین را مالیکول اخلاق نامیده‌ام».

بشر چگونه از خوب به بد یا حتی شریر تغییر می‌کند؟ 

زاک می گوید: «۹۵ درصد از هزاران نفری که مطالعه کرده ام وقتی مُحرّک اجتماعی مثبت دریافت می‌کنند اکسی‌توسین آزاد می‌کنند. این افراد شامل کسانی می‌شود که در مورد مسایل مالی به شما اعتماد می‌کنند و وقتی فیلمی نگاه می‌کنند، عاطفی می‌شوند. پنج درصد کسانی که من آزمایش کرده‌ام هم بعد از دریافت چنین محرک‌هایی اکسی‌توسین آزاد نمی‌کنند.

این افراد بسیاری از صفات افراد «ضداجتماعی/Antisocial» را دارند. آنها جذاب، فریب‌کار و حتی خودفریب هستند و موقعی که پولی وجود دارد که باید با دیگران به اشتراک گذاشته شود،‌ آن را با گستاخی و پُررویی برای خود نگه می‌دارند. این در حالی است که حرص و آز از جمله گناهان بزرگ است.

دانستن کیمیای اخلاق دربارۀ این که چرا ما در بیشتر مواقع خوب هستیم و بعضی از افراد مثل هانس ریزر شرور هستند بینشی به ما می‌دهد. 

جوندگانی که از لحاظ ژنتیکی فاقد گیرنده برای اکسی‌توسین هستند مثل افراد جامعه‌ستیزعمل می‌کنند. آنها هرکاری را که می‌خواهند انجام می‌دهند بدون این که به رفاه و امنیت دیگران توجه کنند. آنها هم‌چنین انزواطلبانی هستند که به حیات خود ادامه می‌دهند. این رفتارهای ضداجتماعی همچنین در بسیاری از قربانیان سوء استفاده در دوران کودکی رخ می‌دهد. جریان اکسی‌توسین در مغز نیاز به پرورش دارد. قربانیان سوء‌استفاده‌ای که من مطالعه کرده ام به حیات خود ادامه می‌دهند اما در رفتارهای اجتماعی دچار اختلال شده اند.

موضوع «خُرده‌شر» هم وجود دارد. استرس بالا مانع از انتشار اکسی‌توسین می‌شود و ما را به طور موقتی ضداجتماعی می‌کند. ما می‌دانیم که موقعی که استرس داریم در بهترین حالت خود نیستیم. استرس تمرکز یک نفر را کم می‌کند و انجام رفتار شایسته در او را متوقف می‌کند. واکنش‌هایی که ما فضیلت یا اخلاقی می‌نامیم، آنهایی هستند که نیازهای دیگری را با نیازهای ما در حالت تعادل و برابری قرار می‌دهند. اکسی‌توسین این تعادل ماهرانه بین نیازهای خود با دیگران را به سمتی هدایت می‌کند که مراقب دیگری هم باشیم. تجربیات من این را هم با اندازه‌گیری آزاد شدن اکسی‌توسین در خون نشان داده.

اما من نگرانم که تجربیات من در آزمایشگاه برای تجربیات روزانه کاربرد نداشته باشد. اما تجربیاتم با سربازان در حال رژه،‌ تیم بازیکنان «راگبی/Rugby» که قبل از مسابقه خودشان را گرم می‌کنند و افرادی که با هم دعا می‌کنند نشان داده که این فعالیت‌ها باعث می‌شوند مغز اکسی‌توسین آزاد کند. اکسی‌توسین حس نزدیکی به یکدیگر و تمایل به کمک به دیگران ایجاد می‌کند.

تجربیات در حوزه کاری‌ام حتی مرا به بعضی از دورترین نقاط زمین برده است. من اخیراً به ارتفاعات پاپوآ در «گینه نو» سفر کرده‌ام تا کشاورزانی که در جنگل‌های بارانی به حالت انزوا زندگی می‌کنند را مطالعه کنم. افرادی که در این کوهستان‌ها زندگی می‌کنند خیلی شبیه اجداد ما در هزاران سال پیش هستند. من قبل و بعد از یک رقص آیینی از آنها خون گرفتم و فهمیدم که این رقص موجب آزاد شدن اکسی‌توسین در بیشتر افرادی که آزمایش کردم می‌شود. مالیکول اخلاق به نظر می‌رسد که یک خصلت جهانی است.

همچنین فهمیده‌ام که طبیعت اجتماعی ما، حس نیاز به بودن در اطراف دیگران را به ما می‌دهد و این در بیشتر مواقع باعث می‌شود خوب باشیم. اکسی‌توسین باعث می‌شود آن چه دیگران احساس می‌کنند را حس کنیم و این نه تنها به ما انگیزه می‌دهد تا از انجام کارهایی که به دیگران آسیب می‌زند دوری کنیم، بلکه واقعاً هنگامی که دیگران را شاد می‌کنیم احساس لذت‌بخشی به ما می‌دهد. موجودات اجتماعی مثل ما نیاز دارند تا یک حاکم درونی اخلاقی داشته باشند.»

مطالعات دیگر درباره افراد ضداجتماعی

در مطالعه‌ای که اخیراً انجام شده روانشناسی به نام «پاول بابیاک» نشان داده از هر ۲۵ مدیر کسب و کار یک نفر معیار لازم برای قرار گرفتن در طبقه افراد جامعه‌ستیز را دارد.

در تحقیقی دیگر یک متخصص علوم اعصاب به نام «مایکل کوئنیگ» پیوند بین منطقه‌ی به نام قشر پیشانی «ونترومیدیال» که مسئول گره‌های کنترل برای تنظیم احساسات،‌ تهدید، ‌تصمیم‌گیری و رفتار اجتماعی است و «آمیگدالا» که منبع پردازش/process احساس است را بررسی کرده.

«کوئنیگ» که صدمات به مغز را در این منطقه از قشر پیشانی مطالعه می‌کند، می‌داند که آسیب وارد آمدن به این منطقه از قشر پیشانی می‌تواند در شخصیت تغییر ایجاد کند.

این مطالعات نتایج زیادی برای سیستم جزایی و قضایی دارد. به همین دلیل دانشگاه ویسکانسین آمریکا بر اساس برنامه‌ای به محصلین اجازه می‌دهد همزمان با تحصیل در رشته حقوق در علم اعصاب هم تحصیل کنند.

برای دریافت سخنرانی پال زاک در TED، روی این پیوند فشار دهید: http://www.ted.com/talks/paul_zak_trust_morality_and_oxytocin.html

 

+ نوشته شده در  یکشنبه هفتم مهر 1392ساعت 2:18  توسط jshahsanaey |  6 نظر
 
خودکنترلی به صورت اورژانسی

یکی از راهکارهای ارتقا بخشیدن به خودکنترلی، مراقبه است. مراقبه یکی از تمرینات پر فایده است که انواع مختلفی دارد. صرف نظر از این که شما چه نوع از مراقبه را برای تمرین انتخاب کنید، آن چه به صورت علمی اثبات شده است این است که مراقبه به طور کلی در تمام انواع خود توجه، تمرکز، کنترل خود و خودآگاهی را بهبود می بخشد. تحقیقاتی که به منظور شناخت عواملی که ممکن است با این اثربخشی در ارتباط باشند انجام گرفته نشان داده اند که مغز افرادی که مراقبه می‌کنند از ماده خاکستری بیشتری در قشر پیش پیشانی و دیگر مناطق مغزی که با خودآگاهی مرتبط هستند برخوردار است. تمرین مراقبه در طی زمان توانایی شما را برای هشیار ماندن نسبت به خود و مدیریت تمایلات افزایش می‌دهد. پس مراقبه کنید!

بهره‌مندی از خواب کافی راهکار مفید دیگری است. خواب کم، باعث می‌شود که قشر پیش پیشانی مغز خوب عمل نکند. این عملکرد ناقص مثل آن است که این بخش از مغز با کمبود خفیف اکسیژن روبه‌رو شده باشد که این عارضه به دلیل نقش مهمی که برای این بخش از مغز در کنترل رفتار ارادی سراغ داریم، برای خودکنترلی اصلاً خوب نیست. به علاوه خواب ناکافی به‌خصوص اگر مزمن هم شده باشد، حساسیت نسبت به استرس را افزایش می‌دهد. در این هنگام ممکن است در برابر فشار ناشی از وسوسه‌ها مانند خوردن چیزهای شیرین و چرب یا مصرف مواد مضر به راحتی تسلیم شوید. همچنین خواب ناکافی توانایی بدن را برای سوخت و ساز گلوکز که مهمترین منبع انرژی برای مغز است محدود کرده و باعث می‌شود احساس خستگی کنید. خودکنترلی به انرژی زیادی نیاز دارد و بنابراین زمانی که خواب کافی ندارید تأمین انرژی آن دچار مشکل می‌شود.

ساختارمندی و نظم در حفظ و ارتقای خودکنترلی نقش مهمی دارد. داشتن یک برنامه منظم برای خوردن و خوابیدن به عملکرد بهتر بدن کمک می‌کند، عملکرد مناسب بدنی هم به خودکنترلی بیشتر کمک می‌کند. به عبارت دیگر، داشتن یک برنامه منظم در رسیدن به هدف بسیار کمک کننده است.

جدولی از مزایا و معایب ایجاد کنید. این راهکار به معنای آن است که با خود فکر کنید دقیقاً چه کاری می‌خواهید انجام دهید و بعد فهرستی از نکات مثبت و منفی تصمیم‌تان تهیه کنید. به عنوان مثال اگر می‌خواهید دیگر با داد و بیداد با دیگران صحبت نکنید در این صورت هدف شما این می‌شود که صرف نظر از اینکه خلق‌تان باز باشد یا تنگ، در اکثر قریب به اتفاق مواقع با صدای معتدل با دیگران صحبت کنید. بعد فهرستی از مزایا و معایبِ کوتاه مدت و بلند مدتِ عملی کردن تصمیم‌تان فراهم کنید یا می‌توانید فهرستی از مزایا و معایب پای بند نبودن به این هدف تهیه کنید. در هر صورت سعی کنید بر مزایا و معایب مهمی که تهیه می‌کنید عمیق شوید. این فهرست را همواره با خود داشته باشید و هر روز قبل از این‌که با موقعیتی مواجه شوید که ممکن است شما را برای فریاد زدن سر دیگران وسوسه کند مرور کنید.

به جایگزین کردن رفتارهایتان فکر کنید. فهرستی که از مزایا و معایب رفتار مخرب‌تان تهیه کرده‌اید در اینجا کمک زیادی به شما خواهد کرد. دوباره به فواید رفتاری که آن را مشکل‌ساز شناخته‌اید به دقت نگاهی بیندازید. همچنین فواید رفتار جدیدی را که می‌خواهید به جای رفتار قبلی پیش بگیرید فهرست کنید. سعی کنید نکات مثبت رفتاری را که می‌خواهید آن را جایگزین رفتار مشکل‌ساز قبلی خود کنید مورد توجه بیشتری قرار دهید.

 

و به عنوان آخرین راهکار.....
....
....
ورزش کنید. پیشرفت علم دارد ما را به این نتیجه می‌رساند که ورزش پاسخی است برای هر مشکلی، از بیماری‌های جسمانی گرفته تا ضعف توانمند‌ی‌های روانشناختی. اگر بخواهیم به خلاصه‌ای از مهم‌ترین نتایج پژوهشها در زمینه تأثیر ورزش بر خودکنترلی اشاره کنیم باید بگوییم ورزش تمایل را کاهش می‌دهد و استرس را تسکین می‌بخشد، چرا که ورزش سرعت عملکرد قشر پیش پیشانی مغز را که نقش مهمی در خودکنترلی دارد افزایش می‌دهد. به علاوه، تأثیر ورزش فوری است. به خصوص ورزش در طبیعت حتی اگر به اندازه پنج دقیقه پیاده روی هم باشد، تأثیر فوری بر خلق و خودکنترلی دارد.

پایان بخش این بحث چند جمله است:
تمرین خودکنترلی حتی در مقیاس کارهایی کوچک برای دو هفته به پیشرفت چشمگیری در این زمینه منجر می‌شود. پس با به کارگیری تمرینات مطرح شده در سلسله مقالات مطرح شده، خود کنترلی‌تان را بهبود ببخشید.

 آگاه باشید که تمرین، تمرین و تمرین مهم ترین شرط برای موفقیت در تقویت خودکنترلی است.

با تقویت مهارت خودکنترلی، طعم واقعی زندگی را به خود بچشانید! نوش جان!

 


برچسب‌ها: خودکنترلی
+ نوشته شده در  پنجشنبه چهارم مهر 1392ساعت 20:39  توسط jshahsanaey |  2 نظر
 
جو فراست بچه را از خجالت در می آورد
آیدین پسر 5 ساله‌ای است که با وجود علاقه بسیار زیادی که به ورزش دارد، نمی‌تواند در هیچ‌کلاس ورزشی‌ای شرکت کند. مهم‌ترین دلیل آن هم این است که خجالت می‌کشد. یک بار مادر آیدین سعی کرد او را در یک کلاس ثبت‌نام کند، اما او مدام گوشه کلاس می‌ایستاد و با هیچ کدام از بچه‌ها و مربی ارتباط برقرار نمی‌کرد طوری که مادر آیدین دیگر نتوانست او را به کلاس ببرد.

جالب اینجاست که برادر آیدین به هیچ عنوان اینگونه نیست و پسری کاملا مستقل است و همه کارهایش را خودش انجام می‌دهد. در واقع این دو دقیقا قطب مخالف هم هستند. آیدین علاوه بر اینکه در جمع خجالتی است بسیار به مادرش وابسته است و شب‌ها حتما بايد دست او را بگیرد و در كنارش بخوابد.


 جو فراست راه‌حل ارائه می‌دهد
هرچند رفتاری که کودک نوپا در برخورد با غریبه‌ها از خود بروز می‌دهد ناشی از کم‌رویی است و این حالت طبیعی است،‌ اما نمی‌توان نام آن را خجالت گذاشت زیرا این حالت با توجه به سن او مشکل محسوب نمی‌شود. اما در مورد آیدین که 5سال دارد و در حضور دیگران دچار مشکل می‌شود، باید هرچه زودتر چاره‌ای بیندیشید چون با ورود او به مدرسه این مسئله تشدید خواهد شد.


 شاید می‌خواهد جلب توجه کند
تعدادی از بچه‌ها خجالت را برای جلب توجه به کار می‌گیرند تا از انجام کاری که به آنها محول شده خودداری کنند. در بیشتر مواقع، کودکان خجالتی هنگام احوالپرسی مادر با سایرین به مادرشان می‌چسبند اما در برخی مواقع با ادامه رفتار می‌خواهند دیگران از او سؤال کرده و با او صحبت کنند و مرکز توجه شود.


 بزرگش نکنید
خجالتی بودن کودک را امری غیرطبیعی و مهم جلوه ندهید ولی به او توجه داشته باشید تا سعی در جلب توجه شما از راه‌های دیگر از‌جمله خجالت کشیدن نکند.


 او را اجتماعی کنید
با مهربانی و آرامش اعتماد به نفس کودک را تقویت کرده و او را از بدو خردسالی به جمع دیگران به‌ویژه کودکان ببرید. به بچه بیاموزید که برخی کارها مانند سلام کردن از رفتارهای خوب و مودبانه به حساب می‌آید.


 آماده‌اش کنید
پیش از آنکه فرزندتان را به جمع دیگران ببرید برایش توضیح دهید  تا خود را آماده کند و دچار اضطراب نشود. بهتر است کودک، شما را راحت و با اعتماد به نفس  در میان جمع و در حال رفت و آمد و معاشرت ببیند و این شیوه را در پارک، منزل دوستان و... نیز به کار ببرید.


 نگذارید شما را منزوی کند
باید با برقراری روابط مناسب با  دیگران برقراری ارتباط صحیح را به فرزندتان بیاموزید و اجازه ندهید کودک خجالتی، شما را از معاشرت با دیگران بازدارد.

منبع:مجله سیب سبز

 


برچسب‌ها: خجالت
+ نوشته شده در  پنجشنبه چهارم مهر 1392ساعت 20:38  توسط jshahsanaey |  یک نظر
 
کودکان مادران افسرده بیشتر مستعد ابتلا به بیماری های روانی هستند

ویراستار: زهرا طاهری­ فر، دانشجوی دکترای روانشناسی بالینی

فرزندان مادران افسرده در معرض خطر بالای بروز اضطراب و اختلال سلوک هستند، اما کارکرد خوب سیستم اکسی­توسین ممکن است این خطر را کاهش دهد. افسردگی پس از زایمان تا 15 درصد از زنان را تحت تأثیر قرار می­دهد که بسیاری از آن‌ها تشخیص داده نمی­ شوند و تأثیر بلندمدتی بر روی فرزندان آن‌ها خصوصاً رشد اجتماعی و عاطفی آن‌ها دارد.

پژوهشگران دریافتند فرزندانی که در ۵ سال اول زندگی در معرض افسردگی مزمن مادران خود، قرار می­گیرند، تا زمانی­که به سن مدرسه ­برسند، به احتمال بیشتری دچار اختلالات روانپزشکی می­شوند. حدود 60% این فرزندان دچار اختلال اضطرابی و یا اختلال سلوک می­شوند. در مقایسه با این کودکان، فقط 15% فرزندانی که مادران آن‌ها از سلامت روانی برخوردارند، تا زمانی­که به سن مدرسه برسند دچار یک اختلال روانپزشکی می­شوند.

پژوهشگران نوارهای تصویری زیادی از تعامل خانواده­ ها تهیه کردند و مشاهده کردند که فرزندان مادران افسرده از نظر اجتماعی کمتر درگیر هستند، بیشتر کناره­ گیری می­کنند و مهارت وارد شدن در تعاملات میان اعضای خانواده­ هایشان را ندارند. هم چنین، آن‌ها سطوح پایینی از همدلی را نسبت به درد و اندوه غریبه ­ها نشان می­دهند.

علاوه بر این، مادران افسرده و فرزندان آن‌ها سطوح پایین­تری از اکسی­توسین را در بزاق دهان داشتند. این یافته جالبی است، چون سیستم اکسی­توسین یک سیستم زیست­شناختی است که از توانایی و ظرفیت ما برای شکل­دهی ارتباطات اجتماعی، روابط نزدیک، اعتماد کردن و همدل بودن با دیگران پشتیبانی می­کند.

کارکرد سیستم اکسی­توسین به مصون نگاه‌ داشتن بعضی از فرزندان در برابر تأثیرات افسردگی مزمن پس از زایمان کمک می­کند.سیستم اکسی­توسین به عنوان یک حلقه پسخوراندی رفتاری ـ زیستی عمل می­کندو اقداماتی مانند لمس کردن، تماس نزدیک، و خیره شدن در چشم­ها می­تواند سیستم اکسی­توسین را فعال کند.اگر بدانیم که عملکرد این سیستم مختل شده است، مداخلاتی مرتبط با اکسی­توسین وجود دارد که می­تواند تا زمانی­که فرزندان کم ­سن هستند، کمک­ کننده باشد.این مداخلات امکان ایجاد یک محدوده حمایتی را برای مشکلات اجتماعی و عاطفی و هم چنین پیشرفت آسیب­ شناسی روانی فراهم می­کند.

 

برگرفته از مقاله:

Brooks, Megan. (2011).Kids of Depressed Moms More Apt to Suffer Mental Disorders ByAmerican College of Neuropsychopharmacology (ACNP) 50th Annual Meeting. Presented December 8,.

 


برچسب‌ها: مادران افسرده, بیماری های روانی
+ نوشته شده در  پنجشنبه چهارم مهر 1392ساعت 20:36  توسط jshahsanaey |  نظر بدهید
 
پنج مانع برای موفقیت

اگر قرار باشد جمله‌ای را انتخاب کنم تا با آن تمامی ‌پند و اندرزم را بیان کرده باشم، فقط خواهم گفت: هرگز نگــذار افکار بد به ذهنت راه یا‌بد!


آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده اید که این خود ما هستیم که از طریق بسیاری از اعمالی که انجام می دهیم یا اندیشه هایی که می کنیم و حرف هایی که بر زبان می آوریم ، مجازاتها و تنبیهات خود را تعیین و مشخص می کنیم.

همه چیز از فکرتان شروع می شود. این سیستم اعتقادی شما و طرز تفکرتان است که زندگی امروزتان را شکل می دهد. اگر زندگی متوسط الحالی را می گذرانید به خاطر تصمیمات بدی است که اتخاذ کرده اید و تصمیمی که گرفتید هم از طرز تفکر و باورهایتان سرچشمه می گیرد.

یعنی اگر تفکرات و اندیشه های ما مثبت باشند ما انرژی مثبت موجود در پیرامونمان را به خود جذب می کنیم و اگر تفکرات و اندیشه ای ما منفی باشند ، به تناسب انرژی منفی موجود در پیرامونمان را جذب می کنیم.
 
درنتیجه، اگر می خواهید به موفقیت دست پیدا کنید، باید اول از فکرتان شروع کنید. طرز تفکر افراد موفق را الگوی خود قرار دهید و مطمئن باشید که شما هم مثل آنها نتیجه عالی به دست خواهید آورد:

طرزفکر 1: همه انسانهای موفق مسئولیت پذیر هستند. مهم نیست چه اتفاقی بیفتد، افراد موفق مسئولیت آنرا به گردن می گیرند. هیچوقت اقتصاد یا کس دیگری را در کسادی کارشان مقصر نمی کنند. درعوض، با قبول اشتباه خود مسئولیت آن را پذیرفته و به فکر بهبود وضعیت می افتند. افراد موفق می دانند که اگر دیگران را مقصر بدانید یا مسئولیت را گردن این و آن بیندازید، قدرت کنترل موقعیت را از دست خواهید داد.

طرزفکر 2: همه انسانهای موفق به کار خود متعهدند. موفقیت اتوماتیک وار به دست نمی آید؛ از آسمان به زمین نمی افتد. باید برای به دست آوردن چیزهایی که در زندگی می خواهید، 100% به کارتان تعهد داشته باشید. خیلی ها فقط رویای موفق شدن را در سر می پرورانند، امیدوارند که موفق شوند، آروزیشان موفقیت است اما هیچوقت به کارشان متعهد نمی شوند. لحظه ای که تصمیم می گیرید و 100% به کاری متعهد می شوید، دیگر هر کاری که لازم باشد برای رسیدن به آن انجام می دهید.

طرزفکر 3: همه انسانهای موفق جرات تصمیم گیری برای موفقیت در زندگی را دارند. می دانید، موفق شدن جرات و جسارت می خواهد. اگر فرصتی پیش رویتان است، برای استفاده از آن نیاز به جرات و شهامت دارید. این مسئله مخصوصاً در موفقیت های مالی بسیار مهم است. قبل از اینکه کار و بیزنسی را شروع کنید، باید جرات بله گفتن به آن و شروع آنرا داشته باشید.
 
سطح موفقیت، به نوع مکالمه شما بستگی دارد
بنابر به نظر روان شناسان، سطح موفقیت با کلماتی که به زبان می‌آورید مقدر می‌شود؛ بنابراین در مکالماتتان از این پنج کلمه « ناکام‌ساز » دوری کنید.

کلماتی که هر روز استفاده می‌شوند ساختار ذهنی را تشکیل می‌دهند و موفقیت یا ناکامی گوینده خود را رقم می‌زنند. در مشاهداتم از افراد بازنده با پنج کلمه مواجه شدم که در جملات این افراد نمود بیشتر داشت و اغلب افراد بازنده خیلی بیشتر از افراد برنده از آنها در مکالمات روزمره‌شان استفاده می‌کنند، پس از این 5 کلمه به شدت دوری کنید!

1 - شانس
اگر به بعضی از موفق ترین افراد دنیا نگاه کنید می فهمید که اکثر آنها از هیچ به آنجا رسیده اند. خیلی از آنها بچه یتیم هایی بوده اند که حتی نمی توانستند سالی یک حمام درست و حسابی بگیرند. اما چطور ممکن است کسی که چنین شانس بدی در زندگی خود داشته است، به چنان موفقیتی دست پیدا کند؟

ساده است، چون موفقیت هیچوقت تصادفی اتفاق نمی افتد. خیلی از این افراد با تلاش بی وقفه به موفقیت دست پیدا کرده اند چون انتخاب دیگری نداشته اند. این سخت کوشی برایشان به شکل عادت در آمده و هیچوقت حتی وقتی زندگی مرفهی برای خود تهیه کردند هم دست از تلاش برنداشته اند. کار سخت، هوشمندانه و داشتن دوستان زیاد آنها را به این پله رسانیده است.

با وجود این حقیقت که رخدادهای پیش‌بینی نشده می‌توانند بر نتایج کار تاثیرگذار باشند، این شانس نیست که تفاوت را در نتایج ایجاد می‌کند،  بلکه رخدادها هستند که باعث آن می‌شوند. شانس هیچ‌ کاری با آنها نمی‌کند. باورداشتن به شانس افکار شما را به گونه‌ای ساختار می‌بخشد که در تصوراتتان نه شما و نه هیچ‌کس دیگری قادر به ایجاد تغییر یا حتی تاثیرگذاری نیست. بدتر از آن، شانس بهانه‌ایست که با آن شکست‌ها توجیه می‌شوند ( این فقط بدشانسی بود ) و موفقیت‌ها را لوث می‌کند ( این فقط خوش‌شانسی بود )

موفقیت هیچوقت تصادفی اتفاق نمی افتد. البته ممکن است که در طول مسیر کمی شانس با شما همراه شود و در یک موقعیت خوب قرارتان دهد اما بادوام نیست. موفقیت از آن کسانی می شود که روی شانسشان سرمایه گذاری می کنند و احتمال شکست خود را پایین می آورند.
 
2 - دشمن
درست است که شما رقبایی دارید و برخی اوقات برای برد شما آنها باید شکست را متحمل شوند ( و برعکس ) حتی در این صورت نیز در کسب و کار دشمنی وجود ندارد. دشمن مربوط به میدان جنگ است. کسب‌ و کار برای بهتر کردن چیزهاست نه از بین بردن افراد. وقتی که شما با گفتن دشمن به رقبایتان از آنها برای خودتان غول درست می‌کنید، گزینه‌های تجاری را روی خود می‌بندید. به خاطر داشته باشید که در دنیای تجارت، رقبای امروز اغلب شرکای فردا هستند.

 

 

 

3 - عدم پذیرش
آیا عالی نیست اگر مردم همیشه با نظرات شما موافق باشند؟ خب! گاهی اوقات افراد نظرات شما را نمی‌پسندند یا حتی ممکن است خود شما هم با آن موافقت نداشته باشید.

شما می‌توانید این وقایع را به عنوان عدم پذیرش خودتان توسط دیگران قلمداد کنید و به ذهنیت خودتان آسیب برسانید یا این که درک کنید که واقعا چه اتفاقی افتاده که نظرات شخص دیگری با نظرات شما هماهنگی ندارد. به جای این که از کلماتی استفاده کنید که به صورت خودکار شما را ضعیف می‌کند، روی تغییر دیدگاه خودتان یا دیدگاه شخص دیگر تمرکز کنید.


4 - نفرت
در کار معمولا با جملاتی شبیه « من از رییسم نفرت دارم » یا « من از شغلم نفرت دارم » رو به رو می شویم. نفرت یک کلمه منفی است و در بدن انسان بیماری ایجاد می‌ کند. هر بار شما این کلمه را به کار می‌برید مانند آن است که یک سلول سرطانی را در بدنتان آزاد می‌کنید. این قضیه کاملا جدیست. نمی‌گویم که همه چیز باید برای شما شیرین و دوست‌داشتنی باشد؛ اما چرا باید ذهن خود را با نفرت داشتن از کسی یا چیزی آلوده کرد ؟


5 - اما
مطمئنم که شما هم کسانی را می‌شناسید که نمی‌توانند درباره یک ایده، نقشه یا فعالیت خاص چیزی بگویند بدون اینکه جمله‌شان را با یک «اما» ناقص نکنند. مثلا می‌‌گویند «بله ایده عالیست، اما....» یا « من موافقم که ما باید کاری کنیم، اما......» این کلمه یاس‌آور است و فرصت‌ها را از بین می‌برد. از بدل‌های دیگری که برای « اما » وجود دارد، استفاده کنید و به جای فرصت‌سوزی، فرصت ایجاد کنید. کلمه « و » یکی از بهترین آنهاست. دفعه بعد که خواستید از « اما » استفاده کنید به جای آن « و » را امتحان کنید و اثر آن را ببینید.
منابع: ایسنا /سایت مردمان/سایت آفتاب

 


برچسب‌ها: موفقیت
+ نوشته شده در  پنجشنبه چهارم مهر 1392ساعت 20:34  توسط jshahsanaey |  یک نظر
 
چرا مردم فسبوک را ترک کرده و پس بر می‌گردند
که
این مطالعه نشان داده است که “عدم استفاده” از شبکه‌های اجتماعی تا حدودی عادی است و یک سوم کاربران فسبوک با غیرفعال کردن حساب خود برای مدتی از فسبوک، استراحت می‌گیرند.

 

با بیش از یک میلیارد حساب فعال فسبوک در سرتاسر جهان، آدم به آسانی فراموش می‌کند که برخی افراد از این سایت استفاده نمی‌کنند.

 مطالعه‌ی که توسط پژوهش‌گران در دانشگاه کارنِل انجام شده و در ماه می در پاریس ارایه شد، نشان دهنده‌ی این است که “عدم استفاده” از شبکه‌های اجتماعی تا حدودی عادی است و یک سوم کاربران فسبوک با غیرفعال کردن حساب خود برای مدتی از فسبوک، تفریح می‌گیرند. یک دهم یا ده درصد از کاربران نیز به طور کامل فسبوک را ترک می‌کنند.

 ...............

 


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  دوشنبه یازدهم شهریور 1392ساعت 15:55  توسط jshahsanaey |  2 نظر
 
رنگها
  قرمز

محرك اعصاب، دارای روحیه تهاجمی، هیجانی، اهل رقابت، اهل عمل، با آرزوهای زیاد، سلطه طلب، مستقل، برون گرا، بسیار فعال، كینه توز.

نارنجی

خون گرم و صمیمی، پر اشتها، پر ذوق، با سلیقه، مهربان، تا حدی مستقل، شخصیت ثابت، برون گرا، خوش گذران، دست و دلباز، هیجانی و احساساتی، محكم و استوار.

زرد

پر نشاط و روحیه ی فعال، غیر مستقل ( وابسته‌)، تغییر پذیر، توسعه طلب، آینده نگر ، بلند پرواز، پر توقع، متكبر و اصیل، برون گرا، اهل تحقیق و پژوهش، گاهی اوقات بی احساس.

رنگ

سبز

اهل خودنمایی و عرض اندام، دارای حالت تدافعی، دارای عزت نفس، مراقب خویش، خودخواه، غیر فعال، مستقل، مصّر و لجباز، دارای تعلقات، تغییر ناپذیر، ساكت و آرام، روحیه جوانی.

فیروزه ای

آرام و صبور، غیر مستقل، شخصیت ثابت، با اراده، دارای قدرت درك زیاد، فعال و پر انرژی، مذهبی و دین گرا، بی آلایش و متین، مهربان و یاری دهنده، برون گرا، دارای روحیه اجتماعی، محكم و استوار.

آبی

غیر مستقل و تابع دیگران، دارای روحیه اتحاد با دیگران، دارای روحیه مشاركت و همكاری، خواستار رضایت و خشنودی اطرافیان، سرشار از عشق و محبت، دارای قدرت درك زیاد دارای طبع حساس، آرامش بخش و آرامش طلب، منطقی و ملایم، متواضع، در بعضی زمینه ها سرد، دور اندیش،

تاثیر رنگ بر روابط

بنفش یا صورتی

مضطرب و ترسو، حساس و احساساتی، اغلب افسرده، نگران از اعمال و رفتار خویش، غیر مستقل، راحت طلب، شخصیت متغیر، كم حرف، بسیار دور اندیش، عجول و خراب كار، رویایی و خیالاتی، اعتماد به نفس پایین،

سفید و طوسی

صبور و شكیبا، خواستار راستی و صداقت، دارای روحیه درستكاری، خوش برخورد، میانه رو، تا حدی مستقل، دانش طلب، طبع بالا، ساده و بی ریا، درون گرا، آینده نگر، كمی از خود راضی.

قهوه ای

خانواده دوست، درون گرا، خسیس و پول دوست، اصالت طلب، ساده لوح، كم حرف و دهان بین، به فكر منافع، چند شخصیتی، اراده ضعیف، غیر مستقل ( برای خانواده )، تغییر حالت آنی، فراموش كار.

سیاه

خشن و جسور، با جذبه، درون گرا و موزی، اراده در تصمیم، پر انرژی، با سیاست در رفتار ، خواستار تنهایی و گوشه گیر، پر توقع، كاملاً مستقل، تیزبین و با هوش، كینه توز، خود پرست

 


برچسب‌ها: رنگها, محرك اعصاب
+ نوشته شده در  پنجشنبه هفتم شهریور 1392ساعت 4:33  توسط jshahsanaey |  2 نظر
 
مشکلات زندگی!!!!


مشکلات زندگی!!!!





استادی درشروع کلاس درس، لیوانی پراز آب به دست گرفت. آن را بالا گرفت که همه ببینند.بعد از شاگردان پرسید:
به نظر شما وزن این لیوان چقدر است؟
شاگردان جواب دادند:
50 گرم، 100 گرم ، 150 گرم
استاد گفت:
من هم بدون وزن کردن، نمی دانم دقیقا“ وزنش چقدراست. اما سوال من این است: اگر من این لیوان آب را چند دقیقه همین طور نگه دارم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟
شاگردان گفتند: هیچ اتفاقی نمی افتد.
استاد پرسید:
خوب، اگر یک ساعت همین طور نگه دارم، چه اتفاقی می افتد؟
یکی از شاگردان گفت: دست تان کم کم درد میگیرد.
حق با توست. حالا اگر یک روز تمام آن را نگه دارم چه؟
شاگرد دیگری جسارتا“ گفت: دست تان بی حس می شود.
عضلات به شدت تحت فشار قرار میگیرند و فلج می شوند. و مطمئنا“ کارتان به بیمارستان خواهد کشید و همه شاگردان خندیدند.
استاد گفت: خیلی خوب است. ولی آیا در این مدت وزن لیوان تغییرکرده است؟
شاگردان جواب دادند: نه
پس چه چیز باعث درد و فشار روی عضلات می شود؟
درعوض من چه باید بکنم؟
شاگردان گیج شدند. یکی از آنها گفت: لیوان را زمین بگذارید.
استاد گفت:
دقیقا“ مشکلات زندگی هم مثل همین است.
اگر آنها را چند دقیقه در ذهن تان نگه دارید.
اشکالی ندارد. اگر مدت طولانی تری به آنها فکر کنید، به درد خواهند آمد.
اگر بیشتر از آن نگه شان دارید، فلج تان می کنند و دیگر قادر به انجام کاری نخواهید بود.
فکرکردن به مشکلات زندگی مهم است. اما مهم تر آن است که درپایان هر روز و پیش از خواب، آنها را زمین بگذارید.
که درپایان هر روز و پیش از خواب، آنها را زمین بگذارید.
به این ترتیب تحت فشار قرار نمی گیرند، هر روز صبح سرحال و قوی بیدار می شوید و قادر خواهید بود از عهده هرمسئله و چالشی که برایتان پیش می آید، برآیید!
دوست من، یادت باشد که لیوان آب را همین امروز زمین بگذاری.
 

 


برچسب‌ها: مشکلات زندگی
+ نوشته شده در  پنجشنبه هفتم شهریور 1392ساعت 4:30  توسط jshahsanaey |  4 نظر
 
چه چیزی دختر را دختر و پسر را پسرمی کند چه چیزی دختر را دختر و پسر را پسرمی کند
واقعا! چه چيزي دختررا دختر و پسر را پسر مي كند مغز صورتي يا مغز آبي ؟ خانم ليز اليوت متخصص بيولو‍‍ژي عصبي در پاسخ به اين سئوال مي گويد : " نه خير فقط اين رفتار والدين است كه موجب اين تفاوت مي شود كه بعداً روي ادامه تكامل كودك اثر گذار است ." مجسم كنيد يك عضو جديد به خانواده اضافه مي شود و همه مي خواهند او را در آغوش بگيرند با او بازي كنند واو را نوازش كنند يك گربه كوچولو در آن لحظه براي همه يك مسئله جانبي است كه اين گربه نر يا ماده است . در مورد كودك انسان هم در ابتدا غير از اين نيست ، اگر ما بعد از اولين سونوگرافي به چگونگي رشد وتكامل بعدي كودك فكر نكنيم . حتي ازاولين لحظه تولد در بيمارستان نامي را كه به مچ نوزاد مي بندند هم به رنگ صورتي يا آبي است كه نشانه جنسيت او مي باشد . پروفسور ليز اليوت (lise Eliot ) در كتابي با عنوان " رنگها ، مغز صورتي يا مغز آبي " كه در سال 2009 به چاپ رسيده و بسيار مورد توجه خوانندگان آمريكايي قرار گرفته است . روي جلد اين كتاب عكس پسر بچه اي با پلور آبي پشت به پشت يك دختر بچه با پلوري صورتي چاپ شده است .

......


برچسب‌ها: چه چیزی, دختر را دختر, پسر را پسر, می کند
ادامه مطلب
+ نوشته شده در  پنجشنبه هفتم شهریور 1392ساعت 4:25  توسط jshahsanaey |  نظر بدهید
 
وسایل ارتباط جمعی تصویری و افشاگری کامل

 ارتباط جمعی تصویری و افشاگری کامل

بتازگی کتاب نیل پستمن  Neil Postman که در باره نابودی کودکی نوشته است را خواندم این کتاب در سال 1982 نوشته شده است و آقای پستمن که یکی از منتقدین و صاحنظران پر آوازه در عرصه رسانه بوده در این کتاب  تکنولوژِی را مورد انتقاد قرار داده و معتقد است که تکنولوژِی و خصوصاً تلویزیون باعث نابودی کودکی می شود .من فکر می کنم آن زمان که آقای پستمن این کتاب را نوشت هنوز برای کامپیوتری کردن یک سازمان احتیاج به یک طبقه ساختمانی داشتیم با هزاران دستگاه کوچک و بزرگ و چندین هزار متر سیم برق وپیریز ، 30 سال پیش نمی توانستیم از طریق ماهواره هزار کانال تلویزیونی را بگیریم ولی او پیش بینی کرده بود که پیشرفت  تکنولوژی با اینکه از خیلی جهات زندگی انسان را آسان می کند به همان اندازه مخرب است، خصوصاً تلویزیون . مطلب زیر خلاصه ای از یکی از فصلهای این کتاب است .

........

 

 


برچسب‌ها: وسایل, ارتباط جمعی, تصویری, افشاگری کامل
ادامه مطلب
+ نوشته شده در  دوشنبه هفتم مرداد 1392ساعت 4:28  توسط jshahsanaey |  نظر بدهید
 
خصوصیات اخلاقی مرد مورد علاقه تان
تحقیقی كه در 3 ایالت آمریكا انجام گرفته حاكی از آن است، افرادی كه بیش از همه غذاها به پیتزا علاقه دارند افرادی هستند كه خیلی دوست دارند در مركز توجه عموم باشند و هركاری می كنند تا توجه عمومی را به خود جلب كنند. این افراد احساسات قوی دارند و دوست دارند احساسات خود را بیان كنند. جالب این كه این تحقیق نشان داده، افرادی كه جدا از پیتزا به فست فودهایی مثل چیزبرگر و همبرگر كمبو علاقه دارند، اخلاق تهاجمی تر و رقابتی تری دارند.

علاقه به بستنی های وانیلی نشان دهنده خصوصیات اخلاقی...

این گروه به نظر، خیلی علاقه مند به احترام گذاشتن به قانون و عرف نیستند كه این شاید ناشی از انرژی زیاد آن ها باشد. این گروه اصلا خسته كننده نمی شوند و مثل نوع بستنی كه دوست دارند، پرطرفدار هستند درضمن آن ها به نظر، خیلی بیشتر از افراد معمولی اهل ریسك هستند.

ساندویچ را با هیچ چیز عوض نمی كند پس او یك آدم...

.....

 


برچسب‌ها: خصوصیات اخلاقی, مرد مورد علاقه
ادامه مطلب
+ نوشته شده در  جمعه هفتم تیر 1392ساعت 4:33  توسط jshahsanaey |  یک نظر
 
آیا شما برای فرزندان خود تلفن می‌خرید؟

 children and cell phone32

 گوشی یا تلفن همراه یا همان مبایل چطور با پدر و مادرها کنار خواهد آمد یا پدر و مادر ها با تلفن همراه!؟ این رسانه را با چه ابزار و چه شرایطی باید برای فرزندان فراهم کرد؟ فیلتر، سانسور، یا استفاده آزاد؟

سوار سرویس که می‌شوید چند نوجوان را شاید ببینید که روی چوکی کنار هم نشسته اند و همه به صفحه ی ال‌سی‌دی مبایل خود خیره شده اند یا در حال خنده هستند یا حیرت‌‎زده به نظر می‌رسند!

فرزندان امروز در دهکدۀ جهانی بسیار شدید در محاصره تکنولوژی قرار گرفته اند. به خصوص رسانه‌ها امروزه در شکل‌گیری شخصیت کودکان از منابع تربیتی محسوب می‌شوند! آمار ها نیز هم‌چینین نویدی را به ما می‌دهند، حتی برخی آمارها می‌گویند گوگل جای معلم و پدر و مادر را برای برخی از کودکان گرفته است.

...........

 


ادامه مطلب
+ نوشته شده در  پنجشنبه سوم اسفند 1391ساعت 15:53  توسط jshahsanaey |  نظر بدهید
 
 

رفتار صحيح در مقابل فرزندان

آيا والدين بايد احساسات واقعي خودشان را نشان دهند يا بايد آنرا براي خودشان نگه دارند؟
 چه هنگامي بايد والدين رفتار خودشان را كنترل كنند ؟چه زماني اجازه دارند احساساتشان را نشان دهند؟

سيما در حاليكه در آشپزخانه پيازها را براي شام خورد مي كرد با خودش فكر مي كرد امشب را چگونه مي تواند پشت سر بگذارد ؟ آيا بايد سر شام تظاهر كند كه حالش خيلي خوب است و اصلاً مشكلي وجود ندارد ؟
 در واقع او اصلآ با اين حال حوصله تظاهر را نداشت، او خيلي عصباني بود و دلش مي خواست فرياد بزند ، نه اينكه توي آشپزخانه مشغول غذا پختن باشد ، يا حداقل از شدت ناراحتي بلند بلند گريه كند . سيما احساس مي كرد به اعتماد او خيانت شده است ، درست يكساعت قبل متوجه شده بود كه شوهرش زده ماشين را زخمي كرده كه البته چيز مهمي نيست چون ممكنه براي هر كسي كه رانندگي مي كند اتفاق بيفتد ، ولي متاسفانه شوهرش هيچوقت حاضر نيست مسئوليت خطايي را كه كرده بپذيرد بلكه  ترجيح مي دهد مخفيانه ماشين را تعمير كند ، وبعد براي مخفي كردن مخارجي كه پرداخته عنوان  كند كه مثلاً كيف پولش را گم كرده . امروز سيما  صورتحساب تعميرات را پيدا كرده بود و مي خواست از عصبانيت فرياد بزند . عصبانيت او نه از خرابي اتومبيل بود و نه از پرداخت اجرت تعمير آن بلكه او از دروغگوي و مخفيكاري شوهرش عصباني بود .

.......

شادروز بازدید : 173 یکشنبه 19 بهمن 1393 نظرات (0)
به جای اینکه :
نویسنده : مشاوره خانواده - ساعت ۳:٥٠ ‎ب.ظ روز ۱۳٩۳/۱۱/۳
 

به جای اینکه بنشینید و غبطه زندگی آدمهای موفق را بخورید سعی کنید از نحوه زندگی و چگونگی موفقیتشان ایده بگیرید!
چه اشکالی دارد با آنها هم کلام شوید و از تجربیاتشان استفاده کنید!؟
فقط نظاره گر موفقیت این آن نباشید و از یک جایی شروع کنید.
بلند پروازی را کنار گذارده و با همان پتانسیل و امکاناتی که دارید شروع کنید...
زمان به سرعت خواهد گذشت و صبر نخواهد کرد که تو شرایطتت جور شود!
مراقب باش که در آینده فقط افسوس لحظه ها و فرصتهای از دست رفته را نخوری!
ازدواج، تغییر شغل، تغییر خانه و لوازم آن، خرید اتومبیل، ترک رفتار و عادات غلط، ادامه تحصیل و تغییر رشته،وووو...را به زمان دیگری موکول نکن!
خوب فکر کن، خوب مشورت بگیر، و خوب تصمیم بگیر و عمل کن...
از خصوصیات افراد موفق قدرت ریسک پذیری بالاست.
بعضی وقتها باید بی کلّه بود!!! بی کلّه های باهوش همیشه هم ضرر نمیکنند!


اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 404
  • کل نظرات : 6
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 95
  • آی پی دیروز : 58
  • بازدید امروز : 474
  • باردید دیروز : 77
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 899
  • بازدید ماه : 2,785
  • بازدید سال : 16,345
  • بازدید کلی : 146,425